🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سال ها طی شد که دل دادم , قراری جان گرفت
وعده ی دیدارمان آمد , ولی توفان گرفت
خون شد این مدت ز انگشتان بی روحم چکید
خون ندارد هرکه این دلشوره را آسان گرفت
شد کویری مدتی ذهنم و پاییز دلم
انتقامی سخت از گرمای تابستان گرفت
جان بلبل مدتی می سوخت گل بی اعتنا
این تلافی را ز گلها قمصر کاشان گرفت
فرق جام و جان عزیز من نمی دانی که چیست
من ز دنیا جام و دنیا از عزیزم جان گرفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):