🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 حکیم سخندان

(ثبت: 259908) اردیبهشت 28, 1402 

   “حکیم سخندان”
سلامی به مرد توانای طوس
بر آن مرشد پیر دانای طوس

حکیم سخندان ایران زمین
بر آن خاک پاکت هزار آفرین

بیفشان همی تخم در دری
که گوهر بچنگ آید از گوهری

ز سحر کلام فریبای تو
سخنهای شیرین و شیوای تو

چه فرزانگانی بپا خاستند
زن و مردشان مجلس آراستند

درودم به فردوسی نامدار
ز نظمش چه کاخی بود برقرار

نباشد به بنیاد آن کاستی
به استادی آنرا بیاراستی

نهادی برو برجهایی بلند
ز اهریمنانش نیابد گزند

خدا را که این کاخ معمور باد
ز سودای سوداگران دور باد

حکیم سخن دیده بگشا دمی
بنه زخم دلهای ما مرهمی

ز بیدادها خاطرم شد دژم
نشاید بپای تو کاخ ستم

برای چپاول ز دیر کهن
نمودند چون روبهان انجمن

بپا خیز و هنگام پیمودن است
نه هنگامه خواب و آسودن است

عنان از دهان قلم باز کن
و شهنامه ای دیگر آغاز کن

الا تا نپوشی بوقتش زره
بدندان بباید گشودن گره

که بر مرد جنگی نشاید درنگ
بکوبد سر اژدها را به سنگ

فراخوان یلان سبکبال را
ز زابلسِتان رستم زال را

یلان را ز هر شهر ایران بگوی
ز تبریز تا بر خراسان بگوی

ز مهران و اهواز و ابهر بخوان
ز شیران شیراز و مازندران

 ز گردان بیارای چندین سپاه
بتازیم بر دشمن از هر جناح

فرومایگان را بزیر آوریم
سران سپاهش اسیر آوریم

(دریغست ایران که ویران شود)
(کنام پلنگان و شیران شود)

“یگانه” بود کاخ تو در جهان
بماند به پندارها جاودان

#امیر_وحدتی_یگانه

نقدها
  1. مهرداد مانا

    اردیبهشت 29, 1402

    شاهنامه ی فردوسی را ” قرآن عجم ” نامیده اند . و به راستی نام برازنده ای ست . چون شاهنامه نیز چون قرآن هم داستان گذشتگان است و هم اخلاق نامه ای بزرگ . به طوری که اگر کسی فرزندش را به آیین شاهنامه بزرگ کند ، او را فروتن ، با ادب ، خردمند ، پهلوان ، راستگو ، نجیب و امین بار خواهد آورد . چنانکه رستم و کیخسرو و سیاوش و تهمینه و گردیه و… نیز همگان آیینه ی این اخلاق بودند .

    فردوسی به عدالت و بخشش ( داد و دهش ) اهمیت والایی می دهد و معتقد است هرکسی که راه عدل و راد و داد در پیش گیرد ، خود فریدونی دیگر خواهد بود :

    فریدون فرخ فرشته نبود
    ز مُشک و عنبر سرشته نبود
    به داد و دهش یافت آن نکویی
    تو و داد و دهش کن : فریدون تویی

    سراسر شاهنامه تقابل خونین خیر و شر است . در یک طرف رستم و سیاوش و فریدون و دیگر پهلوانان و پادشاهان نیکنام ند . و دیگر سو لشکر جراره ی افراسیاب و ضحاک و دیوسپید و اکوان و گرسیوز
    اما در شاهنامه ، ایرانیان هرگز حمله نمی کنند . مگر برای انتقام یا نجات . و همیشه در حال دفاع از سرزمین و آیین و ناموس خویش هستند . تنها لشکرکشی های کاووس است که ماهیت تهاجمی دارند و البته کاووس نیز در شاهنامه به نادانی و بی خردی مشهور است :

    تو دانی که کاوس را مغز نیست
    به تندی، سخن گفتنش نغز نیست.
    بجوشد؛ همانگه پشیمان شود
    به خوبی، ز سر، بازِ پیمان شود. 

    فردوسی خود نیز به عظمت کارش مومن بود و می دانست چه تخم نیکی در کشتگاه جهان کاشته است که ثمر و سایه اش همچنان باقی ست :

    بناهاي آباد گردد خراب
    ز باران و از تابش آفتاب

    پي افکندم از نظم کاخي بلند
    که از باد و باران نيابد گزند

    بسی رنج بردم در این سال سی
    عجم زنده کردم بدین پارسی

    هر آنکس که دارد هش و رای و دین
    پس از مرگ بر من کند آفرین

    نمیرم از این پس که من زنده ام
    که تخم سخن را پراکنده ام

    و ختم کلام اینکه در درازنای تاریخ قرنها کوچکند . اما عمر آدمیزاد اندک است و طول جوانی و توانمندی بیشتر از سی سال نخواهد بود . به یاد بیاوریم که فردوسی تمام جوانی اش صرف سرودن کتابی شد که ما اکنون سر فراز کرده و از رستم و سهراب و اسفندیار و پیشینیان داستانها بگوئیم و بشنویم.  فردوسی عمرش را برای حفظ زبان و آیینی گذاشت که اکنون من و شما با آن در حال خواندن و نوشتن و سخن گفتنیم  . و به راستی چه چیزی دین آن دانای بزرگ را ادا خواهد کرد جز خواندن شاهنامه و تن شستن در اقیانوس آبی ابیاتش؟؟
    شاهنامه را بخوانیم و به کودکانمان یادآور شویم که این سند کتبی شکوه ماست و میراث نیک ایران مان . و چه زمانی از این واجب تر برای پناه بردن به شاهنامه و سرمشق گرفتن از کاوه ی آهنگرش؟ که ضحاک بار دیگر بر تخت کیانی نشسته است …

    • عباس خوش عمل کاشانی

      اردیبهشت 30, 1402

      مانای عزیز! در این که شاهنامه در نوع خود بی مانند و به منزله ی شناسنامه ی هر فرد ایرانی است حرفی نیست ؛ اما به عقیده ی بسیاری از اهل قلم مثنوی معنوی حضرت مولانا قرآن عجم است.مولانا خود فرماید:
      مثنوی ماست قرآن مدل
      هادی بعضی و بعضی را مضل….
      و به قولی:
      طبق آراء سواران قلم
      مثنوی ماست قرآن عجم ….
      وقس علیهذا…….

      • مهرداد مانا

        خرداد 2, 1402

        سلام و سپاس فراوان
        و یک مشکل هم هست که الان این یک تشکر است و نباید در ستون نقد نمایش داده شود . امیدوارم این مشکل برطرف شود

    • درود و عرض ادب بر دوست و ادیب گرانقدر جناب مانای عزیز.
      از همراهی تان سپاس.
      پاینده باشی و مانا.
      🌷🌷🌷

    • مهمان

      خرداد 2, 1402

      درود
      البته خواندن شاهنامه خوب است اما کافی نیست! نه تنها شاهنامه بلکه باید تمام کتوب جهان را خواند و آموخت. باید خیلی زیاد بخوانیم و مطالعه کنیم آنهم با تنوع و سلایق مختلف، فرقی ندارد ملی باشد یا هرچی…
      کلا تک کتابی، تک‌ حزبی، تک رفتاری، تک اندیشگی، تک‌محوری، تک‌پری، تک‌خوری، تک‌خوانی و و و خوب نیست. بهتر ست فرزندان را به تکثرگرایی عادت دهیم دوست گرانمهرم🌷
      برای تک تک دوستان آرزوی سربلندی و سعادت دارم🙏

نظرها 10 
  1. عباس خوش عمل کاشانی

    اردیبهشت 28, 1402

    درود و دستمریزاد….حظ وافر بردم از شعرتان…..در مصراع دویم بیت هفده هنگام تایپ یک نقطه جا افتاده و زابلستان به زابلسنان تبدیل شده است.ویراش فرمایید… شما خود واقفید اما برای برخی عرض می کنم که در مصراع مذکور «زابلستان» «زابل ستان» تلفظ می شود و بلااشکال است.

    • امیر وحدتی "یگانه"

      اردیبهشت 29, 1402

      عرض سلام و ادب دارم خدمت استاد و ادیب گرانقدر جناب خوش عمل که افتخار دادید و حقیر را سرافراز فرمودید.
      از توجه و تذکرتان سپاسگزارم.
      ویرایش و اصلاح شد.
      درودتان باد و روزگارتان خوش.
      🌻🌷🌷🌻

    • امیر وحدتی "یگانه"

      اردیبهشت 29, 1402

  2. محمدعلی رضاپور

    اردیبهشت 28, 1402

    سلام و درود و عرض ادب

  3. طلعت خیاط پیشه

    اردیبهشت 28, 1402

    درود بر شما
    🌹🌷🌹🌷🍃

  4. مجید قلیچ خانی

    خرداد 1, 1402

    درود جناب وحدتی
    ابتدا دستمریزاد
    و سپس این گونه درک کرده ام که هرچند ما شعر را بعد از هجوم اعراب به ایران داریم و این از نظر شخصی بنده تنها نقطه ی مثبت آنها بر ما بوده است ،اما پس از شروع این داستان کم کم شعر ما تلاش کرد تا شجرنامه ای ایرانی و شناسنامه ای ایرانی داشته باشد که در این مسیر پر افتخار ترین و رفیع ترین قله را باز از نظر بنده جناب فردوسی بزرگ داشتند،اما کتابی از دستم در رفته بود به نام نامه ای در باب تساهل از جناب جان لاک،که بعد از مطالعه ی آن بیشتر متوجه شدم چرا در کشور ما هنوز به طور جمعی یاد نگرفته ایم به عقاید ،مذهب ، و سلایق مختلف اگر احترام نمیگذاریم حداقل حمله نکنیم
    و این تمرین در اواخر قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷ به شکل رسمی در کشورهای فوق موفق امروزی انجام و سرمایه گزاری شد،از دگم بودن ها خسته ام و دلگیر ، و همواره در هر صفحه از زندگی تلاش میکنم در انزوای خود بمانم و شاید از اقبال نیک روزی در جمعیت بدون حمله به سلایق همدیگر قرار گرفتیم و لاک انزوا ها را شکستیم تا رشد و شکوفایی رنگ بهاری به خود بگیرد،در نهایت شعر زیبای شما را دوست داشتم و جناب فردوسی را هم دوست دارم و امیدوارم جنگ‌ فقط در شاهنامه بماند و نیک و بد ها به تعادلی برسند که تنها در داستان ها دیده شوند نه در خیابان ها و حتی سایت ها و …
    گل تقدیم شما و از سخنان جناب مانا هم آموختم🌺🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا