🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دعایم در سحرگاهان، به کارِ عاشقان آید

(ثبت: 419) دی 2, 1394 

اگر آیی تو بر دولت، به پایت جان دهم آری

فرا روی خطر باشم ، اگر فرمان به من آری

شهیدان را بخوان دفتر، به غیر از این مگر باشد؟

  به عزت گر وطن خواهی، “ولی” تنها نه بگذاری

وفا آموز و بشنو این، به روز غم به کار آید

الا ای سروِ آزادم ، وفاداری وفاداری

سفر با اهل دل باید، که نی یک، بارها دیدم

برون آرند از پایی ، فرو گردد اگر خاری

هزاران شکر ایزد را، که از دامِ ریا جَستی

بِه از من این سخن دانی، بلا باشد ریاکاری

بـه نامِ دین ستم ها شد، نه از ارباب آزادی

که از شیخ ریا پیشه ، دغل بازانِ بازاری

بگو آن غم ستیزان را، فرشته خو به دیوان شد 

بسوزاند زبُن غم را ، عزیزان، مردِ داداری

جنایت این، فلان آسان، رُباید نانِ مظلومان 

سپس گوید مسلمانم، مرا کافر نه انگاری!!

به غم ها …بی گمان طارق…، بود همراهِ دلخواهت

نه بَر دولت، که دور از او، چنین افکار و پنداری 

دعایم در سحرگاهان، به کارِ عاشقان آید

که  جز این بَر نمی تابد، ز دستم در بَرِ یاری

ششم خرداد 1392 طارق خراسانی