🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 رباعی

(ثبت: 253509) آذر 7, 1401 
رباعی

 

(1)

فریاد سکوت را اگر حنجره ایم
باغ برهوت را اگر پنجره ایم
با این همه شادیم که در وادی عمر
کژدم نه ، رطیل و مار نه ، زنجره ایم

(2)

همسایۀ خضر و یار نوح است دلم
آیینۀ قدنمای روح است دلم
از بس به گناه عشق عادت کرده
پیوسته به توبۀ نصوح است دلم

(3)

ای آن که به انجمن مرادم خوانی
استاد و سخنور و رشادم خوانی
امروز به «زنده باد» یادم نکنی
فردا چه ثمر که «زنده یاد»م خوانی؟

(4)

دل در هوس شراب باقی دارم
چشمی به بهانۀ تلاقی دارم
از زهد ریا رهم به میخانه چو نیست
از دور ارادتی به ساقی دارم

(5)

ای من به فدای ژرفنای دل تو
بر دیده نهم ز شوق پای دل تو
تو در دل من جای بلندی داری
ایدوست بگو منم کجای دل تو؟

(6)

شب، خانه، سکوت، سفره، بابا گشنه
گل ها همه تشنه و شکمها گشنه
امشب همه گشنه سر به بالین ،فردا
روز از نو و روزی از نو و ما گشنه!

(7)

آن سوی کویرهای دور از باران
در دامنه های نو ظهور از باران
قدری بنشینیم و نفس تازه کنیم
صبح گل سرخ ، در عبور از باران

(8)

تا باده ز ساغر خداوند زدیم
بر ماه و گل و فرشته لبخند زدیم
ما طبع روان خویش را وقت سحر
با آب اذان عشق پیوند زدیم

(9)

در عرصۀ محشری که باشد فردا
گویند مرا به پای میزان فرد آ
یارب ! چه کنم اگر نباشد به لبم
گلنغمۀ «ربِّ لاتذرنی فردا»!

(10)

دیشب من و دل روان به کویی بودیم
سرمست ز بادۀ سبویی بودیم
من در پی دل دوان دوان ، او پی یار
هر یک طرفی به جستجویی بودیم

(11)

یارا! به دلم چو ترکتاز آوردی
با لشکر غمزه ، خیل ناز آوردی
صد همچو مرا به مرد رندی صد بار
بردی لب چشمه ، تشنه باز آوردی!

(12)

شب، لانه، پرنده، بال و پرها زخمی
جاپنجۀ گربه بر گلو ، پا زخمی
می میرد و در خیال او می ماند
پرواز به اوج آرزوها زخمی

(13)

با یورش «روم» عشق جان درگیر است
«یونان» تفکّرات من تسخیر است
در آتن تن ، کنار یک «آشیلوس»
دل نیست مرا «پرومته در زنجیر» است!

(14)

بی جلوۀ عشق ، مسخ آنک شده ایم
قربانی چند بارۀ شک شده ایم
ما فاخته های عاشق دشت جنون
دیریست که کمتر از مترسک شده ایم

(15)

بر بال کبوتر حرم تیر زدند
سرنیزه به چشم های نخجیر زدند
عمری به نوای یا شهید بن شهید
زیر عَلَم یزید زنجیر زدند!

(16)

گر بین من و تو شوق دیدار نبود
حسن تو و عشق من پدیدار نبود
تا فاصله ها به بوسه ها محو شوند
ای کاش نگاه مسخ دیوار نبود

(17)

بر خاک در تو تا تیمّم کردم
از ذکر بریدم و ترنّم کردم
ابروی تو ناگهان به یادم آمد
یکباره مسیر قبله را گم کردم!

(18)

در بزم طرب که روز و شب ساقی اوست
سرچشمۀ عاشقی و مشتاقی اوست
گر متّهمم به کفرگویی نکنند
گویم که پس از خدا «هوالباقی» اوست!

(19)

عمریست که چون شقایقی سوخته ام
وین باغ به آتش دل افروخته ام
فریاد سکوت را که شعری است زلال
از لال ترین پرنده آموخته ام!

(20)

ای عشق که در پناه آه آمده ای
با داغ دل شکسته راه آمده ای
این کوچۀ تنگ تا ابد بن بست است
برگرد برو که اشتباه آمده ای!

(21)

من زنده ام ، آب و آتش و خاک منم
خورشید نه ، کهکشان نه ، افلاک منم
آن سوی فرشته ، فوق ادراک منم
خون دل عشق در رگ تاک منم!

(22)

با یاد علی کسی که جویای خداست
در گوش دلش همیشه آوای خداست
وز دیدۀ دل چو بنگرد نام علی
در دفتر آفرینش امضای خداست!

 

 

 

 

نظرها 12 
  1. طارق خراسانی

    آذر 7, 1401

    در مکتب عشق تو چه ساعی شده ایم
    در حرمت عشق، جمله راعی شده ایم
    ای مرد ادب، ادیب بی همتایم
    ما مستِ می ناب رباعی شده ایم
    بداهه
    سلام استاد گرانمهرم
    در این صبحگاه زیبا پس از ذکر و ستایش الهی به سایت آمده و رباعیات زیبای تان را خوانده و حظ کردم.
    خدا شما را برای ما و فرهنگ کشورمان حفظ فرماید، آمین
    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿

  2. مهرداد مانا

    آذر 7, 1401

    سلام
    واقعا همه دوست داشتنی بودند و بسیار فخیم .

  3. شاهزاده خانوم

    آذر 7, 1401

    چه رباعی‌های دل‌نشینی..👏👏👏
    درود بر شما بزرگوار 🌹🌹

  4. طارق خراسانی

    آذر 7, 1401

    با سلام مجدد
    رباعی شماره 20 حضرتعالی نمره اش هم بیست است
    ای عشق که در پناه آه آمده ای
    با داغ دل شکسته راه آمده ای
    این کوچۀ تنگ تا ابد بن بست است
    برگرد برو که اشتباه آمده ای!

  5. درود بیکران

    اگرچه
    هرکدامش یک چیز دیگری ست
    ولی
    3 و 10 و 15
    یک چیز دیگریی ست

    عالی قلم تان🌷🌷🌷

  6. علی معصومی

    آذر 7, 1401

    تو با من چه کردی که عاشق شدم
    گلاویز هر چه دقایق شدم
    به رسوایی ام خنده کردی و من
    خراب تو پیش خلایق شدم
    ✍ الآن
    ♡♡♡
    واقعا زیبا سروده اید جناب خوش عمل نازنین

  7. استاد خوش عمل کاشانی ارجمند
    بسیار زیبا سروده اید
    بداهه تقدیم شما
    شیرین قلمت عطر ِ بهاران دارد
    توصیف ِگل و نم نم ِ باران دارد
    صف درصف ِتو صبح ِغزلخوان جاریست
    آیینه به کف رقص ِ خماران دارد
    در پناه عشق خدا پاینده باشید
    💐💐💐🙏🙏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا