زندگی

سلام بر جناب آزادبخت
تاملاتی ضعیف اندر اثر شریف

بدتر از خوبیِ لغزندگی برف
اینکه لغزندگی برف را امر خوبی بدانیم حاکی از نگاه کلان نگر و حکیمانه است اشکالی که پیش می آید تعبیر بدتر در طلیعه اثر است آن را چگونه توجیه کنیم؟ شاید بدتر درینجا در معنای تفضیل باشد نم از لغزندگی بهتر است مثلا الف خیلی نترس و شجاع است بدتر از او ب است یعنی ب خیلی شجاع تر است نمی دانم این مطلبی که در مورد بدتر به نظرم رسید چقدر صحیح است ولی مطلب نیکی به نظر می رسد

نمِ کفشی است که در پا جریان دارد
قسمتی از پا را کل پا دانستن فکر کنم مجاز باشد
خون در بدن جریان دارد از سویی نم کفش تقریبا ساکن است البته به یک نظر جریان دارد و آن تعرق مستمر پا است حال این تعرق در زمستان جاری است

زندگی را اگر از دیده ی عاقل نگری
زندگی زندگی است ورای نیک و بدها جریان دارد حال نگاه ما می تواند او را مثبت ببیند یا منفی حال می گوید عاقلانه بنگریم

چشم خود را باید از جور بی مهران بست
حال آن نگاه عاقلانه می گوید چشم را ببند و نگاه نکن به مهر یا خورشید نباید نگاه کرد ولی بی مهران را نیز نباید نگریست

زندگی راز شادی پیکر مستان نیست
شادی را به پیکر نسبت می دهد که فانی و عاریتی است

غم بی تابی بیداران است
حال در پی تشریح زندگی اصیل است غم، بی تابی و … که ظاهرا منفی به نظر می رسد ولی حقیقت در همان ها نهفته است به شرط و شروط آنکه متعلق به بیداران باشد

یا قرنطینه شدن میان علف هرزها
قرار گرفتن انسان های بزرگ در جوار کوتاه اندیشان
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری

خوشه ای ناز باید
یا چون محبوبان باید معشوق شوی

یا که مثل تبری تیز
ریشه ای ویران کرد،
یا چون محبان کمر همت را به هدم ریشه درخت ممنوع بست

زندگی را
باید آرام نوشت
تا که از سراشیبی ها
سرخوش از باد به هر سو نرویم،
آهستگی و پیوستگی

زندگی را
باید از نان نوشت
باید از درد!
نان متعلق به جسم و درد جان بله از همان ابتدا باید پردرد بود
پس یقین گشت این که بیماری ترا
می‌ببخشد هوش و بیداری ترا
پس بِدان این اصل را ای اصل‌جو
هر که را دردست، او بُرده‌ست بو
هر که او بیدارتر پر دردتر
هر که او آگاه تر رخ زردتر

شاید هم
زندگی را
از ظلم شبانه گذری کرد
ظلم در نسبت با ظلام
این نیز بگذرد و نیز
بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین
کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس
نقدِ بازارِ جهان بِنگر و آزارِ جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس

و از آب نوشت.
قبلا نان را آورد و حال آب
ازان ظلمت باید گذر کرد تا به آب حیات رسید
وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا

سلام و درود و خداقوت
جناب آزادبخت عزیز

سلام و درود
بسیار عالی است
سربلند و پاینده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

درودها ارجمند
قلمت بر مدار شوق
و اندیشه ات آفتاب

🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

زیبا بود همچون بقيه آثارتان

درودها برشما جناب آزادبخت عزیز قلمتون مانا 👌👌🌺🌺

سلام و درود دوباره
جناب آزادبخت گرانقدر،
چنانچه افتخار می دهید و به گروه واتساپی شعر پیشرو
می پیوندید، برایتان دعوتنامه بفرستم.
گروه شعر پیشرو، در موضوع مربوط (سروش، سه گلشن و…) است و در آن، سرایندگانی از ایران، افغانستان و تاجیکستان حضور دارند.