🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ساعت از یک گذشته ولی من …

(ثبت: 3790) فروردین 16, 1396 

نیمه شب دیدمت توی خوابم

هی ورق میزدی غصه ها را

ساعت از یک گذشته ولی من

رفته ام توی فکرم کجاها

بین دستم کتابی که خواندیم

اولین بار باهم دوتایی

مانده یادت غروبی که لغزید

روی دستانمان بعد چایی

لمس گرمای دستان خوبت

اتفاقی که هرگز نیفتاد

یوسفی گمشده توی شهری

از قلم شعر حافظ نیفتاد

ساعت از یک گذشته ولی من

مثل هرشب گرفتار شعرم

سردی بی فروغ نگاهت

میکشد زوزه ها توی فکرم

میشوم شاعری بی تفاوت

سایه ای پشت دیوار دنیا

آخرین فصل خویشم , فقط سرد

میخزم پشت اشعار نیما

میشود سوژه ی انجمن ها

خودکشی ی زنی روی شعرش

بی تفاوت ولی تو نشستی

گور بابای این زن و فکرش

میرسیدم به دستت ولی حیف

خواب احمق تو را نیمه ول کرد

میزند پتک ساعت به مغزم

* ساعت از یک گذشته 

ولی من …

سمانه تیموریان (آسمان)

* تعمدا قافیه رعایت نشده

نظرها
  1. سحر جهانی

    فروردین 17, 1396

    احسنت سمانه عزیز………

    زیباودلنشین. ……

  2. فروردین 17, 1396

  3. جواد مهدی پور

    فروردین 17, 1396

    درود بر بانو تیموریان گرانقدرم

    سال نوتون مبارک

    بسیار عالی و دلنشین سرودید مرحبا

    لذت بردم از اشعار قشنگتان

  4. اله یار خادمیان

    فروردین 17, 1396

    احسنت درود بر شما زنده باشی  زیبا بسرایی

  5. اله یار خادمیان

    فروردین 17, 1396

    احسنت درود بر شما زنده باشی  زیبا بسرایی