🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سنگی مُراد داده و آن را هُبَل کنید

(ثبت: 259286) اردیبهشت 16, 1402 

 

شعرِ سپید فامِ مرا یک غزل کنید
دردم به عشق آمده، ضرب المثل کنید

زنبورِ طبع من، نزند نیش بر کسی
دل ها بیاورید و همه پُر عسل کنید

وقتی تمامِ عالم و آدم بوَد یکی
سنگی مُراد داده و آن را هُبَل کنید

ظالم به ریب جمله بخواند به سوی خویش
هرگز مباد پیروی از آن دَغل کنید

ای کاش بادِ خودسری از سر برون شود
تا هرچه مشکل است حکیمانه حل کنید

هیچ است و پوچ بسته ی جنگ و جدال ها
از بهر هیچ و پوچ مبادا جدل کنید

باید کنار مهر و محبت برای خلق
تهدید را به فرصتِ دانش بَدَل کنید

پس لرزه های سوء تفاهم همیشکی است
فکری به حال سازه ی روی گسل کنید

«در کار خیر حاجت هیج استخاره نیست»
تعجیل در اجابت خیر العمل کنید

تا دل به شوق روی کسی تنگ می شود
در باغ عشق رفته ، گلی را بغل کنید

۳ اسفند ۱۳۹۷

 

 

 

نقدها
  1. عباس خوش عمل کاشانی

    اردیبهشت 16, 1402

    درود بر همگی
    استاد طارق و استاد حجت هردو عزیز دل منند….ارادتمند باختصار عرض می کنم در بیت مورد بحث ضعف تألیفی دیده نمی شود.اگر حوصله یارم بود دهها بیت نظیر بیت جناب طارق از بزرگان شعر و ادب پارسی ارائه می کردم….دور از جناب حجت برای متقاعد کردن مته بر خشخاش گذاران توانم گفت:…شاعر از اختیارات شاعری استفاده کرده است که البته موردی چنیت بر این بیت صدق نمی کند.

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 17, 1402

      سلام و درود بر حضرت استاد خوش عمل گرانمهر

      سپاس از حضور و نظر عالی آن عزیز بزرگوار

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

نظرها 48 
  1. فریبا نوری

    اردیبهشت 16, 1402

    درود استاد خراسانی گرانقدر
    درس معرفت شناختی فردی و اجتماعی عمیقی است در هر بیت این غزل

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 16, 1402

      سلام دختر عزیزم
      باور کنید این سخن تعریف از شما نیست یک واقعیتی ست که بیان می کنم، شما در حیطه شعر و ادب با هیچ کس رو دروایسی نداشته اید و این حقیقت را بارها دیده ام حتی درباره خودم در یک شعر خوشه ای بشدت انتقاد کردید چون مورد اول خیلی خوب بود و بخش دوم که شعر را خوشه ای می کرد هماهنگ با اولین شعر نبود حق هم با شما گرامی بود و زود تغییرش دادم.
      حال وقتی این اثر در شما اثر گذار بوده با خیال راحت می گذارمش برای چاپ.
      اگر دقت کرده باشید دفترهای گوناگونی دارم دفتر این شعر سی غزل نام دارد تا به امروز حدود 92 غزل سالم و مورد تایید عزیزان را ذخیره کرده ام که ان شاءالله تا پایان سال نشر خواهد یافت
      ممنون می شوم هرگاه غزلی در دفتر سی غزل به نمایش گذاشته می شود با مهر بی پایان خود معایب را بررسی و تذکر داده تا اصلاح گردد.
      با سپاس از حضور بسیار موثر آن دُخت ادیبم
      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

  2. علی زمان خانمحمدی

    اردیبهشت 16, 1402

    بسیار عالی بود استاد گرانسنگم زنده و پاینده باشید

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 17, 1402

      سلام و درود بر حضرت استاد

      سپاس از حضور گرم و پر مهرتان

      در پناه خدا 🌱🙏🌹❤️🌹🙏🌱

  3. علی معصومی

    اردیبهشت 16, 1402

    تا دل به شوق روی کسی تنگ می شود

    ظالم به رنگ و ریب بخواند بسوی خویش…

    💐👏👏👏👏👏

    درودها حضرت استاد
    شیدا و جانانه سروده اید

    ♤♤♤♤
    پس لرزه های سوء تفاهم همیشکی است
    فکری به حال سازه ی روی گسل کنید

    ” در کار خیر حاجت هیج …”
    تعجیل در اجابت خیر العمل کنید

    با هم گره گشای قدر میشوید اگر
    یک مشکل از نگاه حکیمانه حل کنید

    وقتی که میشود به رفاقت سکوت کرد
    دیگر چرا بهانه جنگ و جدل کنید؟

    باید کنار مهر و محبت برای خلق
    تهدید را به فرصت و برکت بدل کنید

    ♤♤♤

    ✍بداهه ای تقدیم به مدد غزل زیبایتان

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 16, 1402

      سلام و درود بر حضرت استاد معصومی عزیز

      مانند همیشه لطف شما شامل این اثر شده است

      سپاس از حضور گرم و موثرتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

  4. فاضله هاشمی

    اردیبهشت 16, 1402

    عسل گونه ام
    ببوسید مرا
    سبلان بوسه‌ میدهد
    بدون باز پرداخت
    اخم می بندد
    چشم نمک اندودش
    لبخند شور کسی را
    نپذیرید به مهر

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 17, 1402

      سلام دختر عزیزم

      سپاس از مهر نگاهت

      در پناه خدا 🌱🙏🌹❤️🌹🙏🌱

  5. معین حجت

    اردیبهشت 16, 1402

    غزل دلنشین ست استاد …
    درود بر شما …
    فقط به عقیده این حقیر مصرع سوم یک ( را ) کم دارد تا دچار ضعف تالیف نگردد …( همه را ) …
    زنبور طبع من نزند نیش بر کسی
    احساس را ضمیمه ی ظرفِ عسل کنید
    👏👏👏💐💐💐💐

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 16, 1402

      سلام و درود بر حضرت استاد حجت
      با سپاس از حضور آن عزیز
      آیا به لحاظ وزنی در این بیت مشکلی دیده می شود؟
      زنبورِ طبع من، نزند نیش بر کسی
      دل ها بیاورید و همه پُر عسل کنید
      چنانچه وزن درست باشد
      نیاوردن “را” ضعف تألیف محسوب نمی شود
      اگر در این خصوص توضیحاتی هست حتما بفرمایید چون هدف سلامت اثر است.
      در پناه خدا 🌱🙏🌹❤️🌹🌱

      • معین حجت

        اردیبهشت 16, 1402

        سلام مجدد استاد …
        خیر از نظر وزنی هیچ گونه ایرادی ندارد ، منظور من الزام استفاده از (را )ی مفعولی ست که از نظر دستوری باید وجود می داشت که ندارد …
        وقتی مصرع را به جمله معمولی تبدیل کنید متوجه این نقص خواهید شد :
        دلها را بیاورید و همه (را)پر از عسل کنید …
        به همین منظور من برای مثال اینگونه پیشنهاد دادم که :
        احساس (را) ضمیمه ی ظرف عسل کنید …

        • اردیبهشت 16, 1402

          البته قابل ذکر است که بهترین راه تشخیص اینگونه ضعف تالیف ها، تبدیل هر مصرع و یا بیت متناوب به جمله است تا نقیصه آشکار گردد…
          در شعر پیشین شما نیز که من دو مصرع را ذکر کردم، همین گونه بود که با تغییر آقای معصومی حل گردید …

          • طارق خراسانی

            اردیبهشت 16, 1402

            سلام بر حضرت استاد حجت

            ضمن سپاس بسیار از لطف و محبت آن عزیز بنده جهت احتیاط مجبور شدم با استاد خوش عمل تماس بگیرم ایشان هم فرمودند از واژه را می توان استفاده نکرد و مصرع سالم است.
            البته نظر ها گاهی سلیقه ای ست و گاهی مانند شعر پیشین به لحاظ وزن هم مصرعی دچار مشکل بود و بسرعت تصحیح گردید.

            در هرصورت از توجه و وقتی که برای اشعار اینجانب و دیگر دوستان صرف میفرمایید جای تشکر و قدردانی دارد.
            دست و قلم شما را از راهی دور می بوسم.

            در پناه خدا 🌱🌹❤️🙏❤️🌹🌱

    • فریبا نوری

      اردیبهشت 16, 1402

      درود استاد حجت عزیز

      مصراع به کار رفته در شعر مشکل دستوری ندارد
      همان طور که خودتان فرمودید اگر آن را به صورت جمله با حرف نشانه بنویسم :
      “دل ها را بیاورید و همه را پر عسل کنید”
      گوش گویشور فارسی زبان مخصوصا در نیمه اول مصراع، بلافاصله زنگ می زند و هشدار می دهد که این جمله “را” نمی خواست و با “را” نامانوس است.
      دلیل آن از نگاه نگارنده به عنوان یک زبان شناس این است که ما در اینجا focalization داریم و محل قرار گرفتن واژه ی دل ها خودش این کانونی سازی را انجام داده است لذا نیازی به گفتمان نما، مفعول نما، مبتدا نما و معرفه نما که همه این نما ها را در فارسی با “را” انجام می دهیم نداریم (اصل اقتصاد زبان با آوردن ان مخالفت می کند)

      مصراع پیشنهادی شما به نوبه ی خود بسیار زیباست اما با هدف خوداگاه یا ناخوداگاه شاعر برای کانونی سازی “همه ی دل ها” در جمله بسیار فاصله دارد لذا
      با احترام به نظر ارجمندتان من فکر می کنم حفظ مصراع موجود در شعر با اهداف شعر هماهنگ تر است و از نظر دستوری نیز با استدلال یاد شده هیچ ایرادی بر آن وارد نیست

      با درود بیکران

      • طارق خراسانی

        اردیبهشت 16, 1402

        سلام بر دُخت گرانمایه
        ضمن سپاس از اینکه در این بحث فنی شرکت فرموده اید.
        بنده از مطالب شما بسیار استفاده کردم، بعنوان مثال از اقتصاد زبان چیزی نمی دانستم و فرمایش شما باعث شد تا در باره ی این قسمت از زبان مطالعه کنم.
        و اما در خصوص نقد حضرت استاد بزرگوارم جناب حجت بنده از ایشان درخواست کرده ام اشعارم را مورد نقد و بررسی قرار دهند و در بسیاری از مواقع نظر ایشان صائب و ارزشمند بوده است.
        با سپاس از حضور موثر دختر عزیزم

        در پناه 🌱🌹🙏🌹🌱

        • معین حجت

          اردیبهشت 16, 1402

          سلام و عرض ادب دارم خدمت بانو نوری و جناب استاد طارق …
          استاد طارق عزیز طبق توضیحات بانو نوری و فرمایش شما که فرموده اید استاد خوش عمل نیز گفته اند بدین شکل ایرادی ندارد، قطعا به نظر شما بزرگواران احترام میگذارم و بر نظر خود ارجح میدانم…
          ای کاش استاد حاج محمدی نیز در این مبحث شرکت می نمودند تا از توضیحات ایشان نیز در این مورد آگاه می گردیدم …

          • فریبا نوری

            اردیبهشت 16, 1402

            درودی دوباره استاد حجت عزیز
            و سپاس فراوان از مهرتان

            با شناختی که من البته از طریق اشعار و پیامهای استاد حاج محمدی عزیز از ایشان به دست آورده‌ام، ایشان به شدت فرمالیست هستند (در ذهن من اینگونه نقش بسته) لذا احتمال آن هست که ایشان به رغم استدلال‌های فانکشنالیستی و شناختی نظیر آنچه نگارنده در کامنت قبل آوردم، همچنان “فرم” رایج در زبان‌های “فاعلی مفعولی” نظیر زبان فارسی امروز را ارجح بدانند و تغییر مصراع را به نحوی که مفعول با حرف نشانه در آن ظاهر شود (چنانچه مد نظر ارجمند شما نیز بود)، شایسته‌تر بدانند.
            در این صورت خوانندگان عزیز در این صفحه با تفاوت دیدگاه بین دو مکتب فرمالیزم و فانکشنالیزم در مواجهه با یک مساله روبرو خواهند شد که اگر استدلال‌های نمایندگان این دو مکتب بنیادی در اینجا ادامه یابد، احتمالا بحث موازی پیش خواهد رفت و چه بسا در پاسخ فانکشنالیست ها به ارجحیت فرم رایج، از بحث‌های رده‌شناسی زبان فارسی و این که آیا واقعا در سیر تاریخی خود به یک زبان “فاعلی مفعولی” صِرف تبدیل شده، یا هنوز در حال گذار است، و یا این که از اول ما در فارسی یک نوع ردۀ زبانی دیگر هم به غیر از نوع “فاعلی مفعولی” داشته ایم و همچنان داریم و …، سر در بیاوریم که ورود به مکتب بنیادی دیگری است.
            لذا بسیار مشتاقم که رای و دیدگاه استاد حاج‌محمدی عزیز را در این مورد و در مورد پیش‌بینی که از رای ایشان داشتم بدانم.
            و خیلی خوشحال و سپاسگزارم که ورود بی‌اجازۀ مرا به بحثتان با استاد خراسانی ارجمند به گرمی و مهر پذیرفتید چرا که چالش‌های ذهنی اینچنین را بیش از هر تجربه‌ ای برای رشد فردی و همگانی مفید می‌دانم.

            با درود بیکران

          • معین حجت

            اردیبهشت 16, 1402

            سلام مجدد بانو نوری گرامی …
            قبل از هر چیز از شما بابت توضیحات قابل توجه و ارزنده ای که داده اید کمال سپاس را دارم، برایم اینگونه مباحث و تبادل معلومات بسیار شیرین است، من در پیامی از استاد حاج محمدی خواهش کردم در این مبحث ورود نمایند که شاید هنوز پیامک من را ندیده باشند، اما با شناختی که از استاد گرامیم آقای حاج محمدی در این سالها دارم، ایشان در بیان نظرشان بسیار رُک هستند و من هم مشتاقم علاوه بر نظر جامع شما از نظر آن بزرگوار نیز مطلع گردم، قطعا مبحث جالبی ست …

          • مهمان

            اردیبهشت 16, 1402

            درود بر شما بزرگواران
            زنده یاد جلال الدين همايی در تعريف اين اصطلاح مينويسد:« “ضعف تأليف” كه آن را مخالفت قياس نحوی و به زبان فارسی، سخن سست و سست‌پيوند می‌گوييم، آن است كه تركيب جمله برخلاف قواعد زبان باشد.» و آن را به دو حوزه محدود میكند:
            (1. آوردن ضمير جمع ذی روح مثل: قلم ها شكست
            2. حذف بدون قرينه)
            هم چنين «مخالفت قياس» را نوعی ناهنجاری لفظ دانسته، آن را در حوزه صرف و لغت بررسی میكند.
            ”اگر بپذيريم در هردو گزينه ياد شده، محور بحث، ناهنجاري در پيوند ميان اجزای جمله (محور هم نشين) است، میتوانيم عنوان « ضعف تأليف» را شمول بخشيده و حوزه اين بحث را وسعت بخشيم و تمام نمونه های اين نوع ضعف زبانی را چه در صرف و چه در نحو زبان، با همين عنوان مطرح كنيم.“
            لذا این ساختار زبانی اگر بدون پشتوانه باشد ضعف است ولی اگر با منطق زبان‌ساختی استفاده شود (مثلا رویکردی شبیه به اثار پسامدرن) یک تکنیک بحساب می آید.🙏

          • اردیبهشت 16, 1402

            ای کاش ابوالحسن نجفی هنگام نگارش و تدوین کتابی به عنوان “اختیارات شاعری”، حد و مرزی برای این عبارت مشخص میکرد تا آنان که احیاناً نمیدانند متوجه شوند خیر اینگونه نیست که هرررر رفتاری در شعر را اختیار بنامیم و به درست بودن آن نادرست اصرار بورزیم. بنابرین آری ته دارد و ساختاری را میطلبد. زیرا اختیارات شاعری پس از “ضرورت‌های شعری” و همچنین پس از لازم و ملزومات سبکی، زبانی، ساختاری، معنایی و و و میاد و یکسری بایدها و نبایدهایی دارد. در ضمن اصلا روا نیست به تکرار اشتباهات گذشته و با تکیه کردن صرف بر آثار قدمایی فلان شاعران، اشتباهی را صحیح دانسته و آنرا حجت قرار دهیم.
            زبان مانند ماری ست که به مرور زمان پوست میاندازد و اگر علم زبان‌ساختی و زبان‌شناسی نوین را ندانیم، ناگزیر به هر تلاشی نیش میزند. خود زبان رفته رفته از خود میزداید و پادزهر تولید میکند و خود با زبان‌سازی، زبان‌درمانی میکند. قواعد شعری لباس است اما قواعد زبانی تار و پود. شما هیچگاه نمیتواند جداگانه از آنها بدرستی بهره ببرید، مگر با بافت و ساخت یکدیگر (کمی و کیفی)
            موفق باشید

          • ابراهیم حاج محمّدی

            اردیبهشت 16, 1402

            دوست عزیز و ارجمند جناب معین حجت درود بر شما و سایر دوستان فرهیخته
            در خصوص لزوم 《رای مفعولی》 باستحضار شریف می‌رسانم که بسته به این که اولا مفعول جمله معرفه باشد یا نکره، و اگر نکره است نکره‌ی مشخّصه باشد یا نکره‌ی غیر مشخّصه و ثانیا مفعول جمله جاندار باشد یا بی‌جان و اگر جاندار است انسان باشد یا غیر انسان حکم متفاوت می‌شود. به این جملات دقت کنید:
            مردی را دید
            گربه‌ای دید
            مدادی خرید
            او هر روز کتاب می‌خواند
            شاه ترک نزد امپراطور روم قاصدی 《را》 فرستاد تا با او همدست شود
            شاه ترک نزد امپراطور روم پیامی فرستاد تا با او همدست شود
            یا این بیت ازفروغی بسطامی:
            در زندگی گذر نکنی سوی ما ولیک
            رحمی به دل بیاور بعد از فنای ما
            تفصیل این مطلب به لحاظ این که حضرتعالی و دیگر دوستان بزرگوار خود اهل فن هستید ضروری نمی‌نماید. در مصرع مورد بحث از غزل جناب طارق عزیز لزومی ندارد که علامت مفعولیِ《را》 آورده شود. و همانگونه که سرکار خانم نوری و استاد خوش‌عمل کاشانی اشاره کرده‌اند ضعف تالیفی هم در مصرع مورد نظر نیست.

          • طارق خراسانی

            اردیبهشت 16, 1402

            سلام و درود بر حضرت استاد ابراهیم حاج محمدی عزیز

            حضور شما فصل الخطابی بر بحث امروز شد و صمیمانه از شما تشکر می کنم.
            استاد حجت از بزرگان شعر و ادب زمانه هستند و ایشان حکم استادی بر حقیر دارند و تقاضای جدی بنده از ایشان بوده اشعارم را نقد و بررسی بفرمایند.
            از چند نقد عالی ایشان بهره ها برده ام اما این مصرع به قول آقای معصومی عزیز باید خوب خوانده شود الان با ایشان تماس تلفنی داشتم فرمودند من هم در ابتدا نظرم بر ضعف تألیف بود و چون دوباره خواندم دیدم مصرع سالم است.

            سپاس از مهر نگاه و حضور بسیار موثر آن استاد گرانمایه

            در پناه خدا 🌱❤️🌹🙏🌹❤️🌱

          • معین حجت

            اردیبهشت 16, 1402

            سپاسگزارم جناب طارق…
            بله استاد معصومی درست فرموده اند …

          • معین حجت

            اردیبهشت 16, 1402

            سلام و عرض احترام دارم به استاد عزیزم جناب حاج محمدی و سایر دوستان از جمله استاد خوش عمل، بانو نوری، جناب جاوید، جناب رضاپور گرامی، خودِ استاد طارق و همچنین شاعر میهمان که در نهایت بزرگواری در مبحثی که این حقیر آغازگرش بودم و بسیار هم مفید و شیرین بود شرکت نمودند…
            از همه شما دوستان فرهیخته کمال سپاس را دارم…
            اینگونه مباحث قطعا برای ارتقاء دانش و میل به مطالعه بیشتر مفید است .
            خدمت شما عزیزان عرض کنم، آنچه توانست اینجانب را قانع نماید در انتها توضیحات دقیق و فنی استاد حاج محمدی بود که در نهایت من نیز پذیرفتم مصرع استاد طارق هیچ گونه ایرادی ندارد…
            امیدوارم اینگونه مباحث از این پس نیز همچون این بار در کمال احترام و نهایت ادب در این سایتِ وزین ادامه یابد …
            کوچک همه شما : معین حجت

          • طارق خراسانی

            اردیبهشت 16, 1402

            سپاس استاد گرامی ام
            به وجودتان افتخار می کنم

            در پناه خدا 🌱🙏❤️❤️❤️🙏🌱

  6. کیان نوبهار

    اردیبهشت 16, 1402

    خیلی زیبا سروده اید استاد👏🌹❤

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 16, 1402

      سلام و درود

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

  7. برهان جاوید

    اردیبهشت 16, 1402

    درود استاد طارق گرامی
    چه شعر زیبا و شورانگیزی
    لذت بردم

    سپاس از شما به خاطر درج این اثر ارزشمند و همچنین سپاس از اساتید گرامی
    چه ارزشمند و مفید است این آرا و نظرات و نقد ها و این محیط سالم و صمیمی

    ❤️❤️❤️🌹🌹🌹👏👏👏

  8. محمدعلی رضاپور

    اردیبهشت 16, 1402

    سلام و درود و خدا قوت
    بسیار زیبا
    دست مریزاد ❤️🙏

  9. برهان جاوید

    اردیبهشت 16, 1402

    درود و سلامی دوباره خدمت استاد نازنینم جناب طارق ارجمند
    بنده حقیر هم با جناب حجت موافقم و مصرع مورد بحث دارای ضعف است.و این حذف را نمی توان به عنوان اختیار شاعری محسوب کرد.معمولا حذف یک رکن در اختیارات شاعری زمانی اتفاق می افتد که از تکرار آن جلوگیری شود که در اینجا صدق نمی کند.و در خوانش این مسئله مشهود است.
    دل ها بیاورید و همه پُر عسل کنید
    سروده استاد است
    دل ها را بیاورید و همه را پر از عسل کنید.
    این جمله بندی بدون حذف ارکان است
    دل ها بیاورید و همه را پر عسل کنید.
    می بینید در اینجا یکی از راها حذف شده ولی در اثر جناب طارق چنین اتفاقی نیافتاده.وقتی مصرع خوانده میشود به وضوح این کمبود در اجزای کلمات کنار هم حس می شود
    درود
    جسارت حقیر را ببخشید
    پاینده باشید

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 16, 1402

      سلام برهان عزیزم

      خوشحالم که عزیزانم در این صفحه تشریف آورده و بدون نظر از آن نگذشته اند مساله ی مهم رفع نقص است اگر ما پیشکسوتان به این نقدها بهاء ندهیم جوان ها که برخی واقعا غرور در آن ها بسیار است به نقد بزرگان بهاء خواهند داد؟
      مطلبی دوست عزیزمان جناب رضا پور در کامنت خود نوشته اند که نکته ای بود بین بنده و استادی گرانمهر به ایشان گفتم آوردن را حشو محسوب می شود چون خود به خود را در مصرع به صورت معجز وجود دارد.

      سپاس از حضور بسیار گرمتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

      • برهان جاوید

        اردیبهشت 17, 1402

        درود و سپاس از شما استاد طارق گرامی،بزرگواری و بزرگ منشی تان ستودنی ست و آرا و نظرات شما و تمامی دوستان ادیب ارزشمند.رد و بدل ارا و نظرات و نقد های مختلف بر یک اثر نشانه ی توانمندی آن است چون اینقدر ارزشمند هست که به پایش اساتید محترم وقت و دانش خود را صرف می کنند.ولی اینکه کسی بخواهد از آب گل الود ماهی بگیرد داستانی متفاوت است.طرز ادای کلمات از طرف هر کس نشانه ی شان و شخصیت ان شخص است.اینکه نظرات خود را چگونه بیان کنیم و از چه واژه هایی استفاده کنیم که کمال ادب باشد بسیار مهم است حتی مهم تر از هر چیزی که در باره ی آن صحبت شود.و مطمئن باشید اگر کسی در این جمع شرکت می کند اینقدر بر مطالب ان مبحث واقف هست که می تواند مسائل را تحلیل کند و نظر دهد و صد البته آرا و نظرات متفاوت است و خواهد بود.و زیبایی این ماجرا در همین اتفاق است.
        پاینده باشید و پیروز و در پناه حق

        🌹👏❤️❤️❤️👏👏👏🌹🌹

  10. محمدعلی رضاپور

    اردیبهشت 16, 1402

    سلام و درود دوباره و عرض خداقوت خدمت استاد طارق گرانقدر و همه ی اساتید و خوبان،
    ” دل ها بیاورید و همه پر عسل کنید”
    آیا انصافا در این مصراع، فارسی زبانی که سواد ادبی متوسطی داشته باشد،
    نقصی می بیند؟!
    (البته منظورم برگشت به شم زبانی است که حالتی ناخوداگاه یا تقریبا ناخودآگاه است _ البته اگر بتوان ناخودآگاه را واژه ای قابل قبول دانست؛
    پس دانش بالای ادبی دوست عزیزم جناب حجت، با
    َشمِّ زبانی ایشان ممکن است گاهی مغایرت داشته باشد و این حالت ممکن است برای کمین و بسیاری دیگر هم پیش بیاید؛ یعنی سختگیری ادبی ما ممکن است چیزی بگوید و پسند واقعی ما چیز دیگری).

    وجود “را” در این جا الزامی به نظر نمی رسد و با توجه به اقتصاد زبان حتی حشو است.
    اگر ایرادی که بر این مصراع استاد طارق خراسانی گرفته شد، بجا باشد، بر جناب حافظ هم باید ایراد گرفت که چرا فرمود:
    (دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند)
    گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.
    در این صورت، جناب حافظ می توانست بلکه می بایست بگوید:
    گل آدم را(!) بسرشتند و آن را (!) به پیمانه زدند.
    طبعا حضور “را” در این جا از زیبایی کلام می کاست.

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 16, 1402

      سلام و درود

      چند دقیقه پیش از ارسال کامنت حضرتعالی با استاد گرانقدری همین مطلب را عرض می کردم که آوردن را حشو محسوب می شود چون در جمله را ی معجز وجود دارد.

      سپاس از حضور گرمتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

      • محمدعلی رضاپور

        اردیبهشت 16, 1402

        سلام و درود و عرض خداقوت دوباره
        بله همین طور به نظر می رسد که می فرمایید.
        خداوند، یار و نگهدارتان
        🙏🍃🌹🙏🌹🍃🙏

  11. معین حجت

    اردیبهشت 17, 1402

    درود …
    بعد از تغییرات و اضافه شدن ابیاتی جدید به غزل تان ، زیبا بود زیباتر شد …
    به نظرم انسجام خیلی بیشتری یافت استاد‌…
    دم شما و آقای معصومی گرم ، اصل آن است که اثری را بجا بگذاریم که آیندگان از خوانش آن اثر حظ فراوان ببرند …

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 17, 1402

      سپاس استاد گرانقدرم 🌱❤️🌹❤️🌱

  12. عباس خوش عمل کاشانی

    اردیبهشت 17, 1402

    پیشکسوت ها شاید که نه ، بل حتمآ تعریض قریب الاهانه ی جوانترها را می بخشند اما فراموش نمی کنند….یکفیه الاشاره.

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 17, 1402

      سلامی دوباره و از صمیم جان به استاد عزیزم
      باید تحمل کرد استاد
      سپاس 🌱🌹❤️🙏🌹❤️🌱

  13. محمد رضا شرعی ( شبگرد )

    اردیبهشت 17, 1402

    استاد ارجمند و ادیبم
    بسیار زیبا بود چون آثار قبلی
    مهرتان ماندگار

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 17, 1402

      سلام و درود بر جناب شبگرد عزیز

      سپاس از مهر نگاهتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌱

  14. مهدی سیدحسینی

    اردیبهشت 20, 1402

    درود فراوان
    شاد و سرفراز باشید 🌹🌹

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 20, 1402

      سلام و درود

      سپاس از مهر نگاهتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

  15. شیدا شهبازی

    اردیبهشت 22, 1402

    سلام و درودبسیار زیباست🌸🌸👏👏👏
    شعرِ سپید فامِ مرا یک غزل کنید
    دردم به عشق آمده، ضرب المثل کنید

    • طارق خراسانی

      خرداد 22, 1402

      سلام بر شیدای گرانمهر

      سپاس از مهر نگاهتان

      در پناه خدا 🌱🌹🙏🌹🌱

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا