🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از من مسِتان ساقی،
دُردِ مِیِ مستان را
جز این نبُوَد حاجت،
ما باده پرستان را
خار از نظرم بِستان،
بنما گُلی از بُستان
دیدار نمیکاهد،
قدرِ گل و بُستان را
دستان گدایان را ،
جز دامن سلطان نیست
دامن نکشد هرگز ،
گل بلبل دستان را
از سوزِ تموزِ جان
آسیب نمیبینم
آه دلم آورده
با خویش زمستان را
پیمانه ی پیمان داد
آنکس که مرا جان داد
خوشتر شمرم از جان
از روز الست آن را
یا شاهد و یاساقی ،
شد ذکر لب باقی
یارب بگشا بر او
درب طربستان را
مهدی شریفی زاده
#باقی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):