🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خط عبورِ راه من بگذرد از خیال تو
محو تو در طواف من بگذرد از وصال تو
مرز من و سرای تو تا لبِ آب و تشنه است
آه ِمن و وصال تو غرقه به خون نشسته است
دست ِمن و کمانِ تو تیر به تابوت ِ فناست
اشکِ من و حضورِ تو جمله به دشت کربلاست
چشم من و نگاه تو وصل به آسمانِ شب
درد من و دوای تو حاجت زمزمی به تب
فقر من و عطای تو دامن برکه ی نیاز
پای من و مقام تو وسعت تشنگی و راز
شوق رهیدن از قفس جمله نبود و بود ِ من
بارش لطفت از ازل می شکند سرابِ من
عطر و تراوشِ شدن لحظه به لحظه می دمد
از خَم کوی و درگهت شعله به شعله می کشد
تا که به چشمِ خسته ام نقشِ حجاب می رسد
بوی بنفشه می دمد شهد و شراب می رسد
صف به صفِ شقایق و این چمن و مقامِ گُل
غنچه به غنچه گُل به گُل خیمه به خیمه جامِ مُل
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
اسفند 1, 1399
🏵🌷🌼🌻🌺🌸🌹
پاسخ
اسفند 2, 1399
درود بر شما
لذت بردم
احسنت و دستمریزاد
💐💐💐💐💐
پاسخ
بستن فرم