![نسرین حسینی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/12/FB_IMG_1672095371544-1-e1672233082588.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غزل مرگ
تو رفتی مانده ام تنها دلم ابری و بارانی ست
تمامِ خشت خشتم بی تو در تهدید ویرانی ست
گرفتار غم است این دل، رهایی نیستش هرگز
که این دل حاصلش از تو فقط مهری به پیشانی ست
عجب افسون نمودی دل، گریزان گشتم از عالم
چنان دریای پر آشوب، پر از موج و پریشانی ست
همه شب می چکد اشکم، ببین چشم دل زارم
هراسان گشته ام همچون بلم دریای طوفانی ست
تو دستم را رها کردی شدم رسوای بیگانه
تنم تب کرده از دوری، دلم سرد و زمستانی ست
خودم زندانیم ای مهر مه رویان نمیدانی!!
که یادت هر شبانه، در دل و افکار زندانی ست
که شب ها تا سحر خوابی به چشمانم نمی آید
شدم چون جغدِ بیداری که در حال غزل خوانی ست
بیادم آمد ایامی ، مدام از عشق میگفتی
گمانم حاصل عشقم غزل مرگ پشیمانی است
فتاده طشتم از بام و ندانی شهره شهرم
زلیخایی شده نسرین اسیر ماه کنعانی ست
#نسرین_حسینی
14/1/95
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
شهریور 23, 1399
با سلام و درود خدمت شما سرکار خانم حسینی
بسیار زیبا و شور انگیز
لذت بردم
قلمتون همواره نویسا
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 25, 1399
درود برشما جناب رشیدی راد گرامی
سپاسگزارم از حضور ونگاه زیباتون برقرار باشید به مهر 🌹🌹
پاسخ
شهریور 23, 1399
🌹🌿💐
پاسخ
شهریور 25, 1399
درود برشما سپاسگزارم از حضور سبزتون
🌹🌹
پاسخ
آذر 15, 1399
سلام بانو درود بر شما بسیار زیباست قلمتان پرتوان
پاسخ
بستن فرم