🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عقربه‌های ساعت دو شاعر

(ثبت: 252259) مهر 29, 1401 

 

شک نکن

در دارالمجانین باشد
یا کنجِ مسجدِ ارواح
باز هم گل می‌دهد
درختِ اقاقی

حالا تو آتش بزن تپه‌ها را
اگر زیر زبانه‌های بریده
چمن‌ها دوباره نروییدند
بالای سرت را نگاه کن
شاید آسمان متلاشی شده باشد*
شاید آن گلوله، بوسه از لب آتش گرفته باشد
شاید دلیل راز نگفته،
انقباض حنجره باشد

درخت اقاقی گوش کن!
پرنده‌ها می‌دانند
هیچ بادی شکوفه را نمی‌کُشد
و در حجمِ خاکیِ اندوه
گلبرگ‌ها را از شقیقه ی درخت
بر روی آسفالت خیابان
منتشر می‌کند

هااای
درخت اقاقی گوش کن!
در سرزمین احساس ما
ساحل قصه ها، شب را وجب می‌زند
تا صبح
نماز روز را به جای‌ آورد

 

 

 

# قاسم بیابانی (از «شاید آن گلوله» الی آخر) ادامه ای که تقدیم می‌شود به شعر «شک نکن» از #فریبا نوری» (از «شک نکن» تا «متلاشی شده باشد»)

بیست و هشتم مهرماه 1401

 

* با درود به دوستان،
شعرِ تقدیمی ِ ارزشمندِ شاعر گرانقدر جناب “قاسم بیابانی” به شعر “شک نکن” که با تغییر کوچکی در سطر آخر آن (شاید آسمانت متلاشی شده باشد) به (شاید آسمان متلاشی شده باشد) ادامه ای زیبا را برای آن رقم زده، به زعم نگارنده، یک نوع ابتکاری و خلاق و خودجوش از «تضمین» در ادبیات است که در شعرهای سپید و آزاد کوتاه یا واحه‌ای از شعرهای سپید و آزاد بلند کارآمد خواهد بود.

#فریبا_نوری
بیست و هشتم مهرماه 1401

 

 

نظرها 22 
  1. سینا ورمزیار

    مهر 29, 1401

    شاید دلیل راز نگفته
    انقباض حنجره باشد
    درودها خ🌸🌹

    • فریبا نوری

      مهر 29, 1401

      درودها جناب ورمزیار گرانقدر

      سپاس بسیار از مهر حضور و اشتراک بخش انتخابی تان.
      این دو سطر زیبا
      «شاید دلیل راز نگفته
      انقباض حنجره باشد»
      چنانکه در پی نوشت اشاره شده در قسمتی از شعر دو شاعر است که جناب بیابانی ارجمند شاعر آن هستند و بسیار زیباست.

      🌷🌷🌷🌷🌷

  2. خانم دکتر نازنین سلام
    مثل همیشه خوب
    مثل همیشه دلچسب
    مثل همیشه قوی
    سایه ی مهرتان با دوام
    سپاس بانوی سرزمینم .

    • فریبا نوری

      مهر 29, 1401

      درودها جناب شبگرد گرانقدر

      سپاس بسیار از مهر حضور

      و ابراز لطفتان به بنده

      و نیز دریافت نظر گرامیتان در مورد این شعر که شعر مشترکی است از بنده و جناب بیابانی ارجمند.

      🌷🌷🌷🌷🌷

  3. طارق خراسانی

    مهر 29, 1401

    درخت اقاقی گوش کن!
    پرنده‌ها می‌دانند
    هیچ بادی شکوفه را نمی‌کُشد
    و در حجمِ خاکیِ اندوه
    گلبرگ‌ها را از شقیقه ی درخت
    بر روی آسفالت خیابان
    منتشر می‌کند
    سلام بزرگوار شاعر پاک
    به من بگو چه چیزی در این بند است که چشمانم را بارانی کرد؟
    به سینه سرخان این روزها بی اختیار بارانی شده ام
    شاید معجزتی در این بند است و یا چشم هایم دوست دارند بارانی شوند
    شما خوب میدانی که من سپید شناس نیستم.
    بگذار همصدا شوم
    هااای
    درخت اقاقی گوش کن!
    در سرزمین احساس ما
    ساحل قصه ها، شب را وجب می‌زند
    تا صبح
    نماز روز را به جای‌ آورد…
    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👌🌹🌿

    • فریبا نوری

      مهر 29, 1401

      درودهای بسیار استاد خراسانی گرانقدر

      و سپاس بی پایان از حضورتان به مهری که بی گمان در دل و تمام وجودتان سرشار است
      و اینچنین آیه ها ی روشن سرودۀ جناب بیابانی را یافتید و بر آن گریستید

      با درود بیکران

      🌷🌷🌷🌷🌷

  4. آرمان پرناک

    مهر 29, 1401

    سلام و درود فراوان بر استادبانو نوری ارجمند
    سروده بسیار زیبایی به اشتراک گذاشتید
    سلامت و پاینده باشید

    🙏🌺

    • فریبا نوری

      مهر 29, 1401

      درود جناب پرناک گرانقدر

      سپاس بسیار از مهر حضور
      و دریافت نظر گرامیتان

      🌷🍃🌷

      • زهرا آهن

        آبان 10, 1401

        درود بر شما دکتر نوری بزرگوار
        محصول مشترک زیبایی بود. چندین بار آن را خواندم و شنیدم که بسیار خواندنی و شنیدنی بود
        بمانید به مهر و شاعر باشید🌺🌺🌺👏👏👏👏

        • فریبا نوری

          آبان 10, 1401

          درود زهرا آهن عزیز
          سپاسگزار و خوشحالم از مهر حضورت بر این کار زیبای مشترک.
          “شک نکن” وسط یک تراژدی‌ که در مهر ماه داشتم روی آن کار می کردم و می نوشتم به صورت بداهه آمد و وقتی آن را منتشر کردم اکثر دوستان با آن همراهی کردند جناب بیابانی به من پیام دادند که به نظرشان شعر ادامه پیدا کند بهتر است؛ و پرسیدند که اجازه دارند شعر را ادامه دهند؟ و من پاسخ دادم چرا که نه. خیلی هم خوشحال خواهم شد. یکی از بستگان ایشان فوت کرد و درگیر مراسم شدند. من خبر نداشتم چند روز بعد از ایشان پرسیدم از ادامه شعر پشیمان شدید؟ ایشان گفتند نه و همانجا این فایل صوتی را فرستادند که شعر و ادامه ای که آن هم بداهه بود و در لحظه سروده شد؛ توامان در خود داشت
          … چه ادامه قوی و زیبایی و چه هماهنگی عجیب و زیبایی …
          فکری بود که از سرم گذشت
          و همدلی و همراهی یا همان بهتر بگویم عقربه های ساعت دو شاعر در دو نقطه متفاوت و دور از هم؛ چنانکه دو بداهه شان در دو زمان مختلف، در پی هم به صورت یک شعر یک دست و منسجم در آید ارزش این اثر برای من دوچندان کرد لذا به همراه همان فایل صوتی اصیل و دست نخورده ی ایشان ثبتش کردم که در این دفتر باقی بماند.
          با سپاس بیکران
          🌷🌷🌷🌷🌷

          • زهرا آهن

            آبان 11, 1401

            عالی بود بی هیچ اغراقی
            آرزو میکنم یک روز آنقدر شاعر بشوم که بتوانم شعری مشترک با شما داشته باشم.

  5. جواد مهدی پور

    مهر 30, 1401

    سلام و عرض ادب محضرتان استاد گرامی بانو نوری

    سپاس از اشتراک گذاری این اثر فاخر

    دل پر از خون ست ، خون
    این روز ها
    سینه را باید شکافت
    اشک را بارید باید

    در سایه مهر الهی سر بلند و پیروز باشید همچنان

    درود هااا

    💐🙏🙏🌹🙏🙏💐

    • فریبا نوری

      مهر 30, 1401

      درودها و سپاس فراوان از مهر حضور تان جناب مهدی پور گرانقدر
      و سپاسی دو چندان از همراهی زیبا و ارجمندتان
      با حس و حال این سروده ی مشترک
      هماره پاینده باشید به مهر و روشنی
      🌷🌷🌷🌷🌷🌷

  6. علی معصومی

    مهر 30, 1401

    دزودها بر بانوی دانشمند
    دکتر نوری ارجمند و استاد بزرکوار
    قلم بیقرارتان رقصان و اندیشه زلالتان جوشان باد
    💐🍃

    • فریبا نوری

      مهر 30, 1401

      درودها استاد معصومی گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضورتان
      و از ابراز لطفتان به این سرودۀ مشترک
      پاینده به مهر و روشنی
      🌷🌷🌷🌷🌷

  7. درود و عرض ادب سرکار خانم دکتر نوری.
    زیبا قلم زده و اثری شیوا و رسا خلق نموده اید.
    سعادتمند بمانید به مهر پاک یزدان.
    🌷🌷🌱🌱🌷🌷

    • فریبا نوری

      آبان 9, 1401

      درود و سپاس از مهر حضورتان جناب یگانه گرانقدر
      🌷🌷🌷🌷🌷

  8. قلم زرنگارتان مانا بانوی سراسر نور🌸🌸❤

  9. نسرین حسینی

    آبان 1, 1401

    حالا تو آتش بزن تپه‌ها را
    اگر زیر زبانه‌های بریده
    چمن‌ها دوباره نروییدند

    درودها بانو نوری عزیز🌺❤️🌺

  10. م . مانا

    آبان 11, 1401

    سلام
    هم توفیق زیارت شما را از نزدیک داشتم و هم جناب قاسم خان بیابانی را
    و از همین تریبون ایشان را دعوت می کنم به این سایت تشریف بیاورند .
    این شعر به گمانم یکی از بهترین و گزیده ترین شعرهاییست که در این صفحه خواندم . و بی گمان به آن برخواهم گشت .