🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غم وفادار

(ثبت: 260633) خرداد 16, 1402 

 

ﻣﮑﻦ ﻣﻨﻌﻢ ﺯ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﻪ ﻏﻢ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭﻓﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻏﻤﯽ ﺑﯽ
ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﻓﻘﻂ ﻏﻢ ﺑﺎﺷﺪﻡ ﻣﻮﻧﺲ ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎ
ﻭﺩﻟﮕﯿﺮﻡ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺨﺘﻢ ﻧﻤﯿﻨﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺗﻘﺪﯾﺮﻡ
ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻠﺒﻪ ﺳﺮﺩﻡ ﻏﻤﯽ ﻧﺎﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﻫﻢ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﻏﻢ ﻣﺮﺩ
ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﻫﺎ
ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺤﺎﻟﻢ
ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺩﺭﻭﻥ ﺍﺗﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﻗﻄﺮﻩ
ﺍﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﻧﺪﯾﺪﻡ
ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ
ﭼﻮ ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﻟﻢ
ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻔﺎ ﺑﺸﮑﺴﺖ
ﭼﻮ ﭘﯿﻮﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ
ﺯﺧﻤﯽ ﺯﺩ ﻭ ﺑﮕﺴﺴﺖ
ﻣﻨﯽ ﮐﺰ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻏﻢ
ﻧﯿﺎﻣﯿﺰﻡ
ﺷﻮﻡ ﻫﻤﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻏﻤﻬﺎ ﮐﺠﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ
ﺑﮕﺮﯾﺰﻡ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻧﻔﺴﺎ ﻏﺮﯾﺒﻢ ﺑﯿﻦ
ﻫﻢ ﮐﯿﺸﺎﻥ
ﻧﺪﯾﺪﻡ ﯾﮑﺪﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻪ ﺍﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﻧﻪ
ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻏﻢ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ

 

سلیم حمادی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. سلام و درود
    صبح و روز شما نکو

    در اینکه قریحه‌ خوبی دارید شکی نیست امّا رفتار نوشتارتان بازگو کنندهٔ کم‌حوصلگی و با عرض معذرت سهل‌انگاری در هنگام سرودن‌‌ست و کمتر دست زدن به ویرایش و هرس کردن زوائد!

    در اثر پیش رو به تکرار کلمه “غم” (فکرکنم هشت بار) با یک معنای واحد آورده شده که خب شعر را دل‌زده و خالی از تموّج صورخیال کرده است!

    من سه بار
    این دو بار

    که هر دو فقط واسط استفاده پرکنندگی وزن بوده‌اند و از مرتبه شعر مانند تکرار غم کاسته‌اند!

    اشکال دیگر از دید حقیر زبانیت اثرست که شایسته و بایسته است امروزِ روز کهن‌کیشی را به نفعِ زبانِ معاصر مصادره به مطلوب کرده و از

    ز، کز، بگسست، مکن وَ امثالهم کمتر یا بهترست استفاده نشود!

    صدالبته به دلیل تکرار حرف‌های مندرج در اثر اگر حقیر بجای حضرتعالی بودم با یک مفرد یا تک بیتی سخن را پایان می‌دادم زیرا تکرار در تکرار جان شعر را می‌گیرد و مخاطب را در خوانش از حوصله میندازد!

    موفق باشید

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    خرداد 16, 1402

    سلام و درود و خدا قوت

    … و جناب دکتر لاهیجی، مطالب ارزنده ای گوشزد کرده اند….

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا