🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
نیست چون در خلوت شب ها حجابی در میان
می نهم از جام لب هایت شــــرابی در میان
بس که می چرخانی آن موی کمر را تا سحر
موج گیسوی تــو دارد پیچ و تابی در میان
ما که از دنیا به جز ” می ” دست خود را شسته ایم
در جهانِ ما و زاهد هست آبــــــــــی در میان
لوح محفوظ ست لب هایت در این بزم وصال
تا تو لب وا می کنی آید کتابـــــــی در میان
اهل عرفان از نگاهت پی به مطلب می برند
نیست بر جویای دل جز تو جوابی در میان
از هوای گوهر دریای ژرف بی کـــران
راز های بسته دارد هر حبابی در میان
نیست این وحدت سرای آفرینش بی فروغ
در دل هر ذره باشد آفتابــــــــی در میان
از نگاه سالکان هر روز ، صبح محشر ست
مرگ یعنی هر کسی دارد حسابی در میان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):