🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مثنوی درد 4

(ثبت: 268346) اسفند 24, 1402 

 

زیر پامان یک گلیم پاره و لیوان دوغ
اینچنین سرگشته ایم دنبال بوق
سفره خالی از طعام و تکه ای از قرص نان
جیب بابا خالی و دستان پر مهر مامان
آه ای مسئول کجاست گوش شما
تا کجا پنهان گردیدید از چشم خدا
تا به کی اجحاف بر این مردمان ناتوان
پس چرا انبار کردید اینهمه از قوتمان
لکه ی ننگی که بر اعمال نامردان بجاست
آن نشان ظلم در کردار و پندار شماست
اینهمه زندان و حبسی که شما برداشتید
کمترین جرمیست که بر مردم روا می داشتید
هیچ می دانید که درمان مریضان برده اید
نان و ارزاق یتیمان را به یغما خورده اید
مرگ بر روح پلید و قلب بی ایمانتان
اشکها خون کرده اید از زشت کاریهایتان
رو سیاهید نزد خالق نزد خلق
می نگارند کارتان در صد طبق
می نویسند سطر سطر اعمالتان
می خورانند آتش از افکارتان

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. حمید گیوه چیان

    فروردین 1, 1403

    درود بر شما جناب همدانی عزیز
    سال نو مبارک
    شاد و سلامت باشید🌺🌺🌺

    • مصطفى مروج همدانى

      فروردین 10, 1403

      هزاران سلام و تشكر
      بهترينها را برايت از درگاهش آرزومندم

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا