🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مرغ بی پر

(ثبت: 238486) اردیبهشت 10, 1400 

« مرغ بي پَر »

خداوندا ، من آن بـی خانمانم
چو مرغ بی پر و بی آشیانم
اگر درد مرا درمان نکردی
بـسوزاند ، تمام استخوانم
تمام عمر در جانم بُوَد درد
اسیر درد بود این جسم و جانم
ترحم گر بکردی یا نکردی
به شکرانه تو می بود ، این زبانم
تفضل گر نکردی،بر من این بار
خمود1 و خفته می گردد ، روانم
مرا کاری به غیر از حُرمتت نیست
به پاس حرمتت ، من پاسبانم
هر آن دَم ،عشقت آمد در سر من
همان دَم ، تیر عشقت را نشانم
زبان من به الطاف تو گویاس
اگر مردم بِـبُرند این زبانـم
هر آن فردی که در راه تو می بود
به همـراه همان ، از پیروانـم
اگر کوتاهی از امر تو کردم
چه سازم ، درد دارم ، نا توانم
خدایا ، درد سختی بر دلم هست
بُريدس آن زِ من صبر و عنانم2
هر آنکس دوستان حکم تو بود
بر آن ماننـد فـرد دوستانـم
اگر حکم تو را صادر نمودم
به من ضربت زدند ، آن دشمنانم
من از حکم تو سرپیچی نکردم
بیان کردم ، به اهل خاندانـم
خدایا هرچه درد من فزون شد
فزونتـر شـد جفای دشمنانـم
من از جادوی بی دینان ،خدایا
به نزدت شِكوه دارد اين زبانم
حسن بازار دردت ، گرمتـر شد
بـرِ تـو هرچـه گفتـم داستانـم

٭٭٭
1- پژمردگي- كاهلي 2- زمام – افسار
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. کبری محمدی

    اردیبهشت 11, 1400

    سلام
    درودها بر این اندیشه های زیبا
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

    • حسن مصطفایی دهنوی

      اردیبهشت 14, 1400

      ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر و بانوی گرامی
      کمال تشکر را دارم
      وجود بابرکتان در پناه حق باشد
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا