🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مسافران

(ثبت: 243894) دی 6, 1400 

 

عرقچین‌های آجری
قوس‌های جناغی
طاق‌های باربر

هشتیِ پالان‌دوزان

پسرانِ سازفروش
زنانِ رختشوی‌خانه
هزار پله‌ی عاشق

زخمه‌ی پَرِ مرغان

طوفان‌های نفس‌گیر
شن‌بادهای کویر
سنگ‌های ترک‌خورده

اسارتِ بردگان

کاروان‌های گم‌شده
راهزنانِ غریب‌کُش
مهمانانِ نجیب

سمفونی مردگان

علف‌های باباآدم
عقاب‌های تیز پَر
چشمه‌های زَرنفس

چشمانِ ترِ آسمان

مسافرانِ انار
مگس‌های سفید
خوابِ موش‌خرماها

شبِ درازِ زمستان

#فریبا_نوری
بیست و پنجم شهریور 1394

 

 

 

نقدها
  1. درود واحترام استادبانوی فرهیخته
    شاعران آزادمنش خوش فکر با حوصله وفروتن در این انجمن حضوردارند وفعال هستندپس از حذف اشعارم مهمترین دلیل بازگشت فعالیت شاعران با این صفات برجسته بود این مواردنه تنها برای این حقیر مهم است یقین دارم برای بزرگوارانی که به ظاهر تجربیات کمتری هم دارند مهم است به لطف دوستان توفیق حضور در انجمن های میدانی را داشته ام. دیده ام که چگونه علاقمندان ادبیات از شاعران مغرور و خودخواه می گریزند و به نقطه ی مقابل آن شخصیت های فروتن جذب می شوم فهرست اسامی نمی آورم که بزرگواری از قلم نیفتد . در این فرصت فقط به دوتن از بهترین ها اشاره دارم پیرایه یغمایی .فریبا نوری
    دوستان عزیز شاعر حضور این استادان غنیمت است قدر حضور وفعالیت این شخصیت ها را درانجمن بشناسیم فعالیت کنیم تا انجمن رونق حضور و بالندگی برای همگی ما داشته باشد.

    • درودی دیگر خدمت استادبانوی ادبیات و اندیشه سرکارخانم دکتر نوری
      خوشحالم که روی پلی قرار گرفتم که در فرم از ترکیب بند سنتی مرا به دشت نیمایی می رساند سپس به وادی سپید . ضرب آهنگ جادویی اش می تواند همچنان سنگین شود تا کاری در قالب کلاسیک بماند می تواند رنگین تر شود وریتم تندتری بگیرد یا نادیده گرفته شود تا سپید بودنش چنانکه مرسوم است بیشتر به چشم آید که موسیقی در شعر سپید زنجیر ارکانیک از نت ها نیست بلکه هر کلمه در ذات موسیقی خود را داراست که هم نشینی با سایر کمات کشف می شود

      • فریبا نوری

        دی 6, 1400

        درودها جناب یزدانی گرانقدر

        سپاسگزارم از مهر حضور، و ابراز لطفتان که البته همیشگی است.
        من هم معتقدم فضای سایت می‌تواند به شکل پویاتری به فضای هم‌اندیشی و تبادل نظر تبدیل شود و لازمه آن همت همگانی ست
        اگر هر فرد روزی حتی بیست دقیقه حضور موثر در سایت داشته باشد
        می‌توان در درازمدت به نتایج بزرگ رسید.

        اما در مورد این شعر، قرار گرفتن آن درست در سر سه راهی کلاسیک، نیمایی و سپید هم دلیل فرمی دارد و هم دلیل محتوایی.
        همانطور که در پاسخ به استاد خراسانی ارجمند نوشتم، در این شعر ساختارگرایی سخت و کلاسیک حضور ندارد چون ما در ساختار روایی مربع معنای گرماس را نمی‌بینیم یعنی نمی‌بینیم که تعادل در اثر تنشی به عدم تعادل، و سپس با دخالت کنشی به تعادل مجدد رسیده باشد. ​پایان‌بندی و نتیجه ای که ذهن کلاسیک در جستجوی آن است رقم نخورده است بنابر این قالب‌های کلاسیک هم برای آن مناسب نیستند.
        از طرفی سیّالیت انتقال هم از محتوا دریافت نمی‌شود بنابر این فرم نیمایی هم برای آن مناسب نیست. مناسبترین فرم، سپید است
        اما نه سپید آزاد چرا که شعر در حال بازنمایی المانهای تاریخی است: یک کاروانسرا.
        باید توجه کنیم که تاریخ ترکیبی است از همه روابط. روابط ادراکی. روابط احساسی و روابط زبانی و ساختارهای اصلی آن.( و بخشی از ساختار زبانی ما نظم تاریخی آن است) به همین دلیل است که در آن پیام هم نوشتم این متن در فضای ساختارگرایی نوشته شده اما ساختارگرایی نرم که متن در آن “درون‌بسته” نیست و نتیجه در متن رقم نمی‌خورد در بیرون از متن در ذهن شاعر، در ذهن خواننده، در ذهن اجتماع، و در ذهن تاریخ رقم می‌خورد. به قول “بوردیو” این ساختارگرایی بر اساس دو اصل ” عادت‌واره” و ” روابط زبانی” رقم خورده است که هر دو فرهنگ‌وابسته اند و با جهان خارج از متن در ارتباطی تمام نشدنی.

        🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

        • درود واحترام مجدد استادبانوی فرهیخته نخست بابت تعامل ادبی و اموزنده ی سرکارعالی سپاسگزارم بله همانطور که با ظرافت شرح فرمودید فرم در این سروده مانع از دریافت محتوا نیست یعنی شاعر چنین نیتی نداشته است که روایت به پایان نرسیده باشد اما شکل کار بسته شده باشد یعنی پایان یافته باشد آنچه از پل بودن فرم این شعر از سنت به مدرن دریافت داشتم شاید این را مورد را نیز در تعریف شامل شود که چون پل می تواند وسیله ای برای بازگشت هم باشد لازم به توضیح است که در برداشت آزادم با شما موافقم که این فرم سنتی نیست اگر به دقت به ترکیب ساختاری نگاه کنیم هرچند “مسافران”ترکیب بند به دلیل وجود بندهای همسان است اما نوعی از ترکیب بند است که با مدرن نسبت دارد گویی که درنوع نگاه این حقیر درواقع مجموع دوبیتی های پیوسته مخمس ها مسدس ها همگی زیر مجموعه ترکیب بندی های سنتی درفرم هستند با این نگاه زیباشناسانه از فرم. از دیربازپنجره ای به شعر نیمایی گشوده شده است که در این میان باید مستزاد را نیز به این فهرست شکلی افزود. نتیجه آنکه نیت حقیر از تعریف ترکیب بندی این شعر تعریض به نیمایی است اما تعریف نیمایی. بودن این شعربا توجه خوانش حقیر یعنی موزون و مقفابودن بی نقص کلام در این شعر مرا از زیرمجموعه ترکیب بند کوتاه به نیمایی رساند و بازبودن پایانبندی به سپید یعنی آنچه دیده نمی شود و حضور دارد. به قول سعدی “حضور غایب حاضر” در هرحال اگر نوشته ام وقت گیر بود پوزش می طلبم در کلاس نقدتان می آموزم سپاسگزارم

نظرها 15 
  1. سلام خانم نوری عزیز

    تا آخر یک نفس خواندم
    هیجان انگیز بود
    منتظر بودم بعد از شب دراز زمستان سطری شعر را به پایان برساند
    و من اینگونه تمامش می کنم
    همه،
    فدای یک نگاه تو…

    در پناه خدا……….. 🌿👏👏👏👏👌🌹🌿

    • فریبا نوری

      دی 6, 1400

      درودها استاد خراسانی گرانقدر

      سپاس بسیار از مهر حضورتان

      و سپاسی دیگر از نقد ارجمندتان که حاکی از ذهنی است ساختار گرا از نوع سخت و کلاسیک و گرماس گونه اش.
      این متن هم البته در فضای ساختارگرایی تولید شده اما ساختارگرایی از نوع نرم و بی پایان که شب دراز زمستان در ذهن سوژه برون متنی یعنی شاعر، و سوژه درون متنی یعنی مسافران همچنان ادامه دارد …

      با درود بیکران

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

  2. محمد حسنی

    دی 6, 1400

    درود ها🌨🌨

    به دستِ
    فراموشی دنیا رفته اند
    بسانِ
    معصومیت چشم هایت

    • فریبا نوری

      دی 6, 1400

      درود و سپاس از همراهی ارجمندتان جناب حسنی گرانقدر

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

  3. امیر جلالی

    دی 6, 1400

    با آنکه تصاویر بسیاری در پشت سر هم از مقابل دیده ذهن خواننده عبور داده می شد جمعی از احساس مانند امواج دریا آدمی را بالا و پایین می برد. تلخ و شیرین … اشک و لبخند … همه و همه در حریری از افسوس بسیار ظریف پیچیده شده بود. هم سوال برانگیز بودند بعضی از سطرها و انسان را درگیر پرسش از خود و تاریخ می کرد و هم چالشی دوباره در اندیشه پدید می آورد .
    بهره بردم و درود بر شما

    • فریبا نوری

      دی 6, 1400

      درودها جناب جلالی گرانقدر

      سپاسگزارم از مهر حضور و دریافت دیدگاه ارجمندتان

      خواندن نگاه و نظرتان در مورد اشعار در سایت همیشه خوشحالم می کند

      سپاس که هستید و می نویسید

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

  4. خسرو فیضی

    دی 6, 1400

    . درودهایم نثارتان 🌺
    . آموزگار گرامی و ارزشمند و دانشمدارم
    . استاد بانوی شاعرانگی . .
    . هر چند سکوت شما فریاد گونه است
    . اما . وای به روزی که کلک زرنگارتان به تندی و تیزی
    . نقش ها ترسیم کند .
    . کاش از مادرانی که میوه های ته مانده جعبه ها
    . در کنار پیاده رو جمع می کنند
    . بنویسید ، اشعار شما در نهایت راه گشا خواهد بود
    . و نمیدانم چرا سخن بدین جا رسید
    . تقاضای مورد عفوم را پذیرا باشید 🌺🌿🌿🌹🌹🌿🌿🌺

    • فریبا نوری

      دی 6, 1400

      درودها جناب فیضی گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضور و نظر لطفتان

      چندی قبل که شعر انعکاس گنگ یک آه را در مورد کودکان کولبر نوشتم یک ماه حالم بد بود.
      در مورد موضوعی که شما اشاره فرمودید یک کار عملی خوب این است که هر کس کمی بیش از مصرفش خرید کند و یا غذا درست کند و آن قسمت اضافی را از همان اول به صورت محترمانه و بهداشتی پک کند و در نزدیکی آن محل قرار دهد تا این افراد استفاده کنند. شعر گفتن هم اگر چه خوب است اما معمولا جز چند ثانیه تحریک احساسات حاصل دیگری ندارد چون کودک کار یا مادر زباله گرد که خودشان بیش از هر شاعری دردشان را می دانند و شنیدن از زبان دیگری هم برایشان غذا و ویتامین نمی شود و مسئولان هم که اگر می خواستند با خواندن تصویر شعر ما کاری کنند، با دیدن اصل شعر در خیابان ها کاری می کردند. لذا فکر می کنم اقدام عملی موثرتر است هرچند که سرودن شعر هم خوب است به شرطی که شاعر حس نکند با سرودن شعر رسالتی را به انجام رسانده و وظیفه اش را تمام کرده است.
      با درود بیکران

      🌷🌷🌿🌷🌿🌷🌷

      • خسرو فیضی

        دی 6, 1400

        . با درودم نیک 🌺
        . استاد گران اندیش متاسفانه آنجا که
        . اعتقاد دارید شعر کاری از پیش نمی بَرد
        . را با جنابعالی موافق نیستم . هنوز اشعار
        . حمید مصدق و نصرت رحمانی و
        . سیاوش کسرایی و زمستان اخوان و . .
        . و . . شعله های امید دل های داغدار
        . است . نیز باعث آگاهی های توده ها
        . بنده بسیار بیش از اندازه کمک کرده و
        . می کنم .
        . باور کنید در داشبورد یک بسته کیسه
        . زباله مشکی دارم و هر بار برای خرید
        . یکی را بَر میدارم . تا خریدم از
        . چشم های حسرت بار مادران و کودکان
        . و گرسنه های آواره دور بماند
        . باز هم در دل بخود می پیچیم و شعری
        . تند و تیز احساسی می گویم
        . صائب تبریزی می فرماید:
        . آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
        . احساس سوختن به تماشا نمی شود !!!
        . سپاس بیکران از وقتی که برایم گذاشتید
        . سلامتی و سعادت بانوی اندیشه و شعر
        . را آرزو می کنم 🌺🌿🌿🌹🌿🌿🌺

  5. سلام و احسنت

  6. علی معصومی

    دی 6, 1400

    درودها
    استاد بانو نوری ارجمند
    آنچه از تراوش قلم عزیزان خواندم
    غنیمتی است که به برکت این اثر ناب
    سهمم شد
    قلمتان بر مدار مهر
    و ایام به کام
    🌿🌺

    • فریبا نوری

      دی 6, 1400

      سلام استاد معصومی گرانقدر

      سپاسگزارم از مهر حضور و دریافت نظر گرامیتان

      و بسیار خوشحالم که به لطف دوستان عزیز از این صفحه دست خالی بیرون نرفتید.

      با درود بیکران

      🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷

  7. بانو نوری گرانقدر
    زبان قاصر است از گفتنِ کلامی
    درودها که قلبتان به مهر می تپد

  8. درودها خانم نوری
    درودها بزرگوار

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا