🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 می دوم تا بی نهایت!

(ثبت: 224665) فروردین 24, 1399 

 

موهایم را باز کرده ام
عریانِ عریان
می دَوَم تا بی نهایت
به سمت آزادی
حرفی ندارم
چون چیزی ندانم
من از دوست داشتن ها خبر ندارم
از بوی سیگار آدمهایی که مرا میبوسند
بیزارم
متنفرم
دلم میخواهد
دلم میخواهد کش مویم را باز کنم
بِدَوَم
نه تا بی نهایت
نه به سمت آزادی
بلکه به سمت دست های پینه بسته ی پدرم
بوسش کنم
بوسم کند
مگر من چند سال دارم
دختری پنج ساله ام
همه دوستم دارند
من که خبر ندارم!

به وقت 1398.04.08

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. ولی اله بایبوردی

    فروردین 24, 1399

    سلام و درود

    بوسه بر دستان پینه بسته …

    دستمریزاد

    تقدیمی : 🌸

    پینه دستی را کنی بوسی ، دلا
    طالب آن روزی حلالی از خدا

    خوش به حالت با حیایی زندگی
    دور از دنیای دونان ، مرحبا

    ولی اله بایبوردی

    24 / 01 / 1399

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    • محمدرضا نعمت پور

      فروردین 29, 1399

      درود بر شما
      قدردان حضور ارزشمندتون هستم
      ممنونم از همراهی گرمتون
      سبز و سربلند باشید
      در پناه حق

  2. مينا امينی

    فروردین 24, 1399

    سلام آقای نعمت پور
    ممنونم از اشتراک گذاری
    ماناباشید به مهر💐🙏

    • محمدرضا نعمت پور

      فروردین 29, 1399

      درود بر شما
      بسیار ممنونم از حضور گرمتون
      لطف سرشار و مهربانیتون رو قدر می نهم بزرگوار
      در پناه حق

  3. علی معصومی

    فروردین 24, 1399

    🌺🌸🌷🌸🌸🌸🌺

  4. مینا یارعلی زاده

    فروردین 24, 1399

    🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا