🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
آه را چون لاله درلای جگر پیچیده ام
اشک را در لابلای چشم تر پیچیده ام
قدر مروارید جان را از صدف آموختم
عشق را درجامه ی داغ جگر پیچیده ام
در گلستان خار را با گل صمیمی دیده ام
قهر را با آشتی بر یکدگر پیچیده ام
چونکه در آغوش تو آرامش جان یافتم
دست هایم را چنین دور کمر پیچیده ام
ساده لوحی بین که بر تکریم یار بی وفا
در قبای عشق ، دل را چون گهر پیچیده ام
هر چه کمتر مهربانی از غزالان دیده ام
نیمه شب ها در غم خود بیشتر پیچیده ام
من ز بیم سنگ طفلانی که بازی می کنند
مثل نخل سبز ، سر را از ثمر پیچیده ام
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):