🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نفس

(ثبت: 1593) خرداد 9, 1395 

روزی که تورا دیدم ، ای غایب ناپیدا
انگار درون من  ،  آتش بشدی برپا

بر جان من افتاده ، گویی شرر از آتش
بگرفته نفس گویی ، از دیدن تو زیبا

برخیز و بدم در من ، از آن نفس گرمت
از آن دم عیسایی  ، از آن نفس گیرا

گر دست مرا گیری ، انگار که جان دادی
جان ده به من خسته ، جانی به من تنها

روزی که بیایی تو  ، آن روز بهارانم
من منتظرم “ماجد” ،شاید که شوم شیدا

 

ماجد

نظرها 12 
  1. باشعر تو شیداشدم . مجنون این صحراشدم
    گشتم اسیر این غزل  باشعر تو گویا شدم
    درود ومرحبا.لذت بردم .

  2. سوگند صفا

    خرداد 10, 1395

    سلاااام جناب ماجد

    قلم تون مانا…

    زیباست و براتون ارزوی سلامتی میکنم

    نویسا باشین انشالله

    یاحق

  3. سحر جهانی

    خرداد 10, 1395

    سلام ودرود برشما…..

    قلمتان همواره رقصان ….

    درپناه حضرت دوست شاد وسلامت باشید….

  4. زهرا حقیقی

    خرداد 10, 1395

    سلام  و درود جناب ماجد

    زیباست و لذت برم از شعرعالیتون

    زنده باشید

  5. جواد مهدی پور

    خرداد 10, 1395

    سلام و عرض ادب محضرتان استاد مصطفوی گرانقدرم

    بسیار زیبا و دلنشین سرودید

    لذت بردم از شعر نابتان

    سربلند باشید

  6. سلام بر کاکا مجید گل  زیبا و دلنشین سرودی

    درود

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا