🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ولای آل طه(علیهم‌السّلام){مخمّس غزلی از حضرت دوست استاد عزیز خوش‌عمل‌کاشانی}:

(ثبت: 251883) مهر 15, 1401 

 

دل به یغما عشوه‌اش از پیر و برنا می‌برد
بی‌محابا اختیار از دستِ دانا می‌برد
چون نسیم از زلفِ او بویی به صحرا می‌برد

طاقت ازدل ، راحت ازجان ، قوّت از پا می‌برد
آن که ما را تا نظرگاهِ تماشا می‌برد

وهمِ هستی در دلم افتاده است از سادگی
حاجتی مُبرَم‌ترم نبود چو از افتادگی
بی‌خیال از این توهّم‌ها و با آمادگی

عشق را نازم که تا سرمنزلِ دلدادگی
ذوق را همراه با شوق تمنّا می‌برد

ساقیا محضِ خدا پُرتر بده پیمانه را
با دلم گفتم بیا کوتاه کن افسانه را
ترک کن از جان و از دل سینه این کاشانه را

جامه‌یِ احرام باشد از شرر پروانه را
در طوافِ شمع زان رو حظّ‌ِ معنا می‌برد

گُل به رشک افتاده‌ است از عِطرِ جان افزایِ یار
آینه حَظ می‌بَرَد از قامتِ زیبایِ بار
جستجو کردم نشد پیدا کسی همتایِ یار

زندگی با جلوه‌یِ حُسنِ جهان آرایِ یار
عشقبازان را به استقبالِ دلها می‌برد

سالکان را عشق و تنها عشق شد ذاتُ البُرُوج
عافیت را دادم از اقلیمِ دل اذنِ خروج
از تعالِی باز می‌دارد مرا عقلِ لَجُوج

یک سرِ سوزن تعلّق هست مانع از عروج
التذاذ از درک این معنا مسیحا می‌برد

حیف اگر در زندگانی روح‌فرسایی کنیم
رنجه جان را بی‌سبب با ناشکیبایی کنیم
بلکه باید صبح و شب تمرینِ شیدایی کنیم

تا مگر بر خاکِ مجنون مشقِ رسوایی کنیم
دل تپیدن‌هایِمان صحرا به صحرا می‌برد

عِطرِ جان‌افزایِ گُل‌ها اشتهایِ بلبل است
گل خودش محوِ تماشای وفایِ بلبل است
این جهان بی‌گُل فقط ماتم‌سرایِ بلبل است

رونق افزایِ بساطِ گل نوایِ بلبل است
حُسنِ یوسف شهرت ازعشقِ زلیخا می‌برد

سینه‌یِ ما تا نشد سینایِ کِشتِ آرزو
می‌خورَد آیا رقم خوش سرنوشتِ ‌آرزو؟
قلبِ ما در سینه می‌گردد کنشتِ آرزو؟

از حضیضِ ویل تا اوجِ بهشتِ آرزو
روز و شب ما را ولایِ آلِ طاها می‌برد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. فریبا نوری

    مهر 15, 1401

    درود استاد حاج محمدی گرانقدر

    در گفتگوهایی که شما همیشه با استاد خراسانی داشتید فکر می کردم از مخالفان مخمس در تضمین غزل در شعر امروز هستید و آن را کارآمد نمی دانید

    اما این مخمس بسیار شسته رفته و امروزی و در عین حال کاملا فنی و جلوه ای آمیخته از سلایق زیبایی شناسی کهن و نوین است

    🌷🌷🌷🌷🌷

    • درود بر سرکار عالی.🙏🙏🙏🙏🙏
      نه من با مخمس و مسمط مخالف نیستم. صحبت‌هایی که با جناب خراسانی داشته‌ام ناظر بر این مطلب است که وقتی شعری از شاعری دیکر را تبدیل به مخمس می‌کنیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که از نظر قوت و اوج ادبی اگر نه قوی‌تر و اسطقس‌دارتر و پراستحکام‌تر باید سروده شود ، حدّاقل در حدّ اثر اصل باید باشد. وگر نه اگر قرار باشد ضعیف‌تر باشد نباید در این عرصه ورود پیدا کرد.

  2. محمدعلی رضاپور

    مهر 15, 1401

    سلام و درود
    بر سالکان عشق پسند و البته شخص شما استاد بزرگ 🌹🌹🌹

  3. صفا یغمایی

    مهر 15, 1401

    درودبرشماجناب استادحاج محمدی بزرگوار.الحق که مخمس فاخری‌است لذتها بردم .طبق توصیه‌ی حضرتعالی
    به دوست ارجمندمان جناب طارق که
    مخمس را رها کنند حقیرهم به توصیه‌ی حضرتعالی عمل کردم ولی
    این شاهکارشما دومرتبه به بنده جرات
    دادباردیگردراین وادی طبع آرمایی کنم.
    خیلی محظوظ شدم استاد.
    دستمریزادپاینده باشید.درودبرهردواستاد.
    🌺🌺🌺

    • درود حضرت دوست.🙏🙏🙏🙏🙏
      سپاسگزارم.صحبت‌های من با جناب طارق عزیز ناظر به مخالفت من با مخمس سرایی نبوده و نیست. بلکه ناظر به نکته‌ی مهم دیگری است که ذیل نظر شاعر توانمند سرکار خانم نوری بدان اشاره‌ کرده ام

      • صفا یغمایی

        مهر 15, 1401

        سلامی دوباره بله نظرشریف راخواندم کاملا حق باجنابعالی‌ست.
        سلامت وپاینده باشیداستاد.
        🌺🌺🌺