🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بــه پــــادشــــاه ولایــت ارادتــش کی بود
کسی که دغـــدغـــه اش نـان گندم ری بود
بــه بـــزم نــــور و صفــا ره نمی برد رندی
که همـــدم شب و روزش پیـالــه ی می بود
نمی رسد بـه چمنــزار سبـــــز فـــروردین
دلـــی کـــه وقف نفسهـــای آذر و دی بود
به سوگ شـــاه شهیـــدان حسین ، ثــارالله
روان ز دیـــده مــــرا اشکهــا پیـاپــی بود
ســری که ســروری هـر دو عالمش دادند
ز دشت مــاریـــه تــا شــام بر سر نی بود
نـداد جـرعــه ای از آب دشمنش هر چند
کــه آبهـای جهــان مَهــر مـــادر وی بود
شد اهل بیت کسی تشنـه و گـرسنـه اسیر
که بنده ی کرمش صد چو حـاتـم طی بود
از این حدیث گدازنده روز و شب دل من
گهی در آتش و گه گرم ناله چون نی بود.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):