🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گاهى تصور مى كنم آرامشم را
آن شب كه سقف آسمانم خاك باشد
در همنشينى با سكوتى بى نهايت
از حجم آلايندگيها پاك باشد
آرام مى گويم: “عجب روز بزرگيست
روزى كه قلبم را بكارم در رهايى”
شايد نهال انتظار من ثمر داد
گل كرد در آن سوى فصل انتهايى
اندوه، حجم سينه ام را بيشتر كرد
خود را به پرديس غزلهايم رساندم
رفتم، گذشتم، بغض كردم، شعر گفتم
كشتم خودم را هر نفس، تا زنده ماندم
در قلب من محراب آتشگاه عشق است
حسرت نشينان دور يخها در طوافند
فرق است بين دردهاى سرد و سوزان
با اينكه هردو مثل خنجر، مى شكافند…
بايد برايم خانه اى در شهر خاموش
با خشت هاى سرخ تنهايى بسازند
دنياى بى قانونشان ميز قمار است
تا روى آن ديوانه ها خود را ببازند
حرف دلم را مى برم تا سينه ى خاك
خاكى كه شعر زندگى را مى سرايد
آغوش نرمش فارغ از بند زمان است
وقتى كه بند از بند بندم ، مى گشايد
آهسته مى پالايدم از خستگيها
پر مى گشايم تا بلنداى وجودم
پرواز، بى شك بهترين احساس دنياست
يك عمر را در حسرت پرواز بودم
لبخندهايم را به گلها مى سپارم
تك بيتهايم را به گنجشكان شهرم
گرماى سرخ آههايم را به خورشيد
هُرمِ نگاهم را به تابستان شهرم
من قالب پروانه ها را برگزيدم
همرقص با آوازهاى سرخِ بيتاب
هر بار بالم سوخت شيداتر پريدم
خاكسترم را بادها بردند تا خواب
ابيات سبزِ انتظارم مى شكوفند
جلد سپيد دفترم از جنس سنگ است
روزى كه خواهم گفت شعر واپسين را:
“پایان دنیا مثل آغازش قشنگ است…”
#غزل_آرامش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
مرداد 10, 1396
درود و دستمریزاد …
چهارپاره باشکوهیست …
پاسخ
مرداد 10, 1396
سلام و درود بر بزرگ بانوی شعر پاک
امشب شعری را تایید نکردیم تا دوستان فرصت کرده و این اثر فاخر و بی نظیر را بخوانند.
در پناه خدا
پاسخ
مرداد 11, 1396
پاسخ
مرداد 13, 1396
سلام به استاد عزیزم
سپاس از شعر زیبایی که سروده اید.
پاسخ
مرداد 20, 1396
سلام و درود
زیبا بود ماندگارباشید
پاسخ
مهر 14, 1396
پاسخ
بستن فرم