🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پشتم به عشق گرم است …

(ثبت: 631) بهمن 5, 1394 

در جاده های وحشت

رهپوی ناگزیرم

یک واحه دود و آتش

پیداست در مسیرم

***

با دستهای خائن

آن دسته های رهزن

بر چتر گل کشیدند

یک پرده دود و آهن

***

دروازه ای گشودند

از عشق تا جهنّم

آن دستها که بستند

بال پرنده را هم

***

تا شهر دوستی ها

یک گام بیشتر نیست

یک گام قدر یک قرن(!)

قرنی که جز خطر نیست

***

از خویش می گریزم

ماندن ملاک شرم است

دستم اگرچه خالی

پشتم به عشق گرم است.