🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام مهریماه!
یکایکِ این بیشمار شمع
که در سیاهیِ هفتآسمانِ چشمانت
فغانِ دخترِ افغان را
دَرین تراکمِ وحشت
به سوگ و مویه نشستند،
تمامِ مرثیهخوان های رود را گفتند
که با صدایی زیر
برای سختترین صخرههای سنگیندل
دعای آبیِ پروازِ آرزوها را
به دوردستترین قلههای هندوکوه
شبانهروز بخوانند
ولی تو، مهریماه!
به گوشِ خستۀ تابوتِ مادران هَزاره
که زیر دوشِ کتک، تیر و تازیانه و خون
درست از وسطِ فصلِ شعرشان برخاست
تنِ کبودِ هزاران پرندۀ زخمی،
بخوان
ترانۀ شادِ
زنانِ فردا را.
فریبا نوری
بیست و هفتم تیر ماه چهارصد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (15):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (23):
تیر 28, 1400
باسلام
و
شعر جز رسالتی از پیام و پیوستگی انسانها و بیان الام آنان در اندیشناکی و غمگنی نبود
وقلم
بارگرا ن گرانمهری و تعهد خویش می کشید بدوش از دوش
و بیان آرزوهای بر فنا شده ی دردمندان قرون بوده
و جز این شعر نیست .
و شعردرست بر وفق اضعف مردمانست با هزار چاشنی درد
که آشکار ونهان زندگی رادر کبودیها می برد و انسان را به قهقرا ،
بیان می کرد در الفبای درد و غم …
و شعر
از اول آژیر دل ودیده و دماغ بوده در اندشناکی و اندیشه ورزی های خطر ،
و به کنه و کنایتی به سمع ونظر اصحاب ادب و اندیشه و قلم و به یافتی که بی سقف انسان راعالی می فهمند
و شعر
لقلقه ی زبان وقلم نیست برای برجسنه کردن صرف هنر که این بجای خود نیکوست
واما چیزی که عظیم رسالت بر عهده ی اوست بیان حال روز انسانست با دردها و آرمانها و آلام و زخم های مزمن که بر تن خستیگیش داشته و دارد و خواهدداشت وبیشترش دارد می رود….
و این اگر نبود بیهودگویی بیشتر نبود جز برای تزیین تشریفات و اشرافیت زرد
و اما
قلم بار رسالت انسانست در دستان تو ومن
و شعر تیغ تیز نجابت انسانیست که می شورد برظلمت و تیرگیهای هر فصل و قرن ،
و این نبض که قلم باشد بایدش بزند در سرخی هزار منصور بر رو ی و لب، در ناگفته های از درد و ستم که برجان بشرمی رود در مهندسی های طویل و مرموز خطر ،
و
آنچناش این تعهد در جانش روانست به معرفت و در هزار بستر وکسوت خوفناکش رخ می نماید به بر ودیوار و در که شایدش بشنوندش اینهمه گوشهای بلند کر
و این ، این بود
این سرود غمگن درد که شعرست نامش
و
به سهمم می سرایمش و می ستایمش
همین
با ارادت
پاسخ
تیر 29, 1400
درودها استاد گرانقدرم
سپاس بسیار از مهر حضورتان
عید سعید قربان را پیشاپیش تبریک عرض می کنم
از لطفتان بر این سروده بی نهایت سپاسگزارم
سطر سطر پیامتان قابل تامل و زیباست
و من مخصوصا این سطر را چندین بار زمزمه کردم:
و شعر، تیغ تیز نجابت انسانی است که می شورد برظلمت و تیرگیهای هر فصل و قرن.
چه تعریف ژرف و جامعی است این تعریف از شعر
فارغ از شعرهای دردمند و دغدغه مند اجتماعی که به روشنی و وضوح در این تعریف زیبا جای می گیرند،
شعرهای معرفت شناختی اصیل و شعر های عاشقانه ناب نیز مصادیق دیگری از تیغ تیز نجابت انسان هستند بر ظلمت و تیرگی های درونی برای رسیدن به زلال درون.
با درود بیکران
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
تیر 28, 1400
سلام
درودتان
دز پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
تیر 29, 1400
سلام استاد خراسانی گرانقدر
سپاس بسیار از مهر حضور و دریافت نظر ارجمندتان درباره این سروده
پیشاپیش عید سعید قربان را هم خدمتتان تبریک عرض می کنم
🍃🍃🍃🌷🌷🌷
پاسخ
تیر 28, 1400
درود بر شما
عالی بود
قلمتان سبز🌸
پاسخ
تیر 29, 1400
سلام بانو ایرانپور عزیز
سپاس بسیار از مهر حضورتان
🌷🌷🌷🌷
پاسخ
تیر 30, 1400
تمامِ مرثیهخوان های رود را گفتند
که با صدایی زیر
برای سختترین صخرههای سنگیندل
دعای آبیِ پروازِ آرزوها را
به دوردستترین قلههای باباکوه
شبانهروز بخوانند
زیبا وقابل تامل
درودها برشما بانو نوری عزیز قلمت مانا🌺🌺
پاسخ
تیر 30, 1400
درود ها بر شما
استاد من
بانو نوری ارجمند
افرین
🌿👏👏👏
…
به گوشِ خستۀ تابوتِ مادران هَزاره
که زیر دوشِ کتک، تیر و تازیانه و خون
درست از وسطِ فصلِ شعرشان برخاست
…
🍃🌺
بسیار زیباست
پاسخ
تیر 31, 1400
سلام و احترام گرانبانوی مهر
بسیار زیبا بود پرداختتان
و البته زیبایی اندیشه تان
👏👏👏
پاسخ
آبان 10, 1400
سلام
جالب بود موفق باشید و پیروز
پاسخ
بستن فرم