🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رفتی و شد وِرد زبونم باز
آه و هزاران حسرت و افسوس
هرلحظه توی خواب و بیداری
انگاآر می بینم فقط کابوس
غم خیمه زد رو آشیونهام تا
رخت عزاداری بپوشونه
میخوام که پنهونش کنم دردُ
توو قلبم اما غصه مهمونه
توی تراس تنها و غمگینم
زُل میزنم به عکس رو دیوار
لعنت به هرچی فکرِ آشوبه
دست از سرم ای لعنتی بردار
هر کی نگامون میکنه میگه
ول کن زمونه خیلی دلسنگه
هیشکی نمیفهمه عذابم رو
بابا دلم بد جوری دل تنگه
با هرکسی که روبه رو میشم
میخواد که دلداریم بده اما
هیشکی نمیدونه که هرلحظه
با قاب عکسِت میکنم نجوا
آره میدونم مردنم حقِ
مثل شتر هر جایی میخوابه
دست خودم نیس که پریشونم
اینجا دلِ خوش خیلی نایابه
دیگه توو تقویمم بهاری نیس
رنگ و لعاب زندگی زرده
توو روز میلادم بابا رفتی!
هر جای این خونه پر از درده
#بهاره_کیانی_قلعه_سردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
مرداد 7, 1400
سلام بهاره عزیزم
وقتی شعرهاتو میخونم منقلب میشم
بهت حق میدم که ناراحت باشی
بعدها فهمیدم پدر خدا بیامرز شما چه شخصیت والایی داشته بیاد صحبت های مرحوم مادرم افتادم که همیشه میگفت خدا گلچین می کنه.
دردت را درد می دانم و امیدوارم این درد در دلت پایدار نباشه
در پناه خدا به دور از هر چه غم… 🌿🖤🌿
پاسخ
مرداد 9, 1400
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
پاسخ
خرداد 22, 1401
واقعا بهتون افتخار می کنم همشهری عزیز
❤❤❤
پاسخ
بستن فرم