![بهاره کیانی قلعه سردی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/10/PicsArt_09-22-11.58.36-scaled-e1635244415334.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ابرِ چشمم باز هم بارید او کاری نکرد
عالمی بر اشکِ من خندید او کاری نکرد
با صدای لنترانیهاش چون یک بیدِ پیر
دل درونِ سینهام لرزید او کاری نکرد
دل سپردم بر خدای چشم های کافرش
قلب من شد خانهی تردید او کاری نکرد
قلبم از دلواپسیهایی که در خود چال کرد
بی هوا در سینهام گندید او کاری نکرد
خندههای از سرِ دردم همیشه با منَند
غصه بر لب های من پوسید او کارینکرد
یک نفر آمد مرا از فکر او بیرون کند
زخمِسختی زد به دل، پرسید او کاری نکرد؟
با صدایی خسته گفتم: من که تنها نیستم
دستِ غم تنهاییام بوسید، او کاری نکرد
✍ #بهاره_کیانی_قلعه_سردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
بهمن 29, 1400
درود بر سرکار عالی . غزل زیبایی است . لیکن این مصرع :.
{{آرزوی یک تبسم، در دلم پوسید او کاری نکرد}}
چهار هجا و به اندازه ی یک رکن اضافه وزن دارد
پاسخ
آبان 15, 1399
سلام بهاره ی عزیز
غزلی زیباست مانند تمام غزل هایت نغز و دلنشین
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
آبان 15, 1399
سلام و احترام محضرتان بانو کیانی گرانقدر
زیبا ست
غزل های دل انگیزتان دلنشین اند
لذت می برم
زنده باشید به مهر
دورد هااا
💐🙏💐🙏💐
پاسخ
آبان 15, 1399
درود بزرگوار زیبا بودشادکام باشیددر پناه خدا🙏🍃🌿💐
پاسخ
آبان 15, 1399
دروووووووووود
پاسخ
آبان 17, 1399
درودها بانو کیانی گرانقدر
غزل دلنشین زیبا یی سرودید
🌹در پناه خدا🌹
پاسخ
آبان 19, 1399
درود ها
غزلی جلیل و بسیار زیبا را از قلم شما خواندم
ارتباط عمودی و افقی شعر کامل بود
تصویر سازی ها و آنچه که دستمایه یک شعر خوب است دراین شعر بود
دستمریزاد🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم