🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کنار دریا

(ثبت: 212377) مرداد 4, 1398 

صدف صدف
فاجعه می‌بارد
کنار دریای خزر

گفته بودی
اینجا که بیایی
دریای سبز
نگاه مرا دارد
و جزر و مد
زندگی می‌آورد

حالا
همین دریاست
که موج موج
سر به سنگ می‌کوبد
و از خیل صدفهای بی مزار
دلشوره می گیرد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. اکبر رشنو

    مرداد 4, 1398

    سلام و ارادت
    سرکار بانو نوری ارجمند

    این نام و اسم گذاری شروعی بود در ایهام که “کنار”” خود معنی ایهامی داشت برای دریا ویک معنیش می زد به آغوش و درون دریا و دیگر معنی ساحل هم می داد و شاید معنی سومی هم متبادر می کرد و آن به حاشیه رفتن دریا بود و بسیار عالی و ساده و پر مغز ومرتبط انتخاب شده این نام
    شعری تقریبا کوتاه در وسعت معنا در سه بند
    در عرض و طول ارتفاع درلفظ ومعنا منسجم،
    از پاراامتر پیام بر خوردار و چیزی که بنظر می رسید در بادی امر ، همین شروع بود که جلب نظر می کرد که صدف پوسته را می رساند و جلد گوهرست و چرا اینجا باید در مضمونی منفی بکار گرفته شود اما با تدقیق دریافت می شد که مطلبی کنایی در درون داشت که می تواند پوسته ی جالب برای مغایر خودش پوشش شود و کاربردش عوض شود و برعکس حتی و قابل توجه بود حتی اگر در معنی عادی هم درینجا بکار می رفت باز کار بردش خوب بود و شروع حسن دیگرش این بود که تا پایان شعر حضور معنوی داشت و به متن و اختتام وپایان هم می خورد و خود را گره می زد و بقولی مثل صدف گوهر شعر را در درون قاب خود قرار داده بود و بجا بودو ارتباطش با بند مربوط به شروع و دیگر در کلییت شعر نقش ایفا می کرد و در اصل ” صدف صدف” بعنوان نمادی در تخریب بکار گرفته شده و خوب هم و ناگفته نماند کمی هم معنای تدریجی ” تدریج” و استمرار را به تخریب محیط زیست اضافه می کرد و اما بند دو م عادی بود و نقل قولی بود که خالی از علامتهای سجاوندی بود و دو نقطه ی توضیح و گیومه در طرفین سخن منقول نداشت
    و لی در درونش حرفی داشت ” جزر و مد زندگی می آورد ” و این بند را ضریب اطمینان بخشیده واُسی از تربیت انسانی را با سادگی و صمیمییت بیان می کرد و موفق بود و حرف حساب داشت و مقبول بود ومتن آموزش و پیام بود گرچه شاید بیشتر مواردی دیگر مورد مداقه ی شاعر بوده ولی ان هم به دریا بر گشت و هم به کل زندگی ودرست و بجا در منظر می نشست و عالی
    و اما پایان که حسن داشت و ترکیب” صدفهای بی مزار ” چقدر جالب بود و در ایهامی بسیار ظریف کاری می کرد که نگو
    و به کل شعر تشعشعش می رسید و بسیار کنایتی در بر داشت وپایان پر بوداز ادببت و مضمون عالی وکنه وعمق داشت واین تکرار موج موج بسیار بجانشسته و دیگر ِ پایان برجسته ترین عبارت ” دل شوره ی دریا بود” که ایهام داشت یکیش شوری دل دریا و آبش ودیگر کنایه از نگرانی دریا و یا بقولی به گل نشستن صدفها بود و خسارتی مکتوم هم وجود داشت و به ذهن می آمد و آن خالی دهان صدفها بود از مروارید و
    این شعر در انسجام طول وعرض ، ارتفاع داشت و علاوه مضمون بر لفظ می چربید علاوه بر معانی در متن که به سهولت به ذهن می رسید کنایت در بطن داشت که عالی بود و ارزند و در سلاست و سادگی عبارات معنی موج می زد و از دیدگاهی سهل و ممتنع بود که کار هر کس نیست این نوع سرایش
    و نام شعر را
    نشان ارزنده ی شعور را بر سینه متلاطم دریایی می نشاند
    البته بیشتر حرف داشت ماورای الفاظ ودر ضیق وقت جا می ماند و السلام
    درودتان و دستمریزاد
    با ارادت و ادب 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    • آرزو نوری

      مرداد 5, 1398

      سلام و عرض ادب. آقای رشنو بسیار لطف کردید. و جالب این که دریچه جدیدی از آنچه نوشته ام به روی خودم گشودید
      سلامت باشید

نظرها 10 
  1. امیر جلالی

    مرداد 4, 1398

    در وادی احساس و کلام شاعر ، باید عرض کنم که بسیار زیبا بود و اما از منظر انتخاب واژه ها ، تناقضی را احساس کردم که شاید شاعر به عمد آنها را استفاده کرده و منظوری داشته… نمی دانم
    در هر صورت بنده حقیر بهره بردم و زیبا بود و درود بر شما

  2. فریبا نوری

    مرداد 4, 1398

    سلام آرزو جان با بند اول ارتباط برقرار نکردم. یعنی به طور دقیق با این جمله:
    “صدف صدف” “فاجعه ” “می بارد”.
    بندهای دوم و سوم را به نظرم شفاف زیبا و گویا بودند و آن ها را دوست داشتم.

    • آرزو نوری

      مرداد 5, 1398

      سلام عزیزم. دقیقا شخصی …حق با شماست

  3. طارق خراسانی

    مرداد 4, 1398

    سلام آرزوی عزیز

    صدف صدف
    فاجعه می بارد
    کنار دریای خزر
    این در مطلع می آید
    و در پایان
    موج سر به سنگ می کوبد
    یرای صدف های بی مزار
    حالا صدف را یک بانوی فرض می کنم که در دریا غرق شده است
    اگر صور خیالم درست باشد توانسته ام شعر را معنی کنم و مشکل خانم نوری عزیز هم بر طرف می شود.
    دختر چقدر لطیفی!

    عاشق سپیدهایت هستم

    در پناه خدا
    🌿👏👏👏👏👏🌿

  4. طارق خراسانی

    مرداد 4, 1398

    سلام مجدد
    با تعبیر خودم دوباره شعرتو خوندم
    چقدر زیبا و تلخ است

    • آرزو نوری

      مرداد 5, 1398

      سلام استاد.
      خوب . این تعبیر شما خوب است و تصویری گیرا دارد. اما فاجعه گاهی در پیش پا افتاده ترین چیزهاست. صدف ها که در واقع پوسته ای هستند و جاندار درون آنها مرده. توی خط ساحل نشسته اند.
      راوی زمانی به این ساحل می آمده. و صدفها را جمع می کرده. تا خانه می برده شاید. شاید جای دیگری. دل و دماغ داشته چون با معشوق بوده. و آن صدفها مرگ را تداعی نمی کرده. حال تنهاست و صدفها مرگ را تداعی می کنند. بی مزار اند و فاجعه بار چون نگاه دختر عوض شده. اتفاقی که با عشق معنا می یابد.
      البته نوشته ای که بخواهی توضیحش دهی حقیقتا نوشته خوبی نیست. و من درک می کنم و می پذیرم.
      درود بر شما استاد عزیز

      • طارق خراسانی

        مرداد 5, 1398

        سلام مجدد
        تعبیر و صور خیال شما هم فوق العاده زیباست
        شعر یک وجهی چندان به ذل نمی چسبد
        و شعر زیبای شما را می توان از زوایای مختلف بررسی کرد.

        👌

  5. جواد مهدی پور

    مرداد 4, 1398

    سلام و احترام با نوری گرامی

    زیبا سرودید

    لذت بردم

    بهره بردم از شعر شما و مطالب اساتید گرامی

    سر بلند باشید

    💐💐💐💐

    • آرزو نوری

      مرداد 5, 1398

      سلام بر شما. و سپاس از همراهی گرمتان.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا