🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
باورم با وَرم شاید
شلیک شود بر شلّاقِ فانوسی که
سُو سُو جاسوسی میکند
در چالهمیدانِ چشمچشم غمدانم!
.
.
باورم با وَرم شاید
در اجاقِ اتاق
از آخرین زاویهٔ اتّفاق
لَختِ لحنِ لُخت و داغِ چکهٔ چراغ
وقتِ شکستِ کلیشهای شیشه
لحظهٔ سختِ طلاقِ عکسِ بدونِ رتوش و قاب
با لکنتِ انگشتِ خمیازه
بخاراند قنوتِ چانهاش را!
.
.
باورم با وَرم شاید
پشتِ میزِ آوندکُشته
نه شُسته رُفته
خسته نشسته
دسته دسته
میشکافد هستهٔ لببستهٔ مردمکِ خواب
میشوید در شُوربایِ اشک
مُشت مُشت
مُشتِ پُِرِ درد را!
.
.
باورم با وَرم شاید
باز در نزدیکیِ تاریکی بازی
میخکوبِ دقِ سکوت
دقیقهٔ عُقِ سرگیجهٔ سمفونیِ سایه
برایِ تیمارِ دیوار عربی میرقصد!
.
.
باورم با وَرم شاید
بی کیِ اکنون
عطفِ بهماعقب
پــاپیِ نَقلِ به مضمون
سرِ ساعتِ بی استراحتِ ساعت
در لاکِ تیک تاک مدفون
مدیونِ عقربهها
بجایی از جمهوریِ جانم
لیسِ خیسِ هیس میزند!
.
.
باورم با وَرم شاید
سرما که با قیافهٔ حق بهجانب
بی پرده
آویزان میشود از گُردهٔ پرده
بغضِ پنجرهٔ حنجره را باز
میکِشد نازِ شیههٔ اسبِ آغوشِ باد را
گوشوارهٔ لبخندِ کاش را کش
کشان کشان میکُشد!
.
.
باورم با وَرم شاید
مثلِ لبِ چوبکبریتِ رُژخوار
پایانِ یک روز رژهٔ آذر
آفتاب مهتاب ندیده
خاموشاتر از خاکستر شود!
.
.
باورم بی وَرم حالا
میپرد بالا بالا
سینهسرخ و سرخسارست!
با تشکر از لبخندِ ژوکوندِ مرگ!
ـــــــــــــــــــــــ
سیّدمحمّدرضا لاهیجی
ساکوتے.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
اردیبهشت 2, 1402
درود جناب دکتر لاهیجی گرانقدر
شعری بسیار بسبار قوی و منسجم کمی سخت و مخاطب خاص البته.، عالی.
اردیبهشت 2, 1402
با عرض معذرت حرفی یادم رفت، این اثر از زبان “پدر ژپتو” نوشته شده و عنوان اولیه آن ژپتو بود که لخت ارسال این عنوان آنی به ذهنم رسید!
اردیبهشت 2, 1402
درود و سپاس که اطلاع دادید حتما نگاه می کنم ویرایش نهاییش را اعمال یا نسخه نهایی را مجددا ارسال بفرمایید در اولین فرصت روی آن کار خواهم کرد
با درود بیکران
اردیبهشت 31, 1402
https://sherepaak.com/259957/———
اردیبهشت 31, 1402
فرانوشت قالبی تطبیقی (نه تلفیقی) و گاه بینابینی از زبانیّتِ سپید، دکلمهرفتاریِ هاشور، کلمهگفتاریِ موجِ نو، وَ تیپیکِ شعرِ حجم، بههمراهِ اِلمانِ چیزمحوریست و پیوسته سعی دارد با هموندیِ فلسفه همبستهٔ پذیرشِ تفکّرِ آموزشی و محقّقِ ظرفیتِ بالایِ آموزههایِ ادبی و شعرناکِ موطنِ یگانهٔ جهانشمول، بدون مستعمره کردنِ خود در زبانی خاص یا رقابت انداختن بینِ زبان و لحن و لهجه و گویشِ ملّلِ همتراز و غیرتراز باشد!
وطنی بهغیر از جهان ندارد و از تعصب بر هر زبان منهاست، چه آن زبان پارسیخوار و چه مرامِ آلمانی و ذاتِ انگلیسی و… داشته باشد!