🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در دو چشمِ آسمان پروازِ پَرپَر ریختند
یکصد و هفتاد و نُه بالِ کبوتر ریختند
شکلِ ققنوسی که در آتش نمیمیرد دلش
عشق را در بطنِ خاکستر مُقدَّر ریختند
تیرگی بود و هلالِ ماه و شُولایِ شب و…
رویِ چادرمشکیِ دنیا مُنوَّر ریختند
زیرِ نبضِ اوّلین کوچِ پرستو از زمین
تیک تاکِ ساعتِ پروازِ آخَر ریختند
راست میگوید کمالُالْمُلکِ نقاشی، بجا
نقشِ اشکم را بهرویِ صحنِ دفتر ریختند
کم کم از بُهتی که میشُوید نگاهِ خیره را
درد را در سینهٔ محزونِ مادر ریختند
بعدِ استقبالِ غم از لشکرِ دلواپسی
خنده را ممنوع و در شهرِ مُکدَّر ریختند
بی هوا بر قابِ عکسِ حجلهٔ پروانهها
بی اجازه، با اجازه، آهِ دیگر ریختند
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
دی 19, 1401
سلام و درود
شب خوش جناب رضاپور
بزرگوارید و کوچک نواز
سپاسگزارم
دی 19, 1401
سلام و درود جناب شرعی
بزرگوارید و شرمنده ام می فرمایید، یکدنیا سپاسگزارم
دی 19, 1401
سلام و درود استاد گرانقدر
شب خوش
بزرگوارید و گوچک نوار
سپاسگزار و خاکسارم
دی 19, 1401
سلام و درود جناب وحدتی یگانه
شب خوش
از لطف حضور و پیشنهاد مهرانگیز جنابتان سپاسگزار و خاکسارم
دی 19, 1401
سلام و درود بر جناب الیاس جناس تام احساس
کوچک نوازید و بزرگوار
سپاسگزارم از لطف شما