مقام قلم

قلم از درد انسان می نویسد

به آب و رنگ مانند بهاری

شب یلدا شب شادی و شوره

ای دختر معصوم که در بطن کویری

چون ماه درخشنده و چون مشک و عبیری

نیروهای جهادی

جهادی ها چنان خوبند و شیرینند

به دست قاصدک دادم پیامی

که پیشت آورد بعد از سلامی

فرزند کعبه بود و،محبوب مسلمین است

“آیین مهر ورزی با نام او عجین است”٭

ای شهر ترکش خورده از بیداد،خرّمشهر

طاقت من طاق شد تا این حسن گوید: الو

او به من یعنی ترامپ بد دهن گوید: الو

از درخت مهربانی سیب چیدی بهر من/

هر زمان سیبی ببینم یادی از تو می کنم/

این اشعار برای سربازی که در حمله ی تروریستی رژه اهواز فداکاری کرد سروده شد

شجاع و افتخار سرزمینی

بر خرد و کلان رحم نکردی ای سیل

با سایه ی خود هم به نبردی ای سیل

پی دانش همه عمرش فنا شد

تمام ثروتش باد هوا شد

به دور از غصّه و غم بود آنروز

حضور فاصله کم بود آنروز

دلم مجنون و بیمار حسینه

و تا روز ابد یار حسینه

کجا در جیب او پول و دلار است

برای نان شب در انتظار است

خدایا ای که رحمان و رحیمی

پر از جودی توانا و حکیمی

علی یعنی ترازوی عدالت

شجاعی جان نثار و با اصالت

بلندای غزل هستی به روی بیستون عشق

چو نامت بر زبان افتد شود شوری درون عشق

میان جبهه ها ایثار جان کرد

خیال او سفر در کهکشان کرد