🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۳۲ – ترسیدن فرعون از آن بانگ

(ثبت: 202714)

این صدا جان مرا تغییر کرد

از غم و اندوه تلخم پیر کرد

پیش می‌آمد سپس می‌رفت شه

جمله شب او همچو حامل وقت زه

هر زمان می‌گفت ای عمران مرا

سخت از جا برده است این نعره‌ها

زهره نه عمران مسکین را که تا

باز گوید اختلاط جفت را

که زن عمران به عمران در خزید

تا که شد استارهٔ موسی پدید

هر پیمبر که در آید در رحم

نجم او بر چرخ گردد منتجم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا