🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۲۳۶ – در نکوهش روزگار

(ثبت: 159904)

یک چند روزگار نه از راه مکرمت

بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود

چون چیز اندکی به هم افتاد باز برد

گفتی که نزد ما به امانت نهاده بود

وامروز هرکه گویدم آن نیم ثروتی

کز مادر زمانه به تدریج زاده بود

چون با تو نیست گویمش آن بازخواست زود

گویی دهنده از سر جودی نداده بود

گردون چو سگ به فضلهٔ خود بازگشت کرد

بیچاره او که کارش با این فتاده بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا