🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
راستی در نوشتن عنوان شعر کمی عجول بوده ای . می توانی ویرایش کنی
مهدی عزیز امید که رستگار شوی . و اما انسانها همیشه کشته می شوند .
هر بژی ماده گیان ... مرا یاد زنده یاد " شیرکو بیکس " انداختی. و
سلام و فقط کافی ست ، زمان ویرایش ، شیدای شیرین سخن، یک علامت سوال را
مهرداد مانا در ای باخبر ز حال خراب ندارها
صحبت تان کلا نیکوست و نیکوتر آنکه به نظم و طبع آراسته است و زیباتر
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146804
صاحبا سقطهٔ مبارک تو
نه ز آسیب حادثات رسید
دوش این واقعه چو حادث شد
منهیی زاسمان به بنده دوید
ماجرایی از آن حکایت کرد
بنده برگویدت چنان که شنید
گفت دی خواجهٔ جهان زچمن
ناگهانی چو سوی قصر چمید
مگر اندر میان آن حرکت
چین دامن زخاک ره برچید
خاک در پایش اوفتاد وبه درد
روی در کفش او همی مالید
یعنی از بنده در مکش دامن
آسمان انبساط خاک بدید
غیرت غیر برد بر پایش
قوت غیرتش چو درجنبید
رخ ترش کرد و آستین بر زد
سیلی خصموار باز کشید
خاک مسکین زبیم سیلی او
مضطرب گشت و جرم در دزدید
پای میمونش از تزلزل خاک
مگر از جای خویشتن بخزید
هم از این بود آنکه وقت سحر
دوش گیسوی شب زبن ببرید
هم از این بود آنکه زاول روز
صبح برخویشتن قبا بدرید
یا ربش هیچ تلخییی مچشان
که از این سهل شربتی که چشید
نور بر جرم آفتاب فسرد
خوی ز اندام آسمان بچکید
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
درود بر شما جناب خراسانی عزیز🌹🌱♻️
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
بستن فرم