🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۳۸۲ – در شکایت اهل زمان

(ثبت: 160050)

روبهی می‌دوید از غم جان

روبه دیگرش بدید چنان

گفت خیرست بازگوی خبر

گفت خر گیر می‌کند سلطان

گفت تو خر نیی چه می‌ترسی

گفت آری ولیک آدمیان

می‌ندانند و فرق می‌نکنند

خر و روباهشان بود یکسان

زان همی ترسم ای برادر من

که چو خر برنهندمان پالان

خر ز روباه می‌بنشناسند

اینت کون خران و بی‌خبران

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا