🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۰۲ : مرا گر چون تو دلداری نباشد

(ثبت: 159241)

مرا گر چون تو دلداری نباشد

هزاران درد دل باری نباشد

چو تو یا کم ز تو یاری توان جست

چه باشد گر ستمکاری نباشد

مرا گویی که در بستان این راه

گلی بی‌زحمت خاری نباشد

بود با گرد ران گردن ولیکن

به هرجو سنگ خرواری نباشد

اگرچه پیش یاران گویم از شرم

کزو خوش خوی‌تر یاری نباشد

تو خود دانی که از تو بوالعجب‌تر

ستمکاری دل‌آزاری نباشد

چگونه دست یابد بر تو آن‌کس

کش اندر کیسه دیناری نباشد

چو اندر هیچ کاری پاسخ من

ز گفتار تو خود آری نباشد

اگر فارغ بود سنگین دل تو

ز بخت من عجب کاری نباشد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا