🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۷۵۳ : آمدم باز تا چنان گردم

(ثبت: 195132)

آمدم باز تا چنان گردم

که چو خورشید جمله جان گردم

سر خم رحیق بگشایم

سرده بزم سرخوشان گردم

عشرت اکنون علم به صحرا زد

من چو فکرت چرا نهان گردم

باغ خلد است جان من تا من

قره العین باغبان گردم

برنگردم به گرد خود چون قطب

گرد قطبان چو آسمان گردم

چون شبم روز گشت ای سلطان

فارغ از بام و پاسبان گردم

کان زرم نیم زر محدود

که پی سنگ امتحان گردم

تن زن از هی هی شبانانه

پادشاهم چرا شبان گردم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا