غزل شمارهٔ ۱ : ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها |
175 |
|
غزل شمارهٔ ۲ : ای طایران قدس را عشقت فزوده بالها |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۳ : ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۴ : ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۵ : آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶ : بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۸ : جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۷ : بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۹ : من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا |
157 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰ : مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱ : ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا |
166 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲ : ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳ : ای باد بیآرام ما با گل بگو پیغام ما |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴ : ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵ : ای نوش کرده نیش را بیخویش کن باخویش را |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶ : ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷ : آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸ : ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹ : امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰ : چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱ : جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲ : چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵ : من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا |
136 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶ : هر لحظه وحی آسمان آید به سر جانها |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳ : چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴ : چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷ : آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا |
135 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸ : ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹ : ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰ : ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما |
180 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱ : بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲ : دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳ : می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴ : ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵ : ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶ : خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷ : یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا |
142 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸ : رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹ : آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰ : طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱ : شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲ : کار تو داری صنما قدر تو باری صنما |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳ : کاهل و ناداشت بدم کام درآورد مرا |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴ : در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵ : با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا |
145 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶ : دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷ : ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا |
164 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸ : ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹ : با تو حیات و زندگی بیتو فنا و مردنا |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰ : ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱ : گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲ : چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳ : عشق تو آورد قدح پر ز بلاها |
150 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴ : از این اقبالگاه خوش مشو یک دم دلا تنها |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵ : شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶ : عطارد مشتری باید متاع آسمانی را |
147 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷ : مسلمانان مسلمانان چه باید گفت یاری را |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸ : رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹ : تو از خواری همینالی نمیبینی عنایتها |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰ : ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱ : هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲ : بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳ : چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴ : تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵ : ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶ : تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷ : از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸ : چو شست عشق در جانم شناسا گشت شستش را |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹ : چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰ : برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱ : اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲ : به خانه خانه میآرد چو بیذق شاه جان ما را |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳ : آمد بت میخانه تا خانه برد ما را |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴ : گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵ : ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶ : آخر بشنید آن مه آه سحر ما را |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷ : آب حیوان باید مر روح فزایی را |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸ : ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹ : ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰ : امروز گزافی ده آن باده نابی را |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱ : ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲ : معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳ : ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخا |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴ : چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵ : از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶ : ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷ : جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸ : شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹ : یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰ : ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا |
135 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱ : در آب فکن ساقی بط زاده آبی را |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲ : زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳ : میندیش میندیش که اندیشه گریها |
248 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴ : زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵ : زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶ : لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷ : رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸ : ای از نظرت مست شده اسم و مسما |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹ : دلارام نهان گشته ز غوغا |
184 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : بیا ای جان نو داده جهان را |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : بسوزانیم سودا و جنون را |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : سلیمانا بیار انگشتری را |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : دل و جان را در این حضرت بپالا |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : خبر کن ای ستاره یار ما را |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : چو او باشد دل دلسوز ما را |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : مرا حلوا هوس کردست حلوا |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : امیر حسن خندان کن چشم را |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : به برج دل رسیدی بیست این جا |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : بکت عینی غداه البین دمعا |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : تو بشکن چنگ ما را ای معلا |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : برای تو فدا کردیم جانها |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : ز روی تست عید آثار ما را |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : ای مطرب دل برای یاری را |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : اندر دل ما تویی نگارا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : ای جان و قوام جمله جانها |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : ای سخت گرفته جادوی را |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : از دور بدیده شمس دین را |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : بنمود وفا از این جا |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : برخیز و صبوح را بیارا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : تا چند تو پس روی به پیش آ |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : چون خانه روی ز خانه ما |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : دیدم رخ خوب گلشنی را |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : دیدم شه خوب خوش لقا را |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : ساقی تو شراب لامکان را |
148 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : گفتی که گزیدهای تو بر ما |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : گستاخ مکن تو ناکسان را |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : کو مطرب عشق چست دانا |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : ما را سفری فتاد بیما |
402 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : مشکن دل مرد مشتری را |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : بیدار کنید مستیان را |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : در میان پرده خون عشق را گلزارها |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : ساقیا در نوش آور شیره عنقود را |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : ساقیا گردان کن آخر آن شراب صاف را |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : پرده دیگر مزن جز پرده دلدار ما |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : سکه رخسار ما جز زر مبادا بیشما |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : درد ما را در جهان درمان مبادا بیشما |
161 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : عقل دریابد تو را یا عشق یا جان صفا |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : آخر از هجران به وصلش دررسیدستی دلا |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : از پی شمس حق و دین دیده گریان ما |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : خدمت شمس حق و دین یادگارت ساقیا |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : شمع دیدم گرد او پروانهها چون جمعها |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : دیده حاصل کن دلا آنگه ببین تبریز را |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : ای هوسهای دلم بیا بیا بیا بیا |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : از فراق شمس دین افتادهام در تنگنا |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : ای هوسهای دلم باری بیا رویی نما |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : امتزاج روحها در وقت صلح و جنگها |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : ای ز مقدارت هزاران فخر بیمقدار را |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : مفروشید کمان و زره و تیغ زنان را |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : چو فرستاد عنایت به زمین مشعلهها را |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : بروید ای حریفان بکشید یار ما را |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : ای بروییده به ناخواست به مانند گیا |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : رو ترش کن که همه روترشانند این جا |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : تا به شب ای عارف شیرین نوا |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : چون نمایی آن رخ گلرنگ را |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : در میان عاشقان عاقل مبا |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : از یکی آتش برآوردم تو را |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : ز آتش شهوت برآوردم تو را |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : از ورای سر دل بین شیوهها |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : روح زیتونیست عاشق نار را |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : ای بگفته در دلم اسرارها |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : میشدی غافل ز اسرار قضا |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : گر تو عودی سوی این مجمر بیا |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : ای تو آب زندگانی فاسقنا |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : دل چو دانه ما مثال آسیا |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : در میان عاشقان عاقل مبا |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : ای دل رفته ز جا بازمیا |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : من رسیدم به لب جوی وفا |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : از بس که ریخت جرعه بر خاک ما ز بالا |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : ای میرآب بگشا آن چشمه روان را |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : از سینه پاک کردم افکار فلسفی را |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : این جا کسیست پنهان خود را مگیر تنها |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : با آن که میرسانی آن باده بقا را |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : بشکن سبو و کوزه ای میرآب جانها |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : جانا قبول گردان این جست و جوی ما را |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : در جنبش اندرآور زلف عبرفشان را |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : ای صوفیان عشق بدرید خرقهها |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : آمد بهار خرم آمد نگار ما |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : سر بر گریبان درست صوفی اسرار را |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : هر روز بامداد سلام علیکما |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : چند گریزی ز ما چند روی جا به جا |
141 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : ای که به هنگام درد راحت جانی مرا |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : از جهت ره زدن راه درآرد مرا |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : ای در ما را زده شمع سرایی درآ |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : گر نه تهی باشدی بیشترین جویها |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را |
179 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : روم به حجره خیاط عاشقان فردا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : مرا تو گوش گرفتی همیکشی به کجا |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : کجاست مطرب جان تا ز نعرههای صلا |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : چه خیره مینگری در رخ من ای برنا |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : بپخته است خدا بهر صوفیان حلوا |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : برفت یار من و یادگار ماند مرا |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : بیار آن که قرین را سوی قرین کشدا |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : ز سوز شوق دل من همیزند عللا |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : سبکتری تو از آن دم که میرسد ز صبا |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : چو عشق را تو ندانی بپرس از شبها |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : ز جام ساقی باقی چو خوردهای تو دلا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : مرا بدید و نپرسید آن نگار چرا |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : مبارکی که بود در همه عروسیها |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : یار ما دلدار ما عالم اسرار ما |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : هله ای کیا نفسی بیا |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : کرانی ندارد بیابان ما |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : تو جان و جهانی کریما مرا |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : نرد کف تو بردست مرا |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : خیک دل ما مشک تن ما |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : بگشا در بیا درآ که مبا عیش بیشما |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : چه شدی گر تو همچون من شدییی عاشق ای فتا |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : از برای صلاح مجنون را |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : صد دهل میزنند در دل ما |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : بانگ تسبیح بشنو از بالا |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : گوش من منتظر پیام تو را |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : دل بر ما شدست دلبر ما |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : هین که منم بر در در برگشا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : نذر کند یار که امشب تو را |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : چند نهان داری آن خنده را |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : باده ده آن یار قدح باره را |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : خیز صبوحی کن و درده صلا |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : داد دهی ساغر و پیمانه را |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : لعل لبش داد کنون مر مرا |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : گر بنخسبی شبی ای مه لقا |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : پیش کش آن شاه شکرخانه را |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : چرخ فلک با همه کار و کیا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : هان ای طبیب عاشقان سوداییی دیدی چو ما |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : به شکرخنده اگر میببرد جان مرا |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : لی حبیب حبه یشوی الحشا |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : راح بفیها و الروح فیها |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : هیج نومی و نفی ریح علی الغور هفا |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : فدیتک یا ذا الوحی آیاته تتری |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : افدی قمرا لاح علینا و تلالا |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : تعالوا کلنا ذا الیوم سکری |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : طال ما بتنا بلاکم یا کرامی و شتنا |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : ایه یا اهل الفرادیس اقرؤا منشورنا |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : یا خفی الحسن بین الناس یا نور الدجی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : سبق الجد الینا نزل الحب علینا |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : انا لا اقسم الا برجال صدقونا |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : مولانا مولانا اغنانا اغنانا |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : یا منیر الخد یا روح البقا |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : یا ساقی المدامه حی علی الصلا |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : یا من لواء عشقک لا زال عالیا |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : جاء الربیع مفتخرا فی جوارنا |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : اتاک عید وصال فلا تذق حزنا |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : یا من بنا قصر الکمال مشیدا |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : ورد البشیر مبشرا ببشاره |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : یا کالمینا یا حاکمینا |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : یا مخجل البدر اشرقنا بلالا |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : بی یار مهل ما را بییار مخسب امشب |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : بریده شد از این جوی جهان آب |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : الا ای روی تو صد ماه و مهتاب |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : مخسب ای یار مهمان دار امشب |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : ای در غم تو به سوز و یارب |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : آه از این زشتان که مه رو مینمایند از نقاب |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : یا وصال یار باید یا حریفان را شراب |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : در هوایت بیقرارم روز و شب |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : هیچ میدانی چه میگوید رباب |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : آواز داد اختر بس روشنست امشب |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶ : رغبت به عاشقان کن ای جان صدر غایب |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷ : کار همه محبان همچون زرست امشب |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸ : خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹ : واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰ : بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱ : زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲ : به جان تو که مرو از میان کار مخسب |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳ : رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴ : تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵ : چشمها وا نمیشود از خواب |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶ : چونک درآییم به غوغای شب |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷ : یار آمد به صلح ای اصحاب |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸ : علونا سماء الود من غیر سلم |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹ : امسی و اصبح بالجوی اتعذب |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰ : ابشروا یا قوم هذا فتح باب |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱ : آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شدهست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲ : آمدهام که تا به خود گوش کشان کشانمت |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۳ : آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۴ : درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۵ : که دید ای عاشقان شهری که شهر نیکبختانست |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۶ : حالت ده و حیرت ده ای مبدع بیحالت |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۷ : از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۸ : بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۹ : بیایید بیایید که گلزار دمیدهست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۰ : بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۱ : زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۲ : این خانه که پیوسته در او بانگ چغانهست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۳ : اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۴ : از اول امروز حریفان خرابات |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۵ : همه خوف آدمی را از درونست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۶ : بده یک جام ای پیر خرابات |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۷ : ببستی چشم یعنی وقت خواب است |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۸ : سماع از بهر جان بیقرارست |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۹ : سماع آرام جان زندگانیست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۰ : دگربار این دلم آتش گرفتست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۱ : بیا کامروز ما را روز عیدست |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۲ : مرا چون تا قیامت یار اینست |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۳ : ز همراهان جدایی مصلحت نیست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۴ : به جان تو که سوگند عظیمست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۵ : بگو ای یار همراز این چه شیوهست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۶ : شنیدم مر مرا لطفت دعا گفت |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۷ : قرار زندگانی آن نگارست |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۸ : صدایی کز کمان آید نذیریست |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۹ : مبر رنج ای برادر خواجه سختست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۰ : ز بعد وقت نومیدی امیدیست |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۱ : طبیب درد بیدرمان کدامست |
275 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۲ : چو با ما یار ما امروز جفتست |
140 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۳ : زهی می کاندر آن دستست هیهات |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۴ : ز میخانه دگربار این چه بویست |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۵ : در این خانه کژی ای دل گهی راست |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۶ : تو را در دلبری دستی تمامست |
143 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۷ : چو آن کان کرم ما را شکارست |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۸ : نگار خوب شکربار چونست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۹ : در این جو دل چو دولاب خرابست |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۰ : ایا ساقی تویی قاضی حاجات |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۱ : اگر حوا بدانستی ز رنگت |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۲ : دو چشم آهوانش شیرگیرست |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۱ : اگر حوا بدانستی ز رنگت |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۳ : چنان کاین دل از آن دلدار مستست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۴ : تا نقش خیال دوست با ماست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۵ : میدان که زمانه نقش سوداست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۶ : دود دل ما نشان سوداست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۷ : دل آمد و دی به گوش جان گفت |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۸ : گویم سخن شکرنباتت |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۹ : در شهر شما یکی نگاریست |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۰ : آمد رمضان و عید با ماست |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۱ : گر جام سپهر زهرپیماست |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۲ : من سر نخورم که سر گرانست |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۳ : گر مینکند لبم بیانت |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۴ : پرسید کسی که ره کدامست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۵ : مر عاشق را ز ره چه بیمست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۶ : امروز جنون نو رسیدهست |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۷ : آن را که در آخرش خری هست |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۸ : ای گشته ز شاه عشق شهمات |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۹ : ای کرده میان سینه غارت |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۰ : آن خواجه اگر چه تیزگوش است |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۱ : آن ره که بیامدم کدامست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۲ : ای از کرم تو کار ما راست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۳ : هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۴ : عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۵ : خلقهای خوب تو پیشت دود بعد از وفات |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۶ : چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۷ : خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۸ : خدمت بیدوستی را قدر و قیمت هست نیست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۹ : چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۰ : ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۱ : مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۲ : گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۳ : جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۴ : چشمهای خواهم که از وی جمله را افزایش است |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۵ : عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۶ : در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۷ : آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۸ : از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۹ : آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۱ : اندرآ ای مه که بیتو ماه را استاره نیست |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۰ : چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۳ : گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۴ : هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۲ : نقش بند جان که جانها جانب او مایلست |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۵ : به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۶ : چند گویی که چه چارهست و مرا درمان چیست |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۷ : چشم پرنور که مست نظر جانانست |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۸ : آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۹ : تا نلغزی که ز خون راه پس و پیشترست |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۰ : دوش آمد بر من آنک شب افروز منست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۱ : عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۲ : آنک بیباده کند جان مرا مست کجاست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۳ : من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۴ : روز و شب خدمت تو بیسر و بیپا چه خوشست |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۵ : تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۶ : مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۷ : من پری زادهام و خواب ندانم که کجاست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۸ : سر مپیچان و مجنبان که کنون نوبت توست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱۹ : بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۰ : ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۱ : ساقیا این می از انگور کدامین پشتهست |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۲ : ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۳ : مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۴ : دلبری و بیدلی اسرار ماست |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۵ : عاشقان را جست و جو از خویش نیست |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۴ : دلبری و بیدلی اسرار ماست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۶ : غیر عشقت راه بین جستیم نیست |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۷ : در دل و جان خانه کردی عاقبت |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۸ : این چنین پابند جان میدان کیست |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲۹ : عاشقی و بیوفایی کار ماست |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۰ : گم شدن در گم شدن دین منست |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۱ : عشوه دشمن بخوردی عاقبت |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۲ : این چنین پابند جان میدان کیست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۳ : اندر این جمع شررها ز کجاست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۴ : هم به بر این بت زیبا خوشکست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۵ : هر کی بالاست مر او را چه غمست |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۶ : گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۷ : هر جور کز تو آید بر خود نهم غرامت |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۸ : هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳۹ : بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۰ : امروز شهر ما را صد رونقست و جانست |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۱ : بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۲ : بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۳ : از دل به دل برادر گویند روزنیست |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۴ : ساقی بیار باده که ایام بس خوشست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۵ : این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۶ : گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهدهست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۷ : ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۸ : امروز روز نوبت دیدار دلبرست |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴۹ : جانا جمال روح بسی خوب و بافرست |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۰ : از بامداد روی تو دیدن حیات ماست |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۱ : پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۲ : ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۳ : بد دوش بیتو تیره شب و روشنی نداشت |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۴ : جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۵ : آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۶ : ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۷ : ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۸ : امروز چرخ را ز مه ما تحیریست |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵۹ : ای مردهای که در تو ز جان هیچ بوی نیست |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۰ : عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۱ : شاه گشادست رو دیده شه بین که راست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۲ : یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۳ : هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۴ : نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۵ : کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۶ : باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۷ : آنک چنان میرود ای عجب او جان کیست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۸ : با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶۹ : ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۰ : ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۱ : پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۲ : کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۳ : هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۴ : ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۵ : بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۶ : بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۷ : ز آفتاب سعادت مرا شراباتست |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۸ : وجود من به کف یار جز که ساغر نیست |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷۹ : ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۰ : به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۱ : چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۲ : برات عاشق نو کن رسید روز برات |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۳ : هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۴ : هر آنچ دور کند مر تو را ز دوست بدست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۵ : سه روز شد که نگارین من دگرگونست |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۶ : به حق چشم خمار لطیف تابانت |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۷ : چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۸ : در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸۹ : اگر تو مست وصالی رخ تو ترش چراست |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۰ : مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۱ : جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۲ : ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۳ : تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۴ : به شاه نهانی رسیدی که نوشت |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۵ : اگر مر تو را صلح آهنگ نیست |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۶ : طرب ای بحر اصل آب حیات |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۷ : صوفیان آمدند از چپ و راست |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۸ : فعل نیکان محرض نیکیست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹۹ : عشق جز دولت و عنایت نیست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۰ : قبله امروز جز شهنشه نیست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۱ : امشب از چشم و مغز خواب گریخت |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۲ : اندرآ عیش بیتو شادان نیست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۳ : بر شکرت جمع مگسها چراست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۴ : خیز که امروز جهان آن ماست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۵ : پیشتر آ روی تو جز نور نیست |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۶ : کار من اینست که کاریم نیست |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۷ : کیست که او بنده رای تو نیست |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۸ : شیر خدا بند گسستن گرفت |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰۹ : مرغ دلم باز پریدن گرفت |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۰ : باز به بط گفت که صحرا خوشست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۱ : همچو گل سرخ برو دست دست |
180 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۲ : صبر مرا آینه بیماریست |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۳ : کیست در این شهر که او مست نیست |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۴ : قصد سرم داری خنجر به مشت |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۵ : خانه دل باز کبوتر گرفت |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۶ : بازرسیدیم ز میخانه مست |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۷ : ای ز بگه خاسته سر مست مست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۸ : نفسی بهوی الحبیب فارت |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱۹ : ای دل فرورو در غمش کالصبر مفتاح الفرج |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۰ : ای مبارک ز تو صبوح و صباح |
170 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۱ : یا راهبا انظر الی مصباح |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۲ : ماه دیدم شد مرا سودای چرخ |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۳ : ای بیوفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۴ : بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۵ : بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۶ : ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۷ : گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۸ : آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲۹ : خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۰ : امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان میرسد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۱ : صوفی چرا هوشیار شد ساقی چرا بیکار شد |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۲ : مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۴ : رو آن ربابی را بگو مستان سلامت میکنند |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۳ : رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۵ : سودای تو در جوی جان چون آب حیوان میرود |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۶ : آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۷ : کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۸ : گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳۹ : مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۰ : مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۱ : صرفه مکن صرفه مکن صرفه گدارویی بود |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۲ : بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۳ : یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۴ : ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۵ : بی تو به سر می نشود با دگری مینشود |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۶ : هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۷ : سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۸ : چشم تو ناز میکند ناز جهان تو را رسد |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴۹ : آب زنید راه را هین که نگار میرسد |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۰ : پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات میرسد |
155 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۱ : جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۲ : چیست صلای چاشتگه خواجه به گور میرود |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۳ : بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۴ : این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه میشود |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۵ : چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۶ : جور و جفا و دوریی کان کنکار میکند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۷ : دل چو بدید روی تو چون نظرش به جان بود |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۸ : یار مرا چو اشتران باز مهار میکشد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵۹ : زهره عشق هر سحر بر در ما چه میکند |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۰ : عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۱ : طوطی جان مست من از شکری چه میشود |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۲ : خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۳ : دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۴ : همیبینیم ساقی را که گرد جام میگردد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۵ : اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۶ : بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۷ : نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۸ : چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶۹ : بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۰ : بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۱ : بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار میماند |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۲ : ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۳ : برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه شکر گوید |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۴ : مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۵ : ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۶ : دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۷ : چو برقی میجهد چیزی عجب آن دلستان باشد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۸ : مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷۹ : دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۰ : صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۱ : مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۲ : اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۳ : رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۴ : یکی گولی همیخواهم که در دلبر نظر دارد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۵ : مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۶ : سعادت جو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد |
177 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۷ : صلا جانهای مشتاقان که نک دلدار خوب آمد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۸ : صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸۹ : شکایتها همیکردی که بهمن برگ ریز آمد |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۰ : سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۱ : چه بویست این چه بویست این مگر آن یار میآید |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۲ : اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند |
342 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۳ : برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۴ : امروز جمال تو سیمای دگر دارد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۵ : آن را که درون دل عشق و طلبی باشد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۶ : آن مه که ز پیدایی در چشم نمیآید |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۷ : امروز جمال تو بر دیده مبارک باد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۸ : یاران سحر خیزان تا صبح کی دریابد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹۹ : امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۰ : جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۱ : آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۲ : آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۳ : گویند به بلا ساقون ترکی دو کمان دارد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۴ : هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۵ : ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۶ : با تلخی معزولی میری بنمی ارزد |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۷ : ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۸ : ایمان بر کفر تو ای شاه چه کس باشد |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰۹ : در خانه غم بودن از همت دون باشد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۰ : نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۱ : ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۲ : بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۳ : ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۴ : آن بنده آواره بازآمد و بازآمد |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۵ : خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۶ : چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۷ : چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۸ : چون جغد بود اصلش کی صورت باز آید |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱۹ : آن صبح سعادتها چون نورفشان آید |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۰ : از سرو مرا بوی بالای تو میآید |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۱ : در تابش خورشیدش رقصم به چه میباید |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۲ : جان پیش تو هر ساعت میریزد و میروید |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۳ : عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۴ : هر ذره که بر بالا مینوشد و پا کوبد |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۵ : گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۶ : هر کآتش من دارد او خرقه ز من دارد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۷ : عاشق به سوی عاشق زنجیر همیدرد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۸ : ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲۹ : عاشق چو منی باید میسوزد و میسازد |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۰ : گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۱ : نومید مشو جانا کاومید پدید آمد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۲ : عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۳ : شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۴ : نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۵ : مستان می ما را هم ساقی ما باید |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۶ : بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۷ : برانید برانید که تا بازنمانید |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۸ : ملولان همه رفتند در خانه ببندید |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳۹ : آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۰ : تا باد سعادت ز محمد خبر افکند |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۱ : در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۲ : در خانه نشسته بت عیار کی دارد |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۳ : در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۴ : تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۵ : بار دگر آن آب به دولاب درآمد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۶ : بار دگر آن مست به بازار درآمد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۷ : تدبیر کند بنده و تقدیر نداند |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۸ : ای قوم به حج رفته کجایید کجایید |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴۹ : بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد |
202 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۰ : آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۱ : مهتاب برآمد کلک از گور برآمد |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۲ : تدبیر کند بنده و تقدیر نداند |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۳ : چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۴ : هر نکته که از زهر اجل تلختر آید |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۵ : از بهر خدا عشق دگر یار مدارید |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۶ : مرغان که کنون از قفس خویش جدایید |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۷ : گر یک سر موی از رخ تو روی نماید |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۸ : بگو دل را که گرد غم نگردد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵۹ : دلم امروز خوی یار دارد |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۰ : نثرنا فی ربیع الوصل بالورد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۱ : بیا ای زیرک و بر گول میخند |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۲ : اگر عالم همه پرخار باشد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۳ : تویی نقشی که جانها برنتابد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۴ : دلی دارم که گرد غم نگردد |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۳ : تویی نقشی که جانها برنتابد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۵ : خنک جانی که او یاری پسندد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۶ : چمن جز عشق تو کاری ندارد |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۷ : سماع صوفیان می درنگیرد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۸ : رجب بیرون شد و شعبان درآمد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶۹ : چو شب شد جملگان در خواب رفتند |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۰ : پریر آن چهره یارم چه خوش بود |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۱ : دلم را ناله سرنای باید |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۲ : بگویم خفیه تا خواجه نرنجد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۳ : کسی کز غمزهای صد عقل بندد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۴ : چنان کز غم دل دانا گریزد |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۵ : هر آن دلها که بیتو شاد باشد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۶ : سگ ار چه بیفغان و شر نباشد |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۷ : عجب آن دلبر زیبا کجا شد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۸ : به صورت یار من چون خشمگین شد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷۹ : چو دیوم عاشق آن یک پری شد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۰ : نگارا مردگان از جان چه دانند |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۱ : کسی که غیر این سوداش نبود |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۲ : یکی لحظه از او دوری نباید |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۳ : ز خاک من اگر گندم برآید |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۴ : ز رویت دسته گل میتوان کرد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۵ : دل با دل دوست در حنین باشد |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۶ : ای مطرب جان چو دف به دست آمد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۷ : کی باشد کاین قفس چمن گردد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۸ : روی تو به رنگریز کان ماند |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸۹ : دوش از بت من جهان چه میشد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۰ : ای عشق که جمله از تو شادند |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۱ : هر چند که بلبلان گزینند |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۲ : رفتیم بقیه را بقا باد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۳ : جانی که ز نور مصطفی زاد |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۴ : آن کز دهن تو رنگ دارد |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۵ : این قافله بار ما ندارد |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۶ : بیچاره کسی که زر ندارد |
144 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۷ : دل بیلطف تو جان ندارد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۸ : آن کس که ز تو نشان ندارد |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹۹ : بیچاره کسی که می ندارد |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۰ : آن خواجه خوش لقا چه دارد |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۱ : آن خواجه خوش لقا چه دارد |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۲ : پرکندگی از نفاق خیزد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۳ : آن کس که ز جان خود نترسد |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۴ : آن جا که چو تو نگار باشد |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۵ : ای کز تو همه جفا وفا شد |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۶ : روزم به عیادت شب آمد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۷ : آن یوسف خوش عذار آمد |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۸ : برخیز که ساقی اندرآمد |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰۹ : جان از سفر دراز آمد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۰ : آن شعله نور میخرامد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۱ : امروز نگار ما نیامد |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۲ : خوش باش که هر که راز داند |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۳ : ساقی زان می که میچریدند |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۴ : اول نظر ار چه سرسری بود |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۵ : اول نظر ار چه سرسری بود |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۶ : دیر آمدهای سفر مکن زود |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۷ : آن کس که به بندگیت آید |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۸ : آخر گهر وفا ببارید |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱۹ : ای اهل صبوح در چه کارید |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۰ : از بهر چه در غم و زحیرید |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۱ : هر سینه که سیمبر ندارد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۲ : ما مست شدیم و دل جدا شد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۳ : ساقی برخیز کان مه آمد |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۴ : گرمابه دهر جان فزا بود |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۵ : کس با چو تو یار راز گوید |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۶ : شب رفت حریفکان کجایید |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۷ : از دلبر ما نشان کی دارد |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۸ : دشمن خویشیم و یار آنک ما را میکشد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲۹ : اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۰ : اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۱ : پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود |
169 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۲ : دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۳ : ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۴ : مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۵ : دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۶ : گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری چه شد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۷ : نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۸ : مطربم سرمست شد انگشت بر رق میزند |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳۹ : قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۰ : مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۱ : پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۲ : عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۳ : آن زمانی را که چشم از چشم او مخمور بود |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۴ : رو ترش کردی مگر دی بادهات گیرا نبود |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۵ : آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۶ : برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۷ : ای طربناکان ز مطرب التماس میکنید |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۸ : فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴۹ : مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۰ : شاد شد جانم که چشمت وعده احسان نهاد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۱ : هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۲ : هم دلم ره مینماید هم دلم ره میزند |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۳ : هم لبان میفروشت باده را ارزان کند |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۴ : میخرامد آفتاب خوبرویان ره کنید |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۵ : شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۶ : علتی باشد که آن اندر بهاران بد شود |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۷ : وصف آن مخدوم میکن گر چه میرنجد حسود |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۸ : دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵۹ : دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۰ : خنک آن کس که چو ما شد همه تسلیم و رضا شد |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۱ : چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۲ : بدرد مرده کفن را به سر گور برآید |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۳ : خنک آن کس که چو ما شد همگی لطف و رضا شد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۴ : مشو ای دل تو دگرگون که دل یار بداند |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۵ : هله نومید نباشی که تو را یار براند |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۶ : خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۷ : صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۸ : چمنی که جمله گلها به پناه او گریزد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶۹ : چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۰ : همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۱ : هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۲ : صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۳ : سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۴ : به میان دل خیال مه دلگشا درآمد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۵ : هله هش دار که در شهر دو سه طرارند |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۶ : عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۷ : ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۸ : از دلم صورت آن خوب ختن مینرود |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷۹ : همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۰ : بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۱ : در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۲ : خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۳ : ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۴ : عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۵ : ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۶ : آنک عکس رخ او راه ثریا بزند |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۷ : آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۸ : آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸۹ : از دلم صورت آن خوب ختن مینرود |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۰ : واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۱ : این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۲ : هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۳ : هست مستی که مرا جانب میخانه برد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۴ : هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۵ : وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۶ : وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۷ : ز اول روز که مخموری مستان باشد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۸ : ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹۹ : سفره کهنه کجا درخور نان تو بود |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۰ : گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه شود |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۱ : عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۲ : میرسد یوسف مصری همه اقرار دهید |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۳ : بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۴ : صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۵ : یا رب این بوی که امروز به ما میآید |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۶ : یا رب این بوی خوش از روضه جان میآید |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۷ : لحظهای قصه کنان قصه تبریز کنید |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۸ : عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰۹ : طرفه گرمابه بانی کو ز خلوت برآید |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۰ : باز شیری با شکر آمیختند |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۱ : آن شکرپاسخ نباتم میدهد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۲ : خنبهای لایزالی جوش باد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۳ : موشکی صندوق را سوراخ کرد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۴ : بار دیگر یار ما هنباز کرد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۵ : شهر پر شد لولیان عقل دزد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۶ : خلق میجنبند مانا روز شد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۷ : چون مرا جمعی خریدار آمدند |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۸ : ساقیان سرمست در کار آمدند |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱۹ : اندک اندک جمع مستان میرسند |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۰ : هر چه آن خسرو کند شیرین کند |
298 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۱ : خنده از لطفت حکایت میکند |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۲ : عشق اکنون مهربانی میکند |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۳ : عمر بر اومید فردا میرود |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۴ : عاشقان پیدا و دلبر ناپدید |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۵ : برنشین ای عزم و منشین ای امید |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۶ : ای خدا از عاشقان خشنود باد |
138 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۷ : نه فلک مر عاشقان را بنده باد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۸ : هر که را اسرار عشق اظهار شد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲۹ : هر چه دلبر کرد ناخوش چون بود |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۰ : صاف جانها سوی گردون میرود |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۱ : هر زمان لطفت همی در پی رسد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۲ : شب شد و هنگام خلوتگاه شد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۳ : مرگ ما هست عروسی ابد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۴ : از دل رفته نشان میآید |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۵ : گل خندان که نخندد چه کند |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۶ : گر نخسپی شبکی جان چه شود |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۷ : هر کجا بوی خدا میآید |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۸ : گر نخسپی شبکی جان چه شود |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳۹ : خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۰ : بعد از سماع گویی کان شورها کجا شد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۱ : باز آفتاب دولت بر آسمان برآمد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۲ : آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۳ : در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۴ : گر ساعتی ببری ز اندیشهها چه باشد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۵ : مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۶ : بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۷ : پیمانه ایست این جان پیمانه این چه داند |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۸ : از چشم پرخمارت دل را قرار ماند |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴۹ : ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۰ : یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند |
165 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۱ : ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آید |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۰ : یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۲ : جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۳ : مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۴ : گفتم مکن چنینها ای جان چنین نباشد |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۵ : عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۶ : برجه ز خواب و بنگر نک روز روشن آمد |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۷ : گفتی که در چه کاری با تو چه کار ماند |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۸ : وقتی خوشست ما را لابد نبید باید |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵۹ : نی دیده هر دلی را دیدار مینماید |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۰ : ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۱ : لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۲ : قومی که بر براق بصیرت سفر کنند |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۳ : آتش پریر گفت نهانی به گوش دود |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۴ : بلبل نگر که جانب گلزار میرود |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۵ : جانا بیار باده که ایام میرود |
169 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۶ : چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۷ : چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۸ : به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶۹ : خیاط روزگار به بالای هیچ مرد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۰ : چشمم همیپرد مگر آن یار میرسد |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۱ : آمد بهار خرم و رحمت نثار شد |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۲ : این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۳ : خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۴ : امروز مرده بین که چه سان زنده میشود |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۵ : گر عید وصل تست منم خود غلام عید |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۶ : تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۷ : امسال بلبلان چه خبرها همیدهند |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۸ : صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۹ : صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷۸ : صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۰ : صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۱ : آه که بار دگر آتش در من فتاد |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۲ : جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۳ : جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۴ : پرده دل میزند زهره هم از بامداد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۵ : بار دگر آمدیم تا شود اقبال شاد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۶ : از رسن زلف تو خلق به جان آمدند |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۷ : روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۸ : زهره من بر فلک شکل دگر میرود |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸۹ : روی تو چون روی مار خوی تو زهر قدید |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۰ : صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت درید |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۱ : دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۲ : آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید |
147 |
1 |
غزل شمارهٔ ۸۹۳ : نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۴ : نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۵ : وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۶ : غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۷ : شرح دهم من که شب از چه سیه دل بود |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۸ : بانگ زدم من که دل مست کجا میرود |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹۹ : یار مرا عارض و عذار نه این بود |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۰ : بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۱ : اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۲ : ز سر بگیرم عیشی چو پا به گنج فروشد |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۳ : اگر مرا تو نخواهی دلم تو را نگذارد |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۴ : ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه میشد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۵ : شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۶ : گرفت خشم ز بستان سرخری و برون شد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۷ : مده به دست فراقت دل مرا که نشاید |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۸ : چو درد گیرد دندان تو عدو گردد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰۹ : چه پادشاست که از خاک پادشا سازد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۰ : بر آستانه اسرار آسمان نرسد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۱ : به روز مرگ چو تابوت من روان باشد |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۲ : نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۳ : بگو به گوش کسانی که نور چشم منند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۵ : بیا که ساقی عشق شراب باره رسید |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۶ : درخت و برگ برآید ز خاک این گوید |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۴ : ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت وجود |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۷ : به یارکان صفا جز می صفا مدهید |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۸ : چو کارزار کند شاه روم با شمشاد |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱۹ : ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب برد |
143 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۰ : کسی که عاشق آن رونق چمن باشد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۱ : سخن که خیزد از جان ز جان حجاب کند |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۲ : چو عشق را هوس بوسه و کنار بود |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۳ : رسید ساقی جان ما خمار خواب آلود |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۴ : به روحهای مقدس ز من سلام برید |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۵ : دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۶ : حبیب کعبه جانست اگر نمیدانید |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۷ : به باغ بلبل از این پس حدیث ما گوید |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۸ : هزار جان مقدس فدای روی تو باد |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲۹ : ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۰ : سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۱ : مها به دل نظری کن که دل تو را دارد |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۲ : مها به دل نظری کن که دل تو را دارد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۳ : میان باغ گل سرخهای و هو دارد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۴ : میان باغ گل سرخهای و هو دارد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۵ : مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۶ : مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۷ : فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۸ : سخن به نزد سخندان بزرگوار بود |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳۹ : به پیش تو چه زند جان و جان کدام بود |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۰ : ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۱ : ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۲ : اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۳ : نماز شام چو خورشید در غروب آید |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۴ : به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۵ : ندا رسید به جانها که چند میپایید |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۶ : میان باغ گل سرخهای و هو دارد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۷ : مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۸ : کسی خراب خرابات و مست میباشد |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴۹ : مرا وصال تو باید صبا چه سود کند |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۰ : سپاس آن عدمی را که هست ما بربود |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۱ : هر آن نوی که رسد سوی تو قدید شود |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۲ : ز شمس دین طرب نوبهار بازآید |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۳ : سپیده دم بدمید و سپیده میساید |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۴ : فزود آتش من آب را خبر ببرید |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۵ : سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۶ : ز جان سوختهام خلق را حذار کنید |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۷ : هزار جان مقدس فدای روی تو باد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۸ : کدام لب که از او بوی جان نمیآید |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵۹ : اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۰ : به حارسان نکوروی من خطاب کنید |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۱ : جهان را بدیدم وفایی ندارد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۲ : سحر این دل من ز سودا چه میشد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۳ : دل من که باشد که تو را نباشد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۴ : گفتم که ای جان خود جان چه باشد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۵ : دل گردون خلل کند چو مه تو نهان شود |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۶ : دیده خون گشت و خون نمیخسبد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۷ : رسم نو بین که شهریار نهاد |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۸ : سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶۹ : سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۰ : دیدهها شب فراز باید کرد |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۱ : عشق تو مست و کف زنانم کرد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۰ : دیدهها شب فراز باید کرد |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۲ : عاشقانی که باخبر میرند |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۳ : صوفیان در دمی دو عید کنند |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۴ : گر تو را بخت یار خواهد بود |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۵ : آتش افکند در جهان جمشید |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۶ : خسروانی که فتنهای چینید |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۷ : عید بر عاشقان مبارک باد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۸ : زندگانی صدر عالی باد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷۹ : شاهدی بین که در زمانه بزاد |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۰ : مادر عشق طفل عاشق را |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۱ : شعر من نان مصر را ماند |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۲ : یوسف آخرزمان خرامان شد |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۳ : هر کی در ذوق عشق دنگ آمد |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۴ : هین که هنگام صابران آمد |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۵ : هر که بهر تو انتظار کند |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۶ : عشق را جان بیقرار بود |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۷ : هر که را ذوق دین پدید آید |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۸ : بوی دلدار ما نمیآید |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸۹ : صبر با عشق بس نمیآید |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۰ : من بسازم ولیک کی شاید |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۱ : عشق جانان مرا ز جان ببرید |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۲ : خسروانی که فتنهای چینید |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۳ : زان ازلی نور که پروردهاند |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۴ : دوست همان به که بلاکش بود |
151 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۵ : دیدن روی تو هم از بامداد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۶ : گفت کسی خواجه سنایی بمرد |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۵ : دیدن روی تو هم از بامداد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۷ : پیرهن یوسف و بو میرسد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۸ : آتش عشق تو قلاووز شد |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹۹ : از سوی دل لشکر جان آمدند |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۰ : آنچ گل سرخ قبا میکند |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۱ : آه در آن شمع منور چه بود |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۲ : چونک کمند تو دلم را کشید |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۳ : شاخ گلی باغ ز تو سبز و شاد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۴ : دوش دل عربده گر با کی بود |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۵ : هر که ز عشاق گریزان شود |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۶ : عشق مرا بر همگان برگزید |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۷ : گفت کسی خواجه سنایی بمرد |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۸ : یا من نعماه غیر معدود |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰۹ : طارت الکتب الکرام من کرام یا عباد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۰ : من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۱ : میر خوبان را دگر منشور خوبی دررسید |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۲ : یا شبه الطیف لی انت قریب بعید |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳ : اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۴ : حکم البین بموتی و عمد |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۵ : ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۶ : انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۷ : آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۸ : رو چشم جان را برگشا در بیدلان اندرنگر |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۹ : ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۰ : ای تو نگار خانگی خانه درآ از این سفر |
160 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱۹ : ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۱ : گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۲ : دی سحری بر گذری گفت مرا یار |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۳ : اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۴ : مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۵ : مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۶ : گر چه نه به دریاییم دانه گهریم آخر |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۷ : یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۸ : ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲۹ : جان بر کف خود داری ای مونس جان زوتر |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۰ : نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۱ : جان من و جان تو بستست به همدیگر |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۲ : تا چند زنی بر من ز انکار تو خار آخر |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۳ : ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۴ : مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۵ : ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۶ : ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۷ : گیرم که بود میر تو را زر به خروار |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۸ : به حسن تو نباشد یار دیگر |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳۹ : بگرد فتنه میگردی دگربار |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۰ : جفا از سر گرفتی یاد میدار |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۱ : مرا یارا چنین بییار مگذار |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۲ : منم از جان خود بیزار بیزار |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۳ : مرا اقبال خندانید آخر |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۴ : به ساقی درنگر در مست منگر |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۵ : بگردان ساقیا آن جام دیگر |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۶ : نگشتم از تو هرگز ای صنم سیر |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۷ : در این سرما و باران یار خوشتر |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۸ : خداوند خداوندان اسرار |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴۹ : صد بار بگفتمت نگهدار |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۰ : کی باشد اختری در اقطار |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۱ : شب گشت ولیک پیش اغیار |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۲ : نوریست میان شعر احمر |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۳ : نزدیک توام مرا مبین دور |
144 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۴ : ای یار شگرف در همه کار |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۵ : انجیرفروش را چه بهتر |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۶ : انجیرفروش را چه بهتر |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۷ : دارد درویش نوش دیگر |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۸ : آخر کی شود از آن لقا سیر |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵۹ : گفتی که زیان کنی زیان گیر |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۰ : عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۱ : عرض لشکر میدهد مر عاشقان را عشق یار |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۲ : چون نبینم من جمالت صد جهان خود دیده گیر |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۳ : عزم رفتن کردهای چون عمر شیرین یاد دار |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۴ : مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۵ : یا ربا این لطفها را از لبش پاینده دار |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۶ : مرحبا ای جان باقی پادشاه کامیار |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۷ : سر برآور ای حریف و روی من بین همچو زر |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۸ : نیشکر باید که بندد پیش آن لبها کمر |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶۹ : در سماع عاشقان زد فر و تابش بر اثیر |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۰ : گر به خلوت دیدمی او را به جایی سیر سیر |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۱ : معده را پر کردهای دوش از خمیر و از فطیر |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۲ : گر خورد آن شیر عشقت خون ما را خورده گیر |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۳ : خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۴ : گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۵ : آینه چینی تو را با زنگی اعشی چه کار |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۶ : لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۷ : از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۸ : شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷۹ : بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۰ : ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۱ : ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۲ : عقل بند ره روان و عاشقانست ای پسر |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۳ : هله زیرک هله زیرک هله زیرک زوتر |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۴ : مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ : همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۶ : هله زیرک هله زیرک هله زیرک هله زوتر |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۷ : بده آن باده به ما باده به ما اولیتر |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۸ : سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸۹ : هین که آمد به سر کوی تو مجنون دگر |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۰ : صنما این چه گمانست فرودست حقیر |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۱ : نه که مهمان غریبم تو مرا یار مگیر |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۲ : اختران را شب وصلست و نثارست و نثار |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۳ : روستایی بچهای هست درون بازار |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۵ : داد جاروبی به دستم آن نگار |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۴ : پر ده آن جام می را ساقیا بار دیگر |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۶ : گر ز سر عشق او داری خبر |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۷ : عقل بند ره روانست ای پسر |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۸ : آمدم من بیدل و جان ای پسر |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹۹ : ای نهاده بر سر زانو تو سر |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۰ : بس که میانگیخت آن مه شور و شر |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۱ : نرم نرمک سوی رخسارش نگر |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۲ : عشق را با گفت و با ایما چه کار |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۳ : رفتم آن جا مست و گفتم ای نگار |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۴ : باز شد در عاشقی بابی دگر |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۵ : ای خیالت در دل من هر سحور |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۶ : راز را اندر میان نه وامگیر |
155 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۷ : در چمن آیید و بربندید دید |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۸ : ساقیا باده چون نار بیار |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰۹ : ساقیا باده گلرنگ بیار |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۰ : از لب یار شکر را چه خبر |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۱ : روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۲ : بر منبرست این دم مذکر مذکر |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۳ : ای جان جان جانها جانی و چیز دیگر |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۴ : ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۵ : ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۶ : هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۷ : دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۸ : میر شکار من که مرا کردهای شکار |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱۹ : کس بیکسی نماند میدان تو این قدر |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۰ : مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۱ : آمد بهار خرم و آمد رسول یار |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۲ : اندیشه را رها کن اندر دلش مگیر |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۳ : پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۴ : تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۵ : چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۶ : سست مکن زه که من تیر توام چارپر |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۷ : وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۸ : بر سر ره دیدمش تیزروان چون قمر |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲۹ : عمر که بیعشق رفت هیچ حسابش مگیر |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۰ : آید هر دم رسول از طرف شهر یار |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۱ : گفت لبم چون شکر ارزد گنج گهر |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۲ : چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۳ : نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۴ : چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۶ : نبشتست خدا گرد چهره دلدار |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۵ : بیار ساقی بادت فدا سر و دستار |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۷ : شدست نور محمد هزار شاخ هزار |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۸ : چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳۹ : مجوی شادی چون در غمست میل نگار |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۰ : بیامدیم دگربار چون نسیم بهار |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۱ : ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۲ : درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۳ : تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۴ : ندا رسید به جانها ز خسرو منصور |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۵ : به من نگر که منم مونس تو اندر گور |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۶ : مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۷ : بکش بکش که چه خوش میکشی بیار بیار |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۸ : کسی بگفت ز ما یا از اوست نیکی و شر |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴۹ : فغان فغان که ببست آن نگار بار سفر |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۰ : به خدمت لبت آمد به انتجاع شکر |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۱ : قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۲ : ببین دلی که نگردد ز جان سپاری سیر |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۳ : مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۴ : چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۵ : از آن مقام که نبود گشاد زود گذر |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۶ : مطرب عاشقان بجنبان تار |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۷ : گر تو خواهی وطن پر از دلدار |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۸ : رحم بر یار کی کند هم یار |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵۹ : عشق جانست عشق تو جانتر |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۰ : روی بنما به ما مکن مستور |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۱ : مطربا عیش و نوش از سر گیر |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۲ : مطربا عشقبازی از سر گیر |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۳ : عار بادا جهانیان را عار |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۴ : خلق را زیر گنبد دوار |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۵ : میر خرابات تویی ای نگار |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۶ : چند از این راه نو روزگار |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۷ : مست توام نه از می و نه از کوکنار |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۸ : جان خراباتی و عمر بهار |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶۹ : هست کسی صافی و زیبانظر |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۰ : رحم کن ار زخم شوم سر به سر |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۱ : در بگشا کآمد خامی دگر |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۳ : بشنو خبر صادق از گفته پیغامبر |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۴ : مرا میگفت دوش آن یار عیار |
140 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۲ : جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۵ : انجیرفروش را چه بهتر |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۶ : انتم الشمس و القمر منکم السمع و البصر |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۷ : آفتابی برآمد از اسرار |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۸ : جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷۹ : غره وجه سلبت قلب جمیع البشر |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۰ : سیدی انی کلیل انت فی زی النهار |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۱ : به سوی ما نگر چشمی برانداز |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۲ : تو چشم شیخ را دیدن میاموز |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۳ : اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۴ : بیا با تو مرا کارست امروز |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۵ : چنان مستم چنان مستم من امروز |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۶ : چنان مستم چنان مستم من امروز |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۷ : در این سرما سر ما داری امروز |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۸ : الا ای شمع گریان گرم میسوز |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸۹ : در این سرما سر ما داری امروز |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۰ : ای خفته به یاد یار برخیز |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۱ : ماییم فداییان جانباز |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۲ : برخیز و صبوح را برانگیز |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۳ : من از سخنان مهرانگیز |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۴ : گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۵ : سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۶ : عاشقان را شد مسلم شب نشستن تا به روز |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۷ : اگر آتش است یارت تو برو در او همیسوز |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۸ : سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹۹ : یا مکثر الدلال علی الخلق بالنشوز |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۰ : ساقی روحانیان روح شدم خیز خیز |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۱ : برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۲ : به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۳ : برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۴ : عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۵ : سیر نگشت جان من بس مکن و مگو که بس |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۶ : سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۷ : نیم شب از عشق تا دانی چه میگوید خروس |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۸ : حال ما بیآن مه زیبا مپرس |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰۹ : ای دل بیبهره از بهرام ترس |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۰ : نیست در آخرزمان فریادرس |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۱ : ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۲ : دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۳ : ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۴ : بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۵ : ای مست ماه روی تو استاره و گردون خوش |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۶ : گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۷ : الحذر از عشق حذر هر کی نشانی بودش |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۸ : ای شب خوش رو که تویی مهتر و سالار حبش |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱۹ : یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۰ : دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۱ : اگر گم گردد این بیدل از آن دلدار جوییدش |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۲ : چه دارد در دل آن خواجه که میتابد ز رخسارش |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۳ : قرین مه دو مریخند و آن دو چشمت ای دلکش |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۴ : پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۵ : ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۶ : آن یار ترش رو را این سوی کشانیدش |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۷ : رویش خوش و مویش خوش وان طره جعدینش |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۸ : ای یوسف مه رویان ای جاه و جمالت خوش |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲۹ : زلفی که به جان ارزد هر تار بشوریدش |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۰ : جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۱ : وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۲ : هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۳ : درون ظلمتی میجو صفاتش |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۴ : قضا آمد شنو طبل نفیرش |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۵ : نگاری را که میجویم به جانش |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۶ : برفتم دی به پیشش سخت پرجوش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۷ : شنو پندی ز من ای یار خوش کیش |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۸ : امروز خوش است دل که تو دوش |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳۹ : ای خواجه تو عاقلانه میباش |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۰ : آن مطرب ما خوشست و چنگش |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۱ : ما نعره به شب زنیم و خاموش |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۲ : گر لاش نمود راه قلاش |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۳ : اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۴ : ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۵ : آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۶ : دوش رفتم در میان مجلس سلطان خویش |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۷ : عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۸ : ساقیا بیگه رسیدی می بده مردانه باش |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴۹ : شدهام سپند حسنت وطنم میان آتش |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۰ : به شکرخنده اگر میببرد جان رسدش |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۱ : گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۲ : آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۳ : بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۴ : من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۶ : آنک جانش دادهای آن را مکش |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۵ : اندک اندک راه زد سیم و زرش |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۷ : چون تو شادی بنده گو غمخوار باش |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۸ : آن مایی همچو ما دلشاد باش |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵۹ : عقل آمد عاشقا خود را بپوش |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۰ : اندرآمد شاه شیرینان ترش |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۱ : روی تو جان جانست از جان نهان مدارش |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۲ : گر جان به جز تو خواهد از خویش برکنیمش |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۳ : سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۴ : میگفت چشم شوخش با طره سیاهش |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۵ : آن مه که هست گردون گردان و بیقرارش |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۶ : روحیست بینشان و ما غرقه در نشانش |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۷ : در عشق آتشینش آتش نخورده آتش |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۸ : صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶۹ : آینهام من آینهام من تا که بدیدم روی چو ماهش |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۰ : مستی امروز من نیست چو مستی دوش |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۱ : باز درآمد طبیب از در رنجور خویش |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۲ : باز فرود آمدیم بر در سلطان خویش |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۳ : ما به سلیمان خوشیم دیو و پری گو مباش |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۴ : خواجه چرا کردهای روی تو بر ما ترش |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۵ : چون بزند گردنم سجده کند گردنش |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۶ : باز درآمد ز راه بیخود و سرمست دوش |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۷ : خواجه غلط کردهای در صفت یار خویش |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۸ : یار درآمد ز باغ بیخود و سرمست دوش |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷۹ : باز درآمد طبیب از در ایوب خویش |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۰ : جان منست او هی مزنیدش |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۱ : ز هدهدان تفکر چو دررسید نشانش |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۲ : تمام اوست که فانی شدست آثارش |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۳ : ندا رسید به عاشق ز عالم رازش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۴ : سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۳ : ندا رسید به عاشق ز عالم رازش |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۵ : شکست نرخ شکر را بتم به روی ترش |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۶ : شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۷ : مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۸ : چو رو نمود به منصور وصل دلدارش |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸۹ : دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۰ : مست گشتم ز ذوق دشنامش |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۱ : توبه من درست نیست خموش |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۲ : آمد آن خواجه سیماترش |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۳ : علی الله ای مسلمانان از آن هجران پرآتش |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۴ : کل عقل بوصلکم مدهش |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۵ : بیا بیا که تویی جان جان جان سماع |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۶ : بیا بیا که تویی جان جان جان سماع |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۷ : مدارم یک زمان از کار فارغ |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۸ : امروز روز شادی و امسال سال لاغ |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹۹ : گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۰ : عیسی روح گرسنهست چو زاغ |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۱ : ما دو سه رند عشرتی جمع شدیم این طرف |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۲ : ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۳ : گر تو تنگ آیی ز ما زوتر برون رو ای حریف |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۴ : باده نمیبایدم فارغم از درد و صاف |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۵ : کعبه جانها تویی گرد تو آرم طواف |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۶ : بیا بیا که تویی شیر شیر شیر مصاف |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۷ : ای مونس و غمگسار عاشق |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۸ : گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰۹ : ای جهان را دلگشا اقبال عشق |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۰ : ای ناطق الهی و ای دیده حقایق |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۱ : باز از آن کوه قاف آمد عنقای عشق |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۲ : فریفت یار شکربار من مرا به طریق |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۳ : جان و سر تو که بگو بینفاق |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۴ : به دلجویی و دلداری درآمد یار پنهانک |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۵ : روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۶ : رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالک |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۷ : آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۸ : هر اول روز ای جان صد بار سلام علیک |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱۹ : بباید عشق را ای دوست دردک |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۰ : اندرآ با ما نشان ده راستک |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۱ : ایا هوای تو در جانها سلام علیک |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۲ : ای ظریف جهان سلام علیک |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۳ : ای ظریف جهان سلام علیک |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۴ : برخیز ز خواب و ساز کن چنگ |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۵ : عشق خامش طرفهتر یا نکتههای چنگ چنگ |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۶ : عاشقی و آنگهانی نام و ننگ |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۷ : تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۸ : حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲۹ : چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۰ : بگردان شراب ای صنم بیدرنگ |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۱ : هر کی در او نیست از این عشق رنگ |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۲ : توبه سفر گیرد با پای لنگ |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۱ : هر کی در او نیست از این عشق رنگ |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۳ : ای تو ولی احسان دل ای حسن رویت دام دل |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۴ : این بوالعجب کاندر خزان شد آفتاب اندر حمل |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۵ : بانگ زدم نیم شبان کیست در این خانه دل |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۶ : حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۷ : الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۸ : بقا اندر بقا باشد طریق کم زنان ای دل |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳۹ : مهم را لطف در لطفست از آنم بیقرار ای دل |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۰ : هر آن کو صبر کرد ای دل ز شهوتها در این منزل |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۱ : امروز بحمدالله از دی بترست این دل |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۲ : چه کارستان که داری اندر این دل |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۳ : صد هزاران همچو ما غرقه در این دریای دل |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۴ : شتران مست شدستند ببین رقص جمل |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۵ : تو مرا می بده و مست بخوابان و بهل |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۶ : رفت عمرم در سر سودای دل |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۷ : سوی آن سلطان خوبان الرحیل |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۸ : امروز روز شادی و امسال سال گل |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴۹ : تا نزند آفتاب خیمه نور جلال |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۰ : چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۱ : شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۲ : چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۳ : چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۴ : تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۵ : دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۶ : اگر درآید ناگه صنم زهی اقبال |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۷ : پیام کرد مرا بامداد بحر عسل |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۸ : به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵۹ : ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۰ : باده ده ای ساقی جان باده بیدرد و دغل |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۱ : عمرک یا واحدا فی درجات الکمال |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۲ : لجکنن اغلن هی بزه کلکل |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۳ : کجکنن اغلن اودیا کلکل |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۴ : ایها النور فی الفؤاد تعال |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۵ : یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۶ : یا بدیع الحسن قد اوضحت بالبلبال بال |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۷ : رشاء العشق حبیبی لشرود و مضل |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۸ : عمرک یا واحدا فی درجات الکمال |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶۹ : تعال یا مدد العیش و السرور تعال |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۰ : آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۱ : ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کردهام |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۳ : هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۴ : ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۲ : این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۵ : بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۶ : کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۷ : ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۸ : ای آسمان این چرخ من زان ماه رو آموختم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷۹ : آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۰ : دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۱ : هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۲ : ای ساقی روشن دلان بردار سغراق کرم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۳ : تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم |
166 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۴ : عشقا تو را قاضی برم کاشکستیم همچون صنم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۵ : بس جهد می کردم که من آیینه نیکی شوم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۶ : آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۷ : هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۸ : ای نفس کل صورت مکن وی عقل کل بشکن قلم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸۹ : ای پاک رو چون جام جم وز عشق آن مه متهم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۰ : بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۱ : تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۲ : یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۳ : مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۵ : مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۴ : دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۶ : باز در اسرار روم جانب آن یار روم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۷ : زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۸ : جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ : هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۰ : تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۱ : کوه نیم سنگ نیم چونک گدازان نشوم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۲ : دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۳ : آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۴ : کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم |
159 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۵ : میل هواش می کنم طال بقاش می زنم |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۶ : هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۷ : دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۸ : تا به کی ای شکر چو تن بیدل و جان فغان کنم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰۹ : ای تو بداده در سحر از کف خویش بادهام |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۰ : تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۱ : گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۲ : بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۳ : کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴ : درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۵ : ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۶ : ترش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیدستم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۷ : به حق روی تو که من چنین رویی ندیدستم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۸ : دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱۹ : بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۰ : اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۱ : بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۲ : طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۳ : تو تا دوری ز من جانا چنین بیجان همیگردم |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۴ : بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۵ : دعا گویی است کار من بگویم تا نطق دارم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۶ : چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۷ : من از اقلیم بالایم سر عالم نمیدارم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۶ : چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم |
203 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۸ : همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲۹ : نه آن بیبهره دلدارم که از دلدار بگریزم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۰ : نهادم پای در عشق که بر عشاق سر باشم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۱ : مرا چون کم فرستی غم حزین و تنگ دل باشم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۲ : تو خود دانی که من بیتو عدم باشم عدم باشم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۳ : من آنم کز خیالاتش تراشنده وثن باشم |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۴ : چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۵ : به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۶ : تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۷ : چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۸ : ندارد پای عشق او دل بیدست و بیپایم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳۹ : من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۰ : بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۱ : بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۲ : زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۳ : بشستم تخته هستی سر عالم نمیدارم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۴ : ای عشق که کردستی تو زیر و زبر خوابم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۵ : من دلق گرو کردم عریان خراباتم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶ : گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۷ : رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۸ : در مجلس آن رستم در عربده بنشستم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴۹ : زان می که ز بوی او شوریده و سرمستم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۰ : بستان قدح از دستم ای مست که من مستم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۱ : گر تو بنمی خسپی بنشین تو که من خفتم |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۲ : ساقی چو شه من بد بیش از دگران خوردم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۳ : در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۴ : گفتم به مهی کز تو صد گونه طرب دارم |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۵ : ای خواجه سلام علیک من عزم سفر دارم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۶ : توبه نکنم هرگز زین جرم که من دارم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۷ : من خفته وشم اما بس آگه و بیدارم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۹ : تا عاشق آن یارم بیکارم و بر کارم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵۸ : یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۰ : بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۱ : پایی به میان درنه تا عیش ز سر گیرم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۲ : صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم |
360 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۳ : شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۴ : سر برمزن از هستی تا راه نگردد گم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۵ : ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۶ : در عشق سلیمانی من همدم مرغانم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۷ : این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۸ : امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶۹ : بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۰ : جانم به فدا بادا آن را که نمیگویم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۱ : مخمورم پرخواره اندازه نمیدانم |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۲ : دگربار دگربار ز زنجیر بجستم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۳ : بیایید بیایید به گلزار بگردیم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ : حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۵ : بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۶ : طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۷ : از اول امروز چو آشفته و مستیم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۸ : المنه لله که ز پیکار رهیدیم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷۹ : آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۰ : خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۱ : ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۲ : چون در عدم آییم و سر از یار برآریم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۳ : امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۴ : بشکن قدح باده که امروز چنانیم |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۵ : صبح است و صبوح است بر این بام برآییم |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۶ : چون آینه رازنما باشد جانم |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۵ : صبح است و صبوح است بر این بام برآییم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۷ : امروز چنانم که خر از بار ندانم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۸ : ای خواجه بفرما به کی مانم به کی مانم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸۹ : ساقی ز پی عشق روان است روانم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۰ : از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۱ : خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۲ : بار دگر از راه سوی چاه رسیدیم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۳ : ما عاشق و سرگشته و شیدای دمشقیم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۴ : افتادم افتادم در آبی افتادم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۵ : اگر تو نیستی در عاشقی خام |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۶ : چه دیدم خواب شب کامروز مستم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۷ : به جان جمله مستان که مستم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۸ : بیا کز غیر تو بیزار گشتم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹۹ : بیا کز عشق تو دیوانه گشتم |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۰ : چنان مست است از آن دم جان آدم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۱ : منم فتنه هزاران فتنه زادم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۲ : ز زندان خلق را آزاد کردم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۳ : غلامم خواجه را آزاد کردم |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۴ : حسودان را ز غم آزاد کردم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۵ : یکی مطرب همیخواهم در این دم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۶ : همیشه من چنین مجنون نبودم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۷ : ایا یاری که در تو ناپدیدم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۸ : سفر کردم به هر شهری دویدم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰۹ : سفر کردم به هر شهری دویدم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۰ : اگر عشقت به جای جان ندارم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۱ : بیا ای آنک بردی تو قرارم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۲ : گهی در گیرم و گه بام گیرم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۳ : اگر سرمست اگر مخمور باشم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۴ : خداوندا مده آن یار را غم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۵ : چه نزدیک است جان تو به جانم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۶ : چه نزدیک است جان تو به جانم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۷ : مرا گویی که رایی من چه دانم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۸ : من آن ماهم که اندر لامکانم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱۹ : بیا کامروز بیرون از جهانم |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۰ : مرا پرسی که چونی بین که چونم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۱ : من از عالم تو را تنها گزینم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۲ : ورا خواهم دگر یاری نخواهم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۳ : نه آن شیرم که با دشمن برآیم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۴ : چو آب آهسته زیر که درآیم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۵ : ز قند یار تا شاخی نخایم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۶ : از آن باده ندانم چون فنایم |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۷ : بیا کامروز گرد یار گردیم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۸ : به پیش باد تو ما همچو گردیم |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲۹ : شب دوشینه ما بیدار بودیم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۰ : من و تو دوش شب بیدار بودیم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۱ : بیا کامروز شه را ما شکاریم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۲ : بیا تا عاشقی از سر بگیریم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۳ : بیا امروز ما مهمان میریم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۴ : بیا ما چند کس با هم بسازیم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۵ : بیا تا قدر یک دیگر بدانیم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۶ : میان ما درآ ما عاشقانیم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۷ : چرا شاید چو ما شه زادگانیم |
212 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۸ : بر آن بودم که فرهنگی بجویم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳۹ : مگردان روی خود ای دیده رویم |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۰ : بیا با هم سخن از جان بگوییم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۱ : مرا خواندی ز در تو خستی از بام |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۲ : چنان مستم چنان مستم من این دم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۳ : کجایی ساقیا درده مدامم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۴ : مرا گویی چه سانی من چه دانم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۵ : شراب شیره انگور خواهم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۶ : رفتم تصدیع از جهان بردم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۷ : من با تو حدیث بیزبان گویم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۸ : روی تو چو نوبهار دیدم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴۹ : زنهار مرا مگو که پیرم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۰ : گر از غم عشق عار داریم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۱ : از اصل چو حورزاد باشیم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۲ : ما آفت جان عاشقانیم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۳ : ما صحبت همدگر گزینیم |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۴ : چون ذره به رقص اندرآییم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۵ : جز جانب دل به دل نیاییم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۶ : ای برده نماز من ز هنگام |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۷ : یا رب توبه چرا شکستم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۸ : دانی کامروز از چه زردم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵۹ : من دوش به تازه عهد کردم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۰ : تا عشق تو سوخت همچو عودم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۱ : تا چهره آن یگانه دیدم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۲ : گر ناز تو را به گفت نارم |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۳ : من اشتر مست شهریارم |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۴ : روزی که گذر کنی به گورم |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۵ : ای دشمن روزه و نمازم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۶ : تا با تو قرین شدهست جانم |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۷ : امروز مرا چه شد چه دانم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۸ : ای جان لطیف و ای جهانم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶۹ : ناآمده سیل تر شدستیم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۰ : آن عشرت نو که برگرفتیم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۱ : در عشق قدیم سال خوردیم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۲ : گر گمشدگان روزگاریم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۳ : ما عاشق و بیدل و فقیریم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۴ : نی سیم و نه زر نه مال خواهیم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۵ : ما شاخ گلیم نی گیاهیم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۶ : ما زنده به نور کبریاییم |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۷ : امروز نیم ملول شادم |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۸ : من جز احد صمد نخواهم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷۹ : ما آب دریم ما چه دانیم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۰ : تا دلبر خویش را نبینیم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۱ : گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۲ : هرچ گویی از بهانه لا نسلم لا نسلم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۳ : می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۴ : هر که گوید کان چراغ دیدهها را دیدهام |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۵ : ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۶ : خویش را چون خار دیدم سوی گل بگریختم |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۷ : عشوه دادستی که من در بیوفایی نیستم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۸ : من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸۹ : چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۰ : چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۱ : وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۲ : نی تو گفتی از جفای آن جفاگر نشکنم |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۳ : روی نیکت بد کند من نیک را بر بد نهم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۴ : ایها العشاق آتش گشته چون استارهایم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۵ : سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون تاختیم |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۶ : چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۷ : این چه کژطبعی بود که صد هزاران غم خوریم |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ : ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹۹ : چون بدیدم صبح رویت در زمان برخیستم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۰ : از شهنشه شمس دین من ساغری را یافتم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۱ : بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۲ : می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۳ : چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۴ : بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۵ : بزن آن پرده نوشین که من از نوش تو مستم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۶ : هله دوشت یله کردم شب دوشت یله کردم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۷ : ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ : چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰۹ : چو یکی ساغر مردی ز خم یار برآرم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۰ : منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۱ : مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۲ : منم آن کس که نبینم بزنم فاخته گیرم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۳ : به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۴ : بزن آن پرده دوشین که من امروز خموشم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۵ : من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۶ : ز یکی پسته دهانی صنمی بسته دهانم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۷ : بت بینقش و نگارم جز تو یار ندارم |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۸ : علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱۹ : تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ : هوسی است در سر من که سر بشر ندارم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۱ : چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ : هوسی است در سر من که سر بشر ندارم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۲ : تو ز من ملول گشتی که من از تو ناشتابم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۳ : هذیان که گفت دشمن به درون دل شنیدم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۴ : خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۵ : دو هزار عهد کردم که سر جنون نخارم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۶ : فلکا بگو که تا کی گلههای یار گویم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۷ : نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۸ : دیده از خلق ببستم چو جمالش دیدم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲۹ : دل چه خوردهست عجب دوش که من مخمورم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۰ : گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۱ : در فروبند که ما عاشق این میکدهایم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۲ : هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۳ : در فروبند که ما عاشق این انجمنیم |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۴ : عقل گوید که من او را به زبان بفریبم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۵ : دم به دم از ره دل پیک خیالش رسدم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۶ : از بت باخبر من خبری می رسدم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۷ : منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۸ : مادرم بخت بده است و پدرم جود و کرم |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳۹ : ای خوشا روز که پیش چو تو سلطان میرم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۰ : گر تو خواهی که تو را بیکس و تنها نکنم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۱ : من چو در گور درون خفته همیفرسایم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۲ : ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۳ : چند خسپیم صبوح است صلا برخیزیم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۴ : جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۵ : گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۶ : روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۷ : روز شادی است بیا تا همگان یار شویم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۸ : ساقیا عربده کردیم که در جنگ شویم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴۹ : وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۰ : خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۱ : ما سر و پنجه و قوت نه از این جان داریم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۲ : ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۳ : من از این خانه پرنور به در می نروم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۴ : تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۵ : دوش می گفت جانم کی سپهر معظم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۶ : هم به درد این درد را درمان کنم |
150 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۷ : می رسد بوی جگر از دو لبم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۸ : عاشقم از عاشقان نگریختم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵۹ : دست من گیر ای پسر خوش نیستم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۰ : ای گزیده یار چونت یافتم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۱ : سالکان راه را محرم شدم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۲ : بوی آن خوب ختن می آیدم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۳ : نو به نو هر روز باری می کشم |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۴ : می شناسد پرده جان آن صنم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۵ : عاشقی بر من پریشانت کنم |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۶ : گفتهای من یار دیگر می کنم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۷ : من ز وصلت چون به هجران می روم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۸ : من به سوی باغ و گلشن می روم |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶۹ : آتشی نو در وجود اندرزدیم |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۰ : ما به خرمنگاه جان بازآمدیم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۱ : گر دم از شادی وگر از غم زنیم |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۲ : روز باران است و ما جو می کنیم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۳ : امشب ای دلدار مهمان توییم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۴ : ما ز بالاییم و بالا می رویم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۵ : دوش عشق شمس دین می باختیم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۶ : عاقبت ای جان فزا نشکیفتم |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۷ : یک دمی خوش چو گلستان کندم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۸ : من اگر نالم اگر عذر آرم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷۹ : من اگر مستم اگر هشیارم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۰ : من اگر پرغم اگر شادانم |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۱ : من از این خانه به در می نروم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۲ : من اگر پرغم اگر خندانم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۳ : من که حیران ز ملاقات توام |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۴ : من از این خانه به در می نروم |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۵ : ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۶ : گفتم که عهد بستم وز عهد بد برستم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۷ : گر جان منکرانت شد خصم جان مستم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۸ : رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸۹ : صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۰ : اندر دو کون جانا بیتو طرب ندیدم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۱ : خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۲ : یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۳ : من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۴ : بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۵ : پیش چنین جمال جان بخش چون نمیرم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۶ : ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۷ : آری ستیزه می کن تا من همیستیزم |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۸ : ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹۹ : دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۰ : عالم گرفت نورم بنگر به چشمهایم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۱ : آوازه جمالت از جان خود شنیدیم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۲ : درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۳ : من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۴ : اشکم دهل شدهست از این جام دم به دم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۵ : از ما مشو ملول که ما سخت شاهدیم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۶ : برخیز تا شراب به رطل و سبو خوریم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۷ : چیزی مگو که گنج نهانی خریدهام |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۸ : ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰۹ : ما قحطیان تشنه و بسیارخوارهایم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۰ : با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۱ : بگشای چشم خود که از آن چشم روشنیم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۲ : ما در جهان موافقت کس نمیکنیم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۳ : خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۴ : چند روی بیخبر آخر بنگر به بام |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۵ : هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۶ : امشب جان را ببر از تن چاکر تمام |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۷ : لولیکان توییم در بگشا ای صنم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۸ : ای تو ترش کرده رو تا که بترسانیم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱۹ : پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۰ : بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۱ : خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۲ : بدار دست ز ریشم که بادهای خوردم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۳ : نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۲ : بدار دست ز ریشم که بادهای خوردم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۴ : همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۵ : نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۶ : بیار باده که دیر است در خمار توام |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۷ : به غم فرونروم باز سوی یار روم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۸ : مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲۹ : اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۰ : چه روز باشد کاین جسم و رسم بنوردیم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۱ : اگر زمین و فلک را پر از سلام کنیم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۲ : به حق آنک بخواندی مرا ز گوشه بام |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۳ : به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۴ : سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۵ : به گوش من برسانید هجر تلخ پیام |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۶ : به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۷ : بیار باده که اندر خمار خمارم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۸ : به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳۹ : زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۰ : خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۱ : به کوی عشق تو من نامدم که بازروم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۲ : ببسته است پری نهانیی پایم |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۳ : اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۴ : بیار مطرب بر ما کریم باش کریم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۵ : فضول گشتهام امروز جنگ می جویم |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۶ : بر آن شدهست دلم کآتشی بگیرانم |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۷ : اگر به عقل و کفایت پی جنون باشم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۸ : می گریزد از ما و ما قوامش داریم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴۹ : گه چرخ زنان همچون فلکم |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۰ : تلخی نکند شیرین ذقنم |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۱ : تشنه خویش کن مده آبم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۲ : کون خر را نظام دین گفتم |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۳ : آمدم باز تا چنان گردم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۴ : آتشی از تو در دهان دارم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۵ : در طریقت دو صد کمین دارم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۶ : تا به جان مست عشق آن یارم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۷ : همتم شد بلند و تدبیرم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۸ : در وصالت چرا بیاموزم |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵۹ : اه چه بیرنگ و بینشان که منم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۰ : به خدایی که در ازل بودهست |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۱ : ما همه از الست همدستیم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۲ : آمدستیم تا چنان گردیم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۳ : ما که باده ز دست یار خوریم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۴ : ناله بلبل بهار کنیم |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۵ : عاشق روی جان فزای توییم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۶ : خیز تا فتنهای برانگیزیم |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۵ : عاشق روی جان فزای توییم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۷ : تو چه دانی که ما چه مرغانیم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۸ : چند قبا بر قد دل دوختم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶۹ : ای دل صافی دم ثابت قدم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۰ : آمد سرمست سحر دلبرم |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ : شد ز غمت خانه سودا دلم |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۲ : چند گهی فاتحه خوانت کنم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۳ : بار دگر جانب یار آمدیم |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۴ : ما به تماشای تو بازآمدیم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۵ : گر تو کنی روی ترش زحمت از این جا ببرم |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۶ : منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۷ : انا فتحنا بابکم لا تهجروا اصحابکم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۸ : رحت انا من بینکم غبت کذا من عینکم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷۹ : اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۰ : اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۱ : قد رجعنا قد رجعنا جائیا من طورکم |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۲ : ظننتم ایا عذال ان قد عدلتم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۳ : فان وفق الله الکریم وصالکم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۴ : علی اهل نجد الثنا و سلام |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۵ : بیا بیا دلدار من دلدار من |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۶ : دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۷ : گر آخر آمد عشق تو گردد ز اولها فزون |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۸ : تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون |
156 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸۹ : ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۰ : دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۲ : این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۱ : بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۳ : این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۵ : هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۴ : ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۶ : دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۷ : ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۸ : ای یار من ای یار من ای یار بیزنهار من |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹۹ : در غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۰ : هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۱ : آن شاخ خشک است و سیههان ای صبا بر وی مزن |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۲ : چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۳ : بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۴ : با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۵ : پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۶ : آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۷ : ای بس که از آواز دش واماندهام زین راه من |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۸ : با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰۹ : بر گرد گل می گشت دی نقش خیال یار من |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۰ : من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۱ : خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۲ : ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۳ : کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۴ : عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۵ : من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۶ : آینهای بزدایم از جهت منظر من |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۷ : قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۸ : قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱۹ : کافرم ار در دو جهان عشق بود خوشتر از این |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۰ : هی چه گریزی چندین یک نفس این جا بنشین |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۱ : آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۲ : ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۳ : سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناه من |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۴ : سیر نمیشوم ز تو ای مه جان فزای من |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۵ : من طربم طرب منم زهره زند نوای من |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۶ : هر کی ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ : دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۸ : باز نگار می کشد چون شتران مهار من |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲۹ : گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۰ : تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۱ : راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۲ : مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ : آمدهام به عذر تو ای طرب و قرار جان |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۴ : عید نمای عید را ای تو هلال عید من |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۵ : گرم درآ و دم مده ساقی بردبار من |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۶ : باز بهار می کشد زندگی از بهار من |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۷ : یا رب من بدانمیچیست مراد یار من |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۸ : چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳۹ : واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۰ : مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۱ : تا چه خیال بستهای ای بت بدگمان من |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۲ : چهره شرمگین تو بستد شرمگان من |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۳ : دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۴ : مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۵ : عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۶ : حرام است ای مسلمانان از این خانه برون رفتن |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۸ : چه باشد پیشه عاشق به جز دیوانگی کردن |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۷ : خرامان می روی در دل چراغ افروز جان و تن |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴۹ : چرا کوشد مسلمان در مسلمان را فریبیدن |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۰ : چراغ عالم افروزم نمیتابد چنین روشن |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۱ : نشانیهاست در چشمش نشانش کن نشانش کن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۲ : چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۳ : چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۴ : چه دانی تو خراباتی که هست از شش جهت بیرون |
120 |
1 |
غزل شمارهٔ ۱۸۵۵ : چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۶ : مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرین |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۷ : توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۸ : چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵۹ : منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۰ : الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۱ : ای قاعده مستان در همدگر افتادن |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۲ : چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۳ : ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۴ : در پرده دل بنگر صد دختر آبستان |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵ : ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۶ : ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۷ : ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۸ : دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶۹ : رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۰ : ای نفس چو سگ آخر تا چند زنی دندان |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۱ : دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۲ : ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۳ : دانی که کجا جویی ما را به گه جستن |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۴ : از آتش روی خود اندر دلم آتش زن |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۵ : ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۶ : بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۷ : ای دل چو نمیگردد در شرح زبان من |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۸ : من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷۹ : آرایش باغ آمد این روی چه روی است این |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۰ : در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۱ : از چشمه جان ره شد در خانه هر مسکین |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۲ : آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۳ : بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۴ : آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۵ : ای سرده صد سودا دستار چنین می کن |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۶ : نی نی به از این باید با دوست وفا کردن |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۷ : گرت هست سر ما سر و ریش بجنبان |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۸ : بیا بوسه به چند است از آن لعل مثمن |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸۹ : دل دل دل تو دل مرا مرنجان |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۰ : با روی تو کفر است به معنی نگریدن |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۱ : ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۲ : هر شب که بود قاعده سفره نهادن |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۳ : صد گوش نوم باز شد از راز شنودن |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۴ : گر زانک ملولی ز من ای فتنه حوران |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۵ : بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۶ : نشاید از تو چندین جور کردن |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۷ : در این دم همدمی آمد خمش کن |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۸ : ندا آمد به جان از چرخ پروین |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹۹ : دل خون خواره را یک باره بستان |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۰ : بیا ای مونس جانهای مستان |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۱ : ز زخم دف کفم بدرید ای جان |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۲ : چرا منکر شدی ای میر کوران |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۳ : شنیدی تو که خط آمد ز خاقان |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۴ : کجا خواهی ز چنگ ما پریدن |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۵ : اگر تو عاشقی غم را رها کن |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۶ : تو نقد قلب را از زر برون کن |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۷ : گر این جا حاضری سر همچنین کن |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۸ : نتانی آمدن این راه با من |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰۹ : دل معشوق سوزیده است بر من |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۰ : تو هر جزو جهان را بر گذر بین |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۱ : تو را پندی دهم ای طالب دین |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۲ : بیا ساقی می ما را بگردان |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۳ : به باغ آییم فردا جمله یاران |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۴ : اگر خواهی مرا می در هوا کن |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۵ : برو ای دل به سوی دلبر من |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۶ : برآ بر بام و اکنون ماه نو بین |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۷ : چو بربندند ناگاهت زنخدان |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۸ : فرود آ تو ز مرکب بار می بین |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱۹ : عشق است بر آسمان پریدن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۰ : دیر آمدهای مرو شتابان |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۱ : ای ساقی و دستگیر مستان |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۲ : ما شادتریم یا تو ای جان |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۳ : ای روی مه تو شاد خندان |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۴ : ای روی تو نوبهار خندان |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۵ : بازآمد آستین فشانان |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۶ : مال است و زر است مکسب تن |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۷ : وقت آمد توبه را شکستن |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۸ : ای دوست عتاب را رها کن |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲۹ : ای عربده کرده دوش با من |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۰ : امروز تو خوشتری و یا من |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۱ : عقل از کف عشق خورد افیون |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۲ : ای دشمن عقل و جان شیرین |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۳ : برخیز و صبوح را برنجان |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۴ : از ما مرو ای چراغ روشن |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۵ : دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۰ : ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۰ : ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۶ : عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۷ : هر خوشی که فوت شد از تو مباش اندوهگین |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۸ : نازنینی را رها کن با شهان نازنین |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳۹ : می پرد این مرغ دیگر در جنان عاشقان |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۱ : مهرهای از جان ربودم بیدهان و بیدهان |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۲ : من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۳ : می گزید او آستین را شرمگین در آمدن |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۴ : چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۵ : هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۶ : کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۷ : سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۸ : بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴۹ : آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۰ : بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۱ : ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۲ : هست ما را هر زمانی از نگار راستین |
24 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۳ : هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۴ : عیشهاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۵ : ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۶ : سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۷ : هست عاقل هر زمانی در غم پیدا شدن |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۸ : ساقیا چون مست گشتی خویش را بر من بزن |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵۹ : روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۰ : آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۱ : نوبهارا جان مایی جانها را تازه کن |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۲ : یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۳ : پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۴ : شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۵ : در میان ظلمت جان تو نور چیست آن |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۶ : جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۷ : ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۸ : ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶۹ : از بدیها آن چه گویم هست قصدم خویشتن |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۰ : مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۱ : از دخول هر غری افسردهای در کار من |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۲ : عاشقا دو چشم بگشا چارجو در خود ببین |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۳ : موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۴ : ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۵ : عشق شمس الدین است یا نور کف موسی است آن |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۷ : در ستایشهای شمس الدین نباشم مفتتن |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۶ : عشق شمس حق و دین کان گوهر کانی است آن |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۸ : ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷۹ : عاشقان را مژدهای از سرفراز راستین |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۰ : یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۱ : مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۲ : گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۳ : به خدا میل ندارم نه به چرب و نه به شیرین |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۴ : بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۵ : صنما بیار باده بنشان خمار مستان |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۶ : صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۷ : هله نیم مست گشتم قدحی دگر مدد کن |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۸ : چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸۹ : جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۰ : جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۱ : همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۲ : خوی با ما کن و با بیخبران خوی مکن |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۳ : هیچ باشد که رسد آن شکر و پسته من |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۴ : بشنو از بوالهوسان قصه میر عسسان |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۵ : اینک آن انجم روشن که فلک چاکرشان |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۶ : چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۷ : هر که را گشت سر از غایت برگردیدن |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۸ : به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹۹ : مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۰ : ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۱ : دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمین بر من |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۲ : تو سبب سازی و دانایی آن سلطان بین |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۳ : همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۴ : شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان |
184 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۵ : چه نشستی دور چون بیگانگان |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۶ : هر کجا که پا نهی ای جان من |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۷ : شاه ما باری برای کاهلان |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸ : می بده ای ساقی آخرزمان |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰۹ : نک بهاران شد صلا ای لولیان |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۰ : بشنو از دل نکتههای بیسخن |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۱ : جان جانهایی تو جان را برشکن |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۲ : ای دلارام من و ای دل شکن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۳ : ساقیا برخیز و می در جام کن |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۴ : راز چون با من نگوید یار من |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۵ : فقر را در خواب دیدم دوش من |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۶ : جان من جان تو جانت جان من |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۷ : آمد آمد در میان خوب ختن |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۸ : مرغ خانه با هما پر وا مکن |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱۹ : ای ببرده دل تو قصد جان مکن |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۰ : ای خدا این وصل را هجران مکن |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۱ : صبحدم شد زود برخیز ای جوان |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۲ : ای زیان و ای زیان و ای زیان |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۳ : رو قرار از دل مستان بستان |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۴ : مات خود را صنما مات مکن |
215 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۵ : ای به انکار سوی ما نگران |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۶ : به شکرخنده ببردی دل من |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۷ : ای امتان باطل بر نان زنید بر نان |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۸ : گر چه بسی نشستم در نار تا به گردن |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲۹ : ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۰ : گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۱ : ای محو راه گشته از محو هم سفر کن |
143 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۲ : من از کی باک دارم خاصه که یار با من |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۳ : جانا نخست ما را مرد مدام گردان |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۴ : ای دل ز شاه حوران یا قبله صبوران |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۵ : آن خوب را طلب کن اندر میان حوران |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۶ : امروز سرکشان را عشقت جلوه کردن |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۷ : چون جان تو میستانی چون شکر است مردن |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۸ : از زنگ لشکر آمد بر قلب لشکرش زن |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳۹ : رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۰ : روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۱ : پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۲ : ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۳ : دیدی چه گفت بهمن هیزم بنه چو خرمن |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۴ : جانا بیار باده و بختم بلند کن |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۵ : تو آب روشنی تو در این آب گل مکن |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۷ : میآیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۶ : مستی و عاشقی و جوانی و جنس این |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۸ : آن کیست ای خدای کز این دام خامشان |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴۹ : ای دم به دم مصور جان از درون تن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۰ : جانا بیار باده و بختم تمام کن |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۱ : میبینمت که عزم جفا میکنی مکن |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۲ : ای آنک از میانه کران میکنی مکن |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۳ : با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۴ : بشنیدهام که عزم سفر میکنی مکن |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۵ : مست شدی عاقبت آمدی اندر میان |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۶ : خواجه غلط کردهای در روش یار من |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۷ : یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۸ : با رخ چون مشعله بر در ما کیست آن |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹ : گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۰ : یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۱ : بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۲ : سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۳ : ای رخ خندان تو مایه صد گلستان |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۴ : باز فروریخت عشق از در و دیوار من |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۵ : باز درآمد ز راه فتنه برانگیز من |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۶ : باز برآمد ز کوه خسرو شیرین من |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۷ : ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۸ : بازشکستند خلق سلسله یا مسلمین |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶۹ : بیش مکن همچنان خانه درآ همچنین |
83 |
2 |
غزل شمارهٔ ۲۰۷۰ : یا تو ترش کرده رو مایه ده شکران |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۱ : هر چه کنی تو کرده من دان |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۲ : جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۳ : دلا تو شهد منه در دهان رنجوران |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۴ : مکن مکن که روا نیست بیگنه کشتن |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۵ : توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۶ : به جان تو که از این دلشده کرانه مکن |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۷ : به من نگر به دو رخسار زعفرانی من |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۸ : چهار روز ببودم به پیش تو مهمان |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷۹ : مقام ناز نداری برو تو ناز مکن |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۰ : چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۱ : نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۲ : برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۳ : اگر سزای لب تو نبود گفته من |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۴ : بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۵ : به صلح آمد آن ترک تند عربده کن |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۷ : بگویم مثالی از این عشق سوزان |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۶ : من کجا بودم عجب بیتو این چندین زمان |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۸ : ببردی دلم را بدادی به زاغان |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸۹ : تنت زین جهان است و دل زان جهان |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۰ : به پیش آر سغراق گلگون من |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۱ : ای هفت دریا گوهر عطا کن |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۲ : آن دلبر من آمد بر من |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۳ : تازه شد از او باغ و بر من |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۴ : یک قوصره پر دارم ز سخن |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۵ : با من صنما دل یک دله کن |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۶ : گر تنگ بدی این سینه من |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۷ : چون دل جانا بنشین بنشین |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۸ : شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹۹ : چند نظاره جهان کردن |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۰ : چند بوسه وظیفه تعیین کن |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۱ : سیر گشتم ز نازهای خسان |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۲ : چیست با عشق آشنا بودن |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۳ : گر چه اندر فغان و نالیدن |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۴ : شب که جهان است پر از لولیان |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۵ : ساقی من خیزد بیگفت من |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۶ : مست رسید آن بت بیباک من |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۷ : جان منی جان منی جان من |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۸ : مینروم هیچ از این خانه من |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰۹ : ای تو پناه همه روز محن |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۰ : بانگ برآمد ز خرابات من |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۱ : بانگ برآمد ز خرابات من |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۲ : ظلمت شب پرتو ظلمات من |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۳ : ای تو چو خورشید و شه خاص من |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۴ : بانگ برآمد ز دل و جان من |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۵ : بازرسید آن بت زیبای من |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۶ : آمدهای بیگه خامش مشین |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۷ : پیشتر آ ای صنم شنگ من |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۸ : می تلخی که تلخیها بدو گردد همه شیرین |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۰ : دگرباره چو مه کردیم خرمن |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱۹ : اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۱ : افندس مسین کاغا یومیندن |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۲ : کیف اتوب یا اخی من سکر کارجوان |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۳ : العشق یقول لی تزین |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۴ : ایا بدر الدجی بل انت احسن |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۵ : اطیب الاسفار عندی انتقالی من مکان |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶ : اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۷ : یا صغیر السن یا رطب البدن |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۸ : ابشر ثم ابشر یا مؤتمن |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲۹ : نحن الی سیدنا راجعون |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۱ : حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۰ : ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۲ : مستی ببینی رازدان میدانک باشد مست او |
19 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۳ : بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۴ : نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۵ : ای شعشعه نور فلق در قبه مینای تو |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۶ : ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۷ : آن کون خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او |
688 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۸ : ای عشق تو موزونتری یا باغ و سیبستان تو |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳۹ : والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۰ : دل دی خراب و مست و خوش هر سو همیافتاد از او |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۱ : ای تن و جان بنده او بند شکرخنده او |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۲ : چون بجهد خنده ز من خنده نهان دارم از او |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۳ : روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۴ : کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۵ : شب شد ای خواجه ز کی آخر آن یار تو کو |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۶ : ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۷ : چیست که هر دمی چنین میکشدم به سوی او |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۸ : جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴۹ : ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۰ : عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۱ : در سفر هوای تو بیخبرم به جان تو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۲ : سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۳ : ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۴ : هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۵ : کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۶ : سیمبرا ز سیم تو سیمبرم به جان تو |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۷ : سنگ شکاف میکند در هوس لقای تو |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۸ : من که ستیزه روترم در طلب لقای تو |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵۹ : باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ : ندیدم در جهان کس را که تا سر پر نبودهست او |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۱ : اگر نه عاشق اویم چه میپویم به کوی او |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۲ : دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۳ : چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۴ : اگر بگذشت روز ای جان به شب مهمان مستان شو |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۵ : فقیر است او فقیر است او فقیر ابن الفقیر است او |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۶ : دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۷ : دل آتش پذیر از توست برق و سنگ و آهن تو |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۹ : ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶۸ : نمیگفتی مرا روزی که ما را یار غاری تو |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۰ : هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۱ : گشتهست طپان جانم ای جان و جهان برگو |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۲ : هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۳ : چنگ خردم بگسل تاری من و تاری تو |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۴ : ای یار قلندردل دلتنگ چرایی تو |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۵ : در خشکی ما بنگر وآن پرده تر برگو |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۶ : آن دلبر عیار جگرخواره ما کو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۷ : خزان عاشقان را نوبهار او |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۸ : تو کمترخوارهای هشیار میرو |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷۹ : تو جام عشق را بستان و میرو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۰ : از این پستی به سوی آسمان شو |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۱ : دل و جان را طربگاه و مقام او |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۲ : به پیشت نام جان گویم زهی رو |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۳ : به پیشت نام جان گویم زهی رو |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۴ : بیا ای رونق گلزار از این سو |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۵ : چو بگشادم نظر از شیوه تو |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۶ : خداوندا چو تو صاحب قران کو |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۷ : گران جانی مکن ای یار برگو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۸ : در این رقص و در این های و در این هو |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸۹ : بازم صنما چه میفریبی تو |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۰ : دیدی که چه کرد آن پری رو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۱ : ای رونق نوبهار برگو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۲ : ای عارف خوش کلام برگو |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۳ : ای صید رخ تو شیر و آهو |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۴ : آن وعده که کردهای مرا کو |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ : خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مرو |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۶ : از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۷ : ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۸ : جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹۹ : ای سنایی عاشقان را درد باید درد کو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۰ : ای صبا بادی که داری در سر از یاری بگو |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۱ : در گذر آمد خیالش گفت جان این است او |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۲ : ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۳ : جسم و جان با خود نخواهم خانه خمار کو |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۴ : عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۵ : دوش خوابی دیدهام خود عاشقان را خواب کو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۶ : ای برادر عاشقی را درد باید درد کو |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۸ : ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۷ : در خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰۹ : ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۰ : طرب اندر طرب است او که در عقل شکست او |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۱ : ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۲ : تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۳ : خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۴ : خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵ : گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۶ : تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۷ : چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۸ : همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱۹ : من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۰ : هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۱ : سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۲ : سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۳ : ای همه سرگشتگان مهمان تو |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۴ : ای بمرده هر چه جان در پای او |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۵ : شکر ایزد را که دیدم روی تو |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۶ : ای بکرده رخت عشاقان گرو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۷ : مطربا اسرار ما را بازگو |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۸ : جان ما را هر نفس بستان نو |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲۹ : ای غذای جان مستم نام تو |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۰ : صوفیانیم آمده در کوی تو |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۱ : میدوید از هر طرف در جست و جو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۲ : به حریفان بنشین خواب مرو |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۳ : ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۴ : ای دیده من جمال خود اندر جمال تو |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۵ : آمد خیال آن رخ چون گلستان تو |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۶ : جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۷ : این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو |
25 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۸ : ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳۹ : رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۰ : ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۱ : هان ای جمال دلبر ای شاد وقت تو |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۲ : تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۳ : آینه جان شده چهره تابان تو |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۴ : سیر نیم سیر نی از لب خندان تو |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۵ : مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۶ : ای سر مردان برگو برگو |
26 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۷ : مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۸ : من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴۹ : به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۰ : هزار بار کشیدهست عشق کافرخو |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۱ : چو از سر بگیرم بود سرور او |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۲ : بیدل شدهام بهر دل تو |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۳ : نور دل ما روی خوش تو |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۴ : دل من دل من دل من بر تو |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۶ : به قرار تو او رسد که بود بیقرار تو |
28 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۵ : بنشسته به گوشهای دو سه مست ترانه گو |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۷ : قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۸ : هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵۹ : هله طبل وفا بزن که بیامد اوان تو |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۰ : طیب الله عیشکم لا وحش الله منکم |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۱ : بوقلمون چند از انکار تو |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۲ : پرده بگردان و بزن ساز نو |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۳ : یا قمرا لوعه للقمرین سکن |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۴ : بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۶ : بگردان ساقی مه روی جام |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۷ : هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۵ : الیوم من الوصل نسیم و سعود |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۸ : یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶۹ : الا یا ساقیا انی لظمن و مشتاق |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۰ : ابناء ربیعنا تعالوا |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱ : جود الشموس علی الوری اشراق |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۲ : حد البشیر بشاره یا جار |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۳ : امسی و اصبح بالجوی اتعذب |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۴ : مررت بدر فی هواه بحار |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۶ : ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۵ : امروز مستان را نگر در مست ما آویخته |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۷ : یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۸ : این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷۹ : این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۱ : ای از تو خاکی تن شده تن فکرت و گفتن شده |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۰ : ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۲ : ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پا کوفته |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۳ : ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۴ : باده بده باد مده وز خودمان یاد مده |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۵ : یا رجلا حصیده مجبنه و مبخله |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۶ : ای تو برای آبرو آب حیات ریخته |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۷ : آمد یار و بر کفش جام میی چو مشعله |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۸ : شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره |
25 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸۹ : دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۰ : کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۱ : بر آنم کز دل و دیده شوم بیزار یک باره |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۲ : به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۳ : یکی ماهی همیبینم برون از دیده در دیده |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۴ : ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۵ : سراندازان همیآیی نگارین جگرخواره |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۶ : مرا گویی که چونی تو لطیف و لمتر و تازه |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۷ : چو در دل پای بنهادی بشد از دست اندیشه |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۸ : زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹۹ : سراندازان همیآیی ز راه سینه در دیده |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۰ : با زر غم و بیزر غم آخر غم با زر به |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۱ : من سرخوش و تو دلخوش غم بیدل و بیسر به |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۲ : هشیار شدم ساقی دستار به من واده |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۳ : ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۴ : هر روز پری زادی از سوی سراپرده |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۵ : کی باشد من با تو باده به گرو خورده |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۶ : ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۷ : بربند دهان از نان کآمد شکر روزه |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۸ : یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰۹ : من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۰ : ای غایب از این محضر از مات سلام الله |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۱ : از انبهی ماهی دریا به نهان گشته |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۲ : دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۳ : ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۴ : ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۵ : دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۶ : امروز بت خندان میبخش کند خنده |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۷ : ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۸ : مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱۹ : آن یار غریب من آمد به سوی خانه |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۰ : بیبرگی بستان بین کآمد دی دیوانه |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۱ : ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۲ : هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۳ : ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۴ : روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۵ : امروز من و باده و آن یار پری زاده |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۶ : ای بر سر بازاری دستار چنان کرده |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۷ : ای جنبش هر شاخی از لون دگر میوه |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۸ : چون عزم سفر کردی فی لطف امان الله |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲۹ : هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۰ : آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۱ : ای دلبر بیصورت صورتگر ساده |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۲ : ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۳ : این کیست چنین مست ز خمار رسیده |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۴ : ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۵ : رندان همه جمعند در این دیر مغانه |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۶ : این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۷ : هلا ساقی بیا ساغر مرا ده |
28 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۸ : بیا دل بر دل پردرد من نه |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳۹ : ایا گم گشتگان راه و بیراه |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۰ : چنین میزن دو دستک تا سحرگاه |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۱ : سماع آمد هلا ای یار برجه |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۲ : خدایا مطربان را انگبین ده |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۳ : ایا خورشید بر گردون سواره |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۴ : مبارک باد آمد ماه روزه |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۵ : چو بیگاه است و باران خانه خانه |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۶ : مکن راز مرا ای جان فسانه |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۷ : خدایا رحمت خود را به من ده |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۸ : فریاد ز یار خشم کرده |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴۹ : ای دیده راست راست دیده |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۰ : آمد مه و لشکر ستاره |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۱ : دیدی که چه کرد آن یگانه |
106 |
2 |
غزل شمارهٔ ۲۳۵۲ : یک جام ز صد هزار جان به |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۳ : جان آمده در جهان ساده |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۴ : ای بی تو حیاتها فسرده |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۵ : ای دوش ز دست ما رهیده |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۶ : ماییم قدیم عشق باره |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۷ : ای گشته دلت چو سنگ خاره |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۸ : ماییم و دو چشم و جان خیره |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵۹ : آن سفره بیار و در میان نه |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۰ : ای نقد تو را زکات نسیه |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۱ : ای روز مبارک و خجسته |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۲ : ای دو چشمت جاودان را نکتهها آموخته |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۳ : ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۴ : ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریسته |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۵ : ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۶ : ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۷ : تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۸ : ای به میدانهای وحدت گوی شاهی باخته |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶۹ : چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۰ : این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۱ : کی بود خاک صنم با خون ما آمیخته |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۲ : هله بحری شو و در رو مکن از دور نظاره |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۳ : مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۴ : هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۵ : سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۶ : صنما از آنچ خوردی بهل اندکی به ما ده |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۷ : ای خداوند یکی یار جفاکارش ده |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۸ : صد خمار است و طرب در نظر آن دیده |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷۹ : بده آن باده جانی که چنانیم همه |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۰ : پیش جوش عفو بیحد تو شاه |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۱ : عشق بین با عاشقان آمیخته |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۲ : ای بخاری را تو جان پنداشته |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۳ : عشق تو از بس کشش جان آمده |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۴ : جستهاند دیوانگان از سلسله |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۵ : روز ما را دیگران را شب شده |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۶ : قرابه باز دانا هش دار آبگینه |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۷ : پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۸ : این جا کسی است پنهان دامان من گرفته |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸۹ : در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۰ : آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۱ : بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۲ : ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۳ : برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۴ : از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۵ : دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۶ : ای پاک از آب و از گل پایی در این گلم نه |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۷ : ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۸ : آن دم که دررباید باد از رخ تو پرده |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹۹ : ای از تو من برسته ای هم توام بخورده |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۰ : گل را نگر ز لطف سوی خار آمده |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۱ : ای صد هزار خرمنها را بسوخته |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۲ : باده بده ساقیا عشوه و بادم مده |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۳ : ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۴ : ای مه و ای آفتاب پیش رخت مسخره |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۵ : ای همه منزل شده از تو ره بیرهه |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۶ : ایا دلی چو صبا ذوق صبحها دیده |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۷ : زهی لواء و علم لا اله الا الله |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۸ : چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰۹ : که بوده است تو را دوش یار و همخوابه |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۰ : مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۱ : دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۲ : چو مست روی توام ای حکیم فرزانه |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۳ : عجب دلی که به عشق بت است پیوسته |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۴ : ز لقمهای که بشد دیده تو را پرده |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۵ : تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۶ : برو برو که به بز لایق است بزغاله |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۷ : خلاصه دو جهان است آن پری چهره |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۸ : ای جان ای جان فی ستر الله |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱۹ : خوش بود فرش تن نور دیده |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۰ : آمد آمد نگار پوشیده |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۱ : مطرب جانهای دل برده |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۲ : رخ نفسی بر رخ این مست نه |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۳ : یا رشا فدیته من زمن رایته |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۴ : هل طربا لعاشق وافقه زمانه |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۵ : طوبی لمن آواه سر فؤاده |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۶ : فدیتتک یا ستی الناسیه |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۷ : گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸ : فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲۹ : ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۰ : ای آن که بر اسب بقا از دیر فانی میروی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۱ : این عشق گردان کو به کو بر سر نهاده طبلهای |
23 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۲ : ای رونق هر گلشنی وی روزن هر خانهای |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۳ : ای آنک اندر باغ جان آلاجقی برساختی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۴ : از دار ملک لم یزل ای شاه سلطان آمدی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۵ : من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۶ : ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۷ : ای یوسف خوش نام هی در ره میا بیهمرهی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۸ : دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زادهای |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳۹ : دامن کشانم میکشد در بتکده عیارهای |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۰ : ای آفتاب سرکشان با کهکشان آمیختی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۲ : بانکی عجب از آسمان در میرسد هر ساعتی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۱ : آخر مراعاتی بکن مر بیدلان را ساعتی |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۳ : ای تو ملول از کار من من تشنه تر هر ساعتی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۴ : چون درشوی در باغ دل مانند گل خوش بو شوی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۶ : ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۷ : یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان برخاستی |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۵ : از بامدادان ساغری پر کرد خوش خمارهای |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۸ : ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴۹ : من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۰ : در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۱ : دریوزهای دارم ز تو در اقتضای آشتی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۲ : ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۳ : بویی ز گردون میرسد با پرسش و دلداریی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۴ : عیش جهان پیسه بود گاه خوشی گاه بدی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۵ : برگذری درنگری جز دل خوبان نبری |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۶ : هم نظری هم خبری هم قران را قمری |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۷ : ای دل سرگشته شده در طلب یاوه روی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۸ : سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه گری |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵۹ : عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۰ : تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۱ : چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۲ : طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۳ : آه چه دیوانه شدم در طلب سلسلهای |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۴ : هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۵ : آمدهای که راز من بر همگان بیان کنی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۶ : ای که به لطف و دلبری از دو جهان زیادهای |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۷ : کعبه طواف میکند بر سر کوی یک بتی |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۸ : نیست به جز دوام جان ز اهل دلان روایتی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶۹ : آه خجسته ساعتی که صنما به من رسی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۰ : جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۱ : سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۲ : چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۳ : آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا تویی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۴ : ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۵ : باز ترش شدی مگر یار دگر گزیدهای |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۶ : هین که خروس بانگ زد وقت صبوح یافتی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۷ : سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۸ : باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷۹ : پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۰ : ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۱ : با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۲ : ای که لب تو چون شکر هان که قرابه نشکنی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۳ : تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۴ : خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستیی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۵ : یاور من تویی بکن بهر خدای یاریی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۶ : ای زده مطرب غمت در دل ما ترانهای |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۷ : هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۸ : ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸۹ : گر ز تو بوسه ای خرد صد مه و مهر و مشتری |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۰ : ساقی جان فزای من بهر خدا ز کوثری |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۱ : جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۲ : هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۳ : رو بنمودی به تو گر همگی نه جانمی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۴ : زرگر آفتاب را بسته گاز میکنی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۵ : آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۶ : خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند میدهی |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۷ : صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۸ : مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹۹ : مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۰ : چه افسردی در آن گوشه چرا تو هم نمیگردی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۱ : گرم سیم و درم بودی مرا مونس چه کم بودی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۲ : امیر دل همیگوید تو را گر تو دلی داری |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۳ : چو سرمست منی ای جان ز خیر و شر چه اندیشی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۴ : اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بیخویشی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۵ : چو بی گه آمدی باری درآ مردانهای ساقی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۶ : مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۷ : بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰۸ : مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی |
57 |
1 |
غزل شمارهٔ ۲۵۰۹ : بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۰ : مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۱ : به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۲ : رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۳ : بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۴ : درآمد در میان شهر آدم زفت سیلابی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۵ : یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۹ : غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۶ : اگر الطاف شمس الدین بدیده برفتادستی |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۷ : ز رنگ روی شمس الدین گرم خود بو و رنگستی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱۸ : اگر امروز دلدارم کند چون دوش بدمستی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۰ : گر آبت بر جگر بودی دل تو پس چه کاره ستی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۱ : اگر یار مرا از من غم و سودا نبایستی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۲ : دل پردرد من امشب بنوشیدهست یک دردی |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۳ : دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۴ : اگر آب و گل ما را چو جان و دل پری بودی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۵ : اگر گلهای رخسارش از آن گلشن بخندیدی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۶ : نکو بنگر به روی من نه آنم من که هر باری |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۷ : بنامیزد نگویم من که تو آنی که هر باری |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۸ : مروت نیست در سرها که اندازند دستاری |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲۹ : ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۰ : دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۱ : چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۲ : کی افسون خواند در گوشت که ابرو پرگره داری |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۳ : برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۴ : مها یک دم رعیت شو مرا شه دان و سالاری |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۵ : هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۷ : مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۸ : حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۶ : مثال باز رنجورم زمین بر من ز بیماری |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳۹ : یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۰ : چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۱ : الا ای جان جان جان چو میبینی چه میپرسی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۲ : بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغا پوسی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۳ : بیا ای شاه خودکامه نشین بر تخت خودکامی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۴ : شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۵ : مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۶ : سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۷ : شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۸ : تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴۹ : چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۰ : یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۱ : دلی یا دیده عقلی تو یا نور خدابینی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۲ : کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۳ : کجا شد عهد و پیمانی که میکردی نمیگویی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۴ : اگر بیمن خوشی یارا به صد دامم چه میبندی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۵ : چرا چون ای حیات جان در این عالم وطن داری |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۶ : زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۷ : هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۸ : الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی |
26 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵۹ : الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۰ : الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآیی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۱ : مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۲ : یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۳ : من پای همیکوبم ای جان و جهان دستی |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۴ : گر عشق بزد راهم ور عقل شد از مستی |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۵ : ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۶ : آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۷ : افتاد دل و جانم در فتنه طراری |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۸ : یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶۹ : آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۰ : پنهان به میان ما میگردد سلطانی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۱ : ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۲ : جانا به غریبستان چندین به چه میمانی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۳ : در پرده خاک ای جان عیشی است به پنهانی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۴ : از آتش ناپیدا دارم دل بریانی |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۵ : هر لحظه یکی صورت میبینی و زادن نی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۶ : ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۷ : همرنگ جماعت شو تا لذت جان بینی |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۸ : ای بود تو از کی نی وی ملک تو تا کی نی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷۹ : با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۰ : ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۱ : ای سوخته یوسف در آتش یعقوبی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۲ : خواهم که روم زین جا پایم بگرفتستی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۳ : آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی |
26 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۴ : ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۵ : گر نرگس خون خوارش دربند امانستی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۶ : گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۷ : ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۸ : ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸۹ : نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۰ : ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۱ : ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۲ : ای صورت روحانی امروز چه آوردی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۳ : گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۴ : از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۵ : امشب پریان را من تا روز به دلداری |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۶ : نظاره چه میآیی در حلقه بیداری |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۷ : گر روی بگردانی تو پشت قوی داری |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۸ : ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری |
22 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹۹ : ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۰ : گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۱ : ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۲ : ای دشمن عقل من وی داروی بیهوشی |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۳ : ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۴ : آن چهره و پیشانی شد قبله حیرانی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۵ : ای باغ همیدانی کز باد کی رقصانی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۶ : مانده شدم از گفتن تا تو بر ما مانی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۷ : آن ماه همیتابد بر چرخ و زمین یا نی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۸ : افند کلیمیرا از زحمت ما چونی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰۹ : در عشق کجا باشد مانند تو عشقینی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۰ : چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۱ : جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۲ : در کوی کی میگردی ای خواجه چه میخواهی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۳ : ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۴ : ما مینرویم ای جان زین خانه دگر جایی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۵ : هم پهلوی خم سر نهای خواجه هرجایی |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۶ : من نیت آن کردم تا باشم سودایی |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۷ : عیسی چو تویی جانا ای دولت ترسایی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۸ : جانا نظری فرما چون جان نظرهایی |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱۹ : گل گفت مرا نرمی از خار چه میجویی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۰ : ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۱ : از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۲ : ای خواجه تو چه مرغی نامت چه چرا شایی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۳ : ما گوش شماییم شما تن زده تا کی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۴ : برخیز که جان است و جهان است و جوانی |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۵ : گر علم خرابات تو را همنفسستی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۶ : ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۷ : عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری |
24 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۸ : هر روز بگه ای شه دلدار درآیی |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲۹ : ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۰ : یا ساقی شرف بشراباتک زندی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۲ : ای جان گذرکرده از این گنبد ناری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۳ : در خانه خود یافتم از شاه نشانی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۴ : امروز در این شهر نفیر است و فغانی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۱ : تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۵ : امروز سماع است و مدام است و سقایی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۶ : ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۷ : امروز سماع است و شراب است و صراحی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۸ : ای آنک به دلها ز حسد خار خلیدی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳۹ : برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۰ : مگریز ز آتش که چنین خام بمانی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۱ : گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۲ : زان جای بیا خواجه بدین جای نه جایی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۳ : ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۴ : یک روز مرا بر لب خود میر نکردی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۵ : بخوردم از کف دلبر شرابی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۶ : چه باشد گر چو عقل و جان نخسبی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۷ : دلا چون واقف اسرار گشتی |
159 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۸ : دریغا کز میان ای یار رفتی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴۹ : منم فانی و غرقه در ثبوتی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۰ : تو آن ماهی که در گردون نگنجی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۱ : کریما تو گلی یا جمله قندی |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۲ : نگارا تو در اندیشه درازی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۳ : گر این سلطان ما را بنده باشی |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۴ : ببین این فتح ز استفتاح تا کی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۵ : تو نقشی نقش بندان را چه دانی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۶ : نه آتشهای ما را ترجمانی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۷ : دلا تا نازکی و نازنینی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۸ : اگر درد مرا درمان فرستی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵۹ : کسی کو را بود در طبع سستی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۰ : چرا ز اندیشه ای بیچاره گشتی |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۱ : کجا شد عهد و پیمانی که کردی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۲ : دلا رو رو همان خون شو که بودی |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۳ : مرا چون ناف بر مستی بریدی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۴ : از این تنگین قفس جانا پریدی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۵ : صلا ای صوفیان کامروز باری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۶ : به تن این جا به باطن در چه کاری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۷ : مبارک باد بر ما این عروسی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۸ : خبر واده کز این دنیای فانی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶۹ : برفتیم ای عقیق لامکانی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۰ : خوشی آخر بگو ای یار چونی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۱ : بر من نیستی یارا کجایی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۲ : دلا در روزه مهمان خدایی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۳ : سؤالی دارم ای خواجه خدایی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۴ : هلا ای آب حیوان از نوایی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۵ : بیاموز از پیمبر کیمیایی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۶ : سبک بنواز ای مطرب ربایی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۷ : سلام علیک ای مقصود هستی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۸ : اگر خورشید جاویدان نگشتی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷۹ : ز ما برگشتی و با گل فتادی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۰ : چنین باشد چنین گوید منادی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۱ : کجا شد عهد و پیمان را چه کردی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۲ : به بخت و طالع ما ای افندی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۳ : نگارا تو گلی یا جمله قندی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۴ : شنودم من که چاکر را ستودی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۵ : دگرباره شه ساقی رسیدی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۶ : اگر یار مرا از من برآری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۷ : صلا ای صوفیان کامروز باری |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۸ : صلا ای صوفیان کامروز باری |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸۹ : منم غرقه درون جوی باری |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۰ : چو عشق آمد که جان با من سپاری |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۱ : نگفتم دوش ای زین بخاری |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۲ : به جان تو پس گردن نخاری |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۳ : به تن با ما به دل در مرغزاری |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۴ : مرا بگرفت روحانی نگاری |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۵ : متاز ای دل سوی دریای ناری |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۶ : مرا در خنده میآرد بهاری |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۷ : بدید این دل درون دل بهاری |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۸ : خداوندا زکات شهریاری |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹۹ : ندارد مجلس ما بیتو نوری |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۰ : ز هر چیزی ملول است آن فضولی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۱ : مرا هر لحظه قربان است جانی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۲ : مگیر ای ساقی از مستان کرانی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۳ : ز مهجوران نمیجویی نشانی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۴ : برون کن سر که جان سرخوشانی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۵ : مرا هر لحظه منزل آسمانی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۶ : چه دلشادم به دلدار خدایی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۷ : کجایید ای شهیدان خدایی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۸ : تو هر روزی از آن پشته برآیی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰۹ : دلاراما چنین زیبا چرایی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۰ : بیا ای غم که تو بس باوفایی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۱ : بیا ای یار کامروز آن مایی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۲ : بیا جانا که امروز آن مایی |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۳ : چنان گشتم ز مستی و خرابی |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۴ : چو اسم شمس دین اسما تو دیدی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۵ : مرا اندر جگر بنشست خاری |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۶ : بگفتم با دلم آخر قراری |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۷ : تو جانا بیوصالش در چه کاری |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۸ : بیا ای آنک سلطان جمالی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱۹ : مگر تو یوسفان را دلستانی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۰ : تو تا بنشستهای بر دار فانی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۱ : نه آتشهای ما را ترجمانی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۲ : به کوی دل فرورفتم زمانی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۳ : دیدی که چه کرد یار ما دیدی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۴ : روز ار دو هزار بار میآیی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۵ : مندیش از آن بت مسیحایی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۶ : ای دیده ز نم زبون نگشتی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۷ : گر وسوسه ره دهی به گوشی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۸ : باغ است و بهار و سرو عالی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲۹ : با این همه مهر و مهربانی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۰ : آورد خبر شکرستایی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۱ : بشنیده بدم که جان جانی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۲ : ای ساقی باده معانی |
34 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۳ : ای وصل تو آب زندگانی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۴ : ای بیتو حرام زندگانی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۵ : برجه که بهار زد صلایی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۶ : چون سوی برادری بپویی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۷ : مجلس چو چراغ و تو چو آبی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۸ : من پار بخوردهام شرابی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳۹ : ای یار یگانه چند خسبی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰ : بازم صنما چه میفریبی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۱ : ای آنک تو خواب ما ببستی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۲ : ای آنک تو خواب ما ببستی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۳ : رو رو که از این جهان گذشتی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۴ : روز طرب است و سال شادی |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۵ : آخر گل و خار را بدیدی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۶ : آن را که به لطف سر بخاری |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۷ : خضری به میان سینه داری |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۸ : میآید سنجق بهاری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴۹ : ای چشم و چراغ شهریاری |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۰ : ای جان و جهان چه میگریزی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۱ : از قصه حال ما نپرسی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۲ : ای دلبر بیدلان صوفی |
23 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۳ : ای آنک تو شاه مطربانی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۴ : روزی که مرا ز من ستانی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۵ : چون عشق کند شکرفشانی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۶ : ای وصل تو اصل شادمانی |
508 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۷ : کژزخمه مباش تا توانی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۸ : مست می عشق را حیا نی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵۹ : گویم سخن لب تو یا نی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۰ : با دل گفتم چرا چنینی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۱ : در خون دلم رسید فتوی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۲ : در عشق هر آنک شد فدایی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۳ : عشق است دلاور و فدایی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۴ : ماها چو به چرخ دل برآیی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۵ : آن شمع چو شد طرب فزایی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۶ : ای بیتو محال جان فزایی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۷ : گر یار لطیف و باوفایی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۸ : ساقی انصاف خوش لقایی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶۹ : برخیز و بزن یکی نوایی |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۰ : رخها بنگر تو زعفرانی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۱ : ای قلب و درست را روایی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۲ : ای آنک تو خواب ما ببستی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۳ : با یار بساز تا توانی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۴ : در فنای محض افشانند مردان آستی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۵ : مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۶ : ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۷ : شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۸ : ای خدایی که مفرح بخش رنجوران تویی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷۹ : بانگ میزن ای منادی بر سر هر رستهای |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۰ : در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۱ : ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۲ : گر شراب عشق کار جان حیوانیستی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۳ : ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۴ : در جهان گر بازجویی نیست بیسودا سری |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۵ : گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۶ : آتشینا آب حیوان از کجا آوردهای |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۷ : ای مهی کاندر نکویی از صفت افزودهای |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۸ : آه از آن رخسار برق انداز خوش عیارهای |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸۹ : پیش شمع نور جان دل هست چون پروانهای |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۰ : بار دیگر ملتی برساختی برساختی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۱ : هر دلی را گر سوی گلزار جانان خاستی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۲ : سر نهاده بر قدمهای بت چین نیستی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۳ : این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۴ : ای ملامت گر تو عاشق را سبک پنداشتی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۵ : ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۶ : ای که جانها خاک پایت صورت اندیش آمدی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۷ : تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۸ : در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹۹ : بی گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۰ : در میان جان نشین کامروز جان دیگری |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۱ : عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۲ : آخر ای دلبر تو ما را مینجویی اندکی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۳ : ساقیا شد عقلها هم خانه دیوانگی |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۴ : چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۵ : ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۶ : آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۸ : گر چه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۷ : گشت جان از صدر شمس الدین یکی سوداییی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰۹ : ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۰ : ای بداده دیدههای خلق را حیرانیی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۱ : از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۲ : ای دهان آلوده جانی از کجا می خوردهای |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۳ : اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۴ : خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۵ : بمشو همره مرغان که چنین بیپر و بالی |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۶ : که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۷ : مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۸ : صنما چونک فریبی همه عیار فریبی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱۹ : اگر او ماه منستی شب من روز شدستی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۰ : چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۱ : تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۲ : تو فقیری تو فقیری تو فقیر ابن فقیری |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۳ : ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۴ : مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۵ : مثل ذره روزن همگان گشته هوایی |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۶ : همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۷ : بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۸ : خبری است نورسیده تو مگر خبر نداری |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲۹ : تو نفس نفس بر این دل هوسی دگر گماری |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۰ : هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۱ : چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۲ : صنما چنان لطیفی که به جان ما درآیی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۳ : سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۴ : به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۵ : ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۶ : به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۷ : هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۸ : صفت خدای داری چو به سینهای درآیی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳۹ : بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۰ : منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۱ : به خدا کسی نجنبد چو تو تن زنی نجنبی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۲ : بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۳ : هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۴ : تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۵ : بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۶ : چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادی |
28 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۷ : دل بیقرار را گو که چو مستقر نداری |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۸ : سحر است خیز ساقی بکن آنچ خوی داری |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴۹ : ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۰ : ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۱ : شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۲ : چو یقین شدهست دل را که تو جان جان جانی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۳ : تو ز عشق خود نپرسی که چه خوب و دلربایی |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۴ : برسید لک لک جان که بهار شد کجایی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۵ : هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۶ : صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۷ : چه جمال جان فزایی که میان جان مایی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۸ : صنما تو همچو آتش قدح مدام داری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵۹ : برو ای عشق که تا شحنه خوبان شدهای |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۰ : هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۱ : چند روز است که شطرنج عجب میبازی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۲ : هله هشدار که با بیخبران نستیزی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۳ : وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۴ : به شکرخنده اگر میببرد دل ز کسی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۵ : در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۶ : گر گریزی به ملولی ز من سودایی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۷ : نیستی عاشق ای جلف شکم خوار گدای |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۸ : در دلت چیست عجب که چو شکر میخندی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶۹ : هست اندر غم تو دلشده دانشمندی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۰ : ای دریغا در این خانه دمی بگشودی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۱ : به دغل کی بگزیند دل یارم یاری |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۲ : مرغ اندیشه که اندر همه دلها بپری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۳ : رو رو ای جان سبک خیز غریب سفری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۴ : سحری کرد ندایی عجب آن رشک پری |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۵ : نی تو شکلی دگری سنگ نباشی تو زری |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۶ : شکنی شیشه مردم گرو از من گیری |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۷ : بر یکی بوسه حقستت که چنان میلرزی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۸ : هله تا ظن نبری کز کف من بگریزی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷۹ : ننگ هر قافله در شش دره ابلیسی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۰ : به حق و حرمت آنک همگان را جانی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۱ : گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۲ : تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۳ : چه حریصی که مرا بیخور و بیخواب کنی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۴ : به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی |
163 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۵ : هله آن به که خوری این می و از دست روی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۶ : اگر امشب بر من باشی و خانه نروی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۷ : بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۸ : به شکرخنده اگر میببرد جان ز کسی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸۹ : ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۰ : سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۱ : هر کی از نیستی آید به سوی او خبری |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۴ : با چنین رفتن به منزل کی رسی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۲ : ای شه جاودانی وی مه آسمانی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۳ : قدر غم گر چشم سر بگریستی |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۵ : چارهای کو بهتر از دیوانگی |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۶ : قره العین منی ای جان بلی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۷ : بوی باغ و گلستان آید همی |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۸ : هر دم ای دل سوی جانان میروی |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹۹ : بار دیگر عزم رفتن کردهای |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۰ : بوی مشکی در جهان افکندهای |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۱ : فارغم گر گشت دل آوارهای |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۲ : ای درآورده جهانی را ز پای |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۳ : باوفا یارا جفا آموختی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۴ : عاقبت از عاشقان بگریختی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۵ : اندرآ در خانه یارا ساعتی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۶ : گوید آن دلبر که چون همدل شدی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۷ : آفتابا سوی مه رویان شدی |
28 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۸ : باوفاتر گشت یارم اندکی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰۹ : هست امروز آنچ میباید بلی |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۰ : باز گردد عاقبت این در بلی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۱ : طبع چیزی نو به نو خواهد همی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۲ : با من ای عشق امتحانها میکنی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۳ : باز چون گل سوی گلشن میروی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۴ : ناگهان اندردویدم پیش وی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۵ : خوش بود گر کاهلی یک سو نهی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۶ : مرحبا ای پرده تو آن پردهای |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۷ : هیچ خمری بیخماری دیدهای |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۸ : میزنم حلقه در هر خانهای |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱۹ : گر سران را بیسری درواستی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۰ : ای بهار سبز و تر شاد آمدی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۱ : ساقی این جا هست ای مولا بلی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۲ : هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۳ : باد بین اندر سرم از بادهای |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۴ : آه از عشق جمال حوریی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۵ : ای دلی کز گلشکر پروردهای |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۶ : گر در آب و گر در آتش میروی |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۷ : ز کجا آمدهای میدانی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۸ : آنچ در سینه نهان میداری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲۹ : ای خیالی که به دل میگذری |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۰ : تو چرا جمله نبات و شکری |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۱ : از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۲ : چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۳ : ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۴ : گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۵ : گر چه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۶ : ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۷ : از بهر مرغ خانه چون خانهای بسازی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۸ : آن مه چو در دل آید او را عجب شناسی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳۹ : ما را مسلم آمد هم عیش و هم عروسی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۰ : چون زخمه رجا را بر تار میکشانی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۱ : ای گوهر خدایی آیینه معانی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۲ : اندر مصاف ما را در پیش رو سپر نی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۳ : گرمی مجوی الا از سوزش درونی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۴ : ای مبدعی که سگ را بر شیر میفزایی |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۵ : ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۶ : دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۷ : یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۸ : ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴۹ : در غیب هست عودی کاین عشق از او است دودی |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۰ : ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۱ : زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۲ : گر از شراب دوشین در سر خمار داری |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۳ : بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۴ : گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۵ : چون روی آتشین را یک دم تو مینپوشی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۶ : دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۷ : اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۸ : مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵۹ : ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۰ : رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۱ : در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۲ : با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۳ : میزن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۴ : دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۵ : ای برده اختیارم تو اختیار مایی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۶ : هر چند بیگه آیی بیگاه خیز مایی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۷ : آمد ز نای دولت بار دگر نوایی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۸ : ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶۹ : بوی کباب داری تو نیز دل کبابی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۰ : با صد هزار دستان آمد خیال یاری |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۱ : اندر قمارخانه چون آمدی به بازی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۲ : ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۳ : ای از جمال حسن تو عالم نشانهای |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۴ : آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۵ : هر روز بامداد به آیین دلبری |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۶ : شد جادوی حرام و حق از جادوی بری |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۵ : هر روز بامداد به آیین دلبری |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۷ : هر روز بامداد درآید یکی پری |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۸ : ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷۹ : هر روز بامداد طلبکار ما تویی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۰ : آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۱ : ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۲ : ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۳ : ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۴ : ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۵ : مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۶ : ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۷ : ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۸ : هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸۹ : رویش ندیده پس مکنیدم ملامتی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۰ : جان خاک آن مهی که خداش است مشتری |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۱ : ای عشق پرده در که تو در زیر چادری |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۳ : شاها بکش قطار که شهوار میکشی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۲ : ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۴ : ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۵ : اندر میان جمع چه جان است آن یکی |
169 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۶ : گر من ز دست بازی هر غم پژولمی |
60 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۷ : ای آسمان که بر سر ما چرخ میزنی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۸ : سوگند خوردهای که از این پس جفا کنی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹۹ : تا چند از فراق مرا کار بشکنی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۰ : ساقی بیار باده سغراق ده منی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۱ : ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۲ : شوری فتاد در فلک ای مه چه شستهای |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۳ : ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی |
32 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۴ : بزم و شراب لعل و خرابات و کافری |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۵ : آن دل که گم شدهست هم از جان خویش جوی |
25 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۶ : سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۷ : دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی |
24 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۸ : خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰۹ : آه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۰ : روی من از روی تو دارد صد روشنی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۱ : هر نفسی از درون دلبر روحانیی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۲ : ای دل چون آهنت بوده چو آیینهای |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۳ : یار در آخرزمان کرد طرب سازیی |
136 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۴ : رو که به مهمان تو مینروم ای اخی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۵ : جان و جهان میروی جان و جهان میبری |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۶ : بازرهان خلق را از سر و از سرکشی |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۷ : لاله ستانست از عکس تو هر شورهای |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۸ : ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱۹ : ای که تو عشاق را همچو شکر میکشی |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۰ : پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۱ : شیردلا صد هزار شیردلی کردهای |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۲ : گفت مرا آن طبیب رو ترشی خوردهای |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۳ : قصر بود روح ما نی تل ویرانهای |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۴ : بستگی این سماع هست ز بیگانهای |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۵ : جای دگر بودهای زانک تهی رودهای |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۶ : خیره چرا گشتهای خواجه مگر عاشقی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۷ : نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۸ : ای صنم گلزاری چند مرا آزاری |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲۹ : آه که دلم برد غمزههای نگاری |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۰ : سلمک الله نیست مثل تو یاری |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۱ : خوشدلم از یار همچنانک تو دیدی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۲ : از پگه ای یار زان عقار سمایی |
29 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۳ : چند دویدم سوی افندی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۴ : میرسد ای جان باد بهاری |
66 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۵ : دوش همه شب دوش همه شب |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۶ : گاه چو اشتر در وحل آیی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۷ : به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۸ : ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۹ : هزار جان مقدس هزار گوهر کانی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳۸ : ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۰ : چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی |
24 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۱ : اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۲ : چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۳ : ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۴ : گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۵ : من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۶ : چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۷ : به جان تو ای طایی که سوی ما بازآیی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۸ : تو آسمان منی من زمین به حیرانی |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴۹ : ربود عقل و دلم را جمال آن عربی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۰ : خدایگان جمال و خلاصه خوبی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۱ : به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۲ : چه باده بود که در دور از بگه دادی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۳ : ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۴ : منم که کار ندارم به غیر بیکاری |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۵ : بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۶ : خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۷ : اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۸ : ز بامداد درآورد دلبرم جامی |
38 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵۹ : چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۰ : نهان شدند معانی ز یار بیمعنی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۱ : اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۲ : اگر تو مست شرابی چرا حشر نکنی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۳ : به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۴ : ز بامداد دلم میپرد به سودایی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۵ : شدم به سوی چه آب همچو سقایی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۶ : رسید ترکم با چهرههای گل وردی |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۷ : تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۸ : فرست باده جان را به رسم دلداری |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶۹ : نگاهبان دو دیدهست چشم دلداری |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۰ : اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۱ : دلا همای وصالی بپر چرا نپری |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۲ : به من نگر که به جز من به هر کی درنگری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۴ : مسلم آمد یار مرا دل افروزی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۳ : بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۵ : بیا بیا که تو از نادرات ایامی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۶ : بلندتر شدهست آفتاب انسانی |
25 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۷ : ایا مربی جان از صداع جان چونی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۸ : ز آب تشنه گرفتهست خشم میبینی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷۹ : بیامدیم دگربار سوی مولایی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۰ : تو نور دیده جان یا دو دیده مایی |
36 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۱ : تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۲ : رهید جان دوم از خودی و از هستی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۳ : بیا بیا که چو آب حیات درخوردی |
31 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۴ : به جان تو که بگویی وطن کجا داری |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۵ : به حق آنک تو جان و جهان جانداری |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۶ : شبی که دررسد از عشق پیک بیداری |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۷ : اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۸ : حرام گشت از این پس فغان و غمخواری |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸۹ : به اهل پرده اسرارها ببر خبری |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۰ : بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۱ : اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۲ : هزار جان مقدس فدای سلطانی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۳ : نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۴ : بگو به جان مسافر ز رنجها چونی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۵ : از این درخت بدان شاخ و بر نمیبینی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۶ : ز بامداد دلم میجهد به سودایی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۷ : بیا بیا که شدم در غم تو سودایی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۸ : ترش ترش بنشستی بهانه دربستی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹۹ : بداد پندم استاد عشق از استادی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۰ : ببست خواب مرا جاودانه دلداری |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۱ : کسی که باده خورد بامداد زین ساقی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۲ : برست جان و دلم از خودی و از هستی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۴ : طواف کعبه دل کن اگر دلی داری |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۳ : پدید گشت یکی آهوی در این وادی |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۵ : ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۶ : فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۷ : میان تیرگی خواب و نور بیداری |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۸ : به دست هجر تو زارم تو نیز میدانی |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰۹ : کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۰ : جان جان مایی، خوشتر از حلوایی |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۱ : تو چنین نبودی تو چنین چرایی |
30 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۲ : تو خدای خویی تو صفات هویی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۳ : نه ز عاقلانم که ز من بگیری |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۴ : عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۵ : در لطف اگر بروی شاه همه چمنی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۶ : دلا گر مرا تو ببینی ندانی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۷ : پذیرفت این دل ز عشقت خرابی |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۸ : نگارا، چرا قول دشمن شنیدی؟! |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱۹ : نشانت کی جوید که تو بینشانی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۱ : هم ایثار کردی هم ایثار گفتی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۰ : اگر چه لطیفی و زیبالقایی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۲ : الا میر خوبان هلا تا نرنجی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۳ : به حیلت تو خواهی که در را ببندی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۴ : چو عشقش برآرد سر از بیقراری |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۵ : بتا گر مرا تو ببینی ندانی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۶ : گل سرخ دیدم شدم زعفرانی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۷ : عجبالعجایب توی در کیایی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۸ : تو هر چند صدری شه مجلسی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲۹ : رضیت بما قسمالله لی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۰ : تماشا مرو نک تماشا تویی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۱ : الا هات حمرا کالعندم |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۲ : خواهیم یارا کامشب نخسپی |
53 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۳ : حدی نداری در خوش لقایی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۴ : تو جان مایی، ماه سمایی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۵ : با چرخ گردان تیره هوایی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۶ : خواهی ز جنون بویی ببری |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۷ : سلطان منی سلطان منی |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۸ : آن به که مرا تمکین نکنی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳۹ : صنما خرگه توم که بسازی و برکنی |
33 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۰ : صنما بر همه جهان تو چو خورشید سروری |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۱ : ای خجل از تو شکر و آزادی |
41 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۲ : حکم نو کن که شاه دورانی |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۳ : مستی و عاشقانه میگویی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۴ : بحر ما را کنار بایستی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۵ : آوخ آوخ چو من وفاداری |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۶ : ای دلزار محنت و بلا داری |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۷ : ساقیا ساقیا روا داری |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۸ : تا شدستی امیر چوگانی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴۹ : مستم از بادههای پنهانی |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۰ : من مرید توام مراد تویی |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۱ : چند اندر میان غوغایی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۲ : گر چه تو نیم شب رسیدستی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۳ : ز اول بامداد سر مستی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۴ : ز اول بامداد سرمستی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۵ : در غم یار یار بایستی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۶ : در غم یار، یار بایستی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۷ : آنکه چون ابر خواند کف ترا |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۸ : رو، مسلم تراست بیکاری |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵۹ : زندگانی مجلس سامی |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۰ : جان جانی و جان صد جانی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۱ : خامشی ناطقی مگر جانی |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۲ : ای که مستک شدی و میگویی |
61 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۳ : عشق در کفر کرد اظهاری |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۴ : مست و خوشی باده کجا خوردهٔ؟ |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۵ : جان و جهان! دوش کجا بودهای |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۶ : ای دل سرمست، کجا میپری؟ |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۷ : از مه من مست دو صد مشتری |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۸ : یا ملک المغرب والمشرق |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶۹ : گر نه شکار غم دلدارمی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۰ : ای که تو از عالم ما میروی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۱ : خشم مرو خواجه! پشیمان شوی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۲ : ای که ازین تنگ قفس میپری |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۳ : باده ده، ای ساقی هر متقی |
59 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۴ : صد دل و صد جان بدمی دادمی |
37 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۵ : کار به پیری و جوانیستی |
52 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۶ : کردم با کان گهر آشتی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۷ : آدمیی، آدمیی، آدمی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۸ : در دل من پردهٔ نو میزنی |
56 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷۹ : این طریق دارهم یا سندی و سیدی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۰ : اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۱ : ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۲ : بغداد همانست که دیدی و شنیدی |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۳ : ای جان، چندان خوبی، نوباوهٔ یعقوبی |
26 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۴ : کسی کو را بود خلق خدایی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۵ : عزیزی و کریم و لطف داری |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۶ : بگو ای تازه رو، کم کن ملولی |
45 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۷ : اتیالنیروز مسرورالجنان |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۸ : ادر کاسی و دعنی عن فنونی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸۹ : یا ساقی اسقنی براح |
28 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۰ : سلبالعشق فادی، حصلالیوم مرادی |
44 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۱ : کالی تیشی آینوسؤای افندی چلبی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۲ : لا یغرنک سد هوس عن رایی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۳ : غدرالعشق فزلت قدمی |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۴ : وقتت خوش ای حبیبی، بشنو بحق یاری |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۵ : درهم شکن چو شیشه خود را، چو مست جامی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۶ : بار منست او بچه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۷ : سیدی ایم هو کی، خذیدی ایم هو کی |
24 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۶ : بار منست او بچه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی |
39 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۸ : گهی پردهسوزی، گهی پردهداری |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹۹ : الام طماعیة العاذل |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۰ : هذا طبیبی، عند الدوآء |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۱ : یا ساقی الحی اسمع سؤالی |
55 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۲ : هذا سیدی، هذا سندی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۳ : طیبالله عیشکم، لا اوحشالله من ابی |
46 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۴ : یا ملک المبعث والمحشر |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۵ : روزن دل! آه چه خوش روزنی |
58 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۶ : اضحکنی بنظرة، قلت له فهکذی |
47 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۷ : قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۸ : الا فیالغشق تشریفی و عیدی |
43 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰۹ : نسیت الیوم من عشقی صلاتی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۰ : اتاک الصوم فی حلل السعود |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۱ : نسیمالصبح جد بابتشار |
28 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۲ : الا یا مالکا رقالزمان |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۳ : املا قدح البقا ندیمی! |
57 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۴ : یا مالک دمة الزمان |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۵ : یا ساقیةالمدام هاتی |
27 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۶ : طارت حیلی و زال حیلی |
40 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۷ : قالت الکأس ارفعونی کم تحبسونی |
54 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۸ : ترکبن طبقا عن طبق مولائی |
51 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱۹ : اسفا لقلبی یوما هجرالحبیب داری |
42 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۰ : لا قیالفراش نارا کن هکذا حبیبی |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۱ : الا حریم لیلی، علیکم سلامی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۲ : اخرج عنالمکان، یا صارمالزمان |
49 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۳ : یا من یزید حسنک حقا تحیری |
25 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۴ : یا ویح نفسنا بفوات الفضائل |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۵ : یا ملکالمحشر، ترحم لا ترتشی |
24 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۶ : قلت له مصیحا یا ملکالمشرق |
35 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۷ : یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی |
48 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۸ : ایا ملتقی العیش کم تبعدی |
50 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲۹ : یا ولی نعمتی و سلطانی |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۳۰ : یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی |
51 |
|
تکه ۱ : کدیهٔ میکنم سبک بشنو |
68 |
|
تکه ۲ : قصابی سوی گولی گوشت انداخت |
226 |
|
اول : هم روت خوش هم خوت خوش هم پیچ زلف و هم قفا |
56 |
|
دوم : ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما |
64 |
|
سوم : حد و اندازه ندارد نالها و آه را |
52 |
|
چهارم : ای دریغا که شب آمد همه گشتیم جدا |
64 |
|
پنجم : آنچ دیدی تو ز درد دلم افزود بیا |
87 |
|
ششم : ای ساقیان مشفق سودا فزود سودا |
58 |
|
هفتم : مستی و عاشقی و جوانی و یار ما |
135 |
|
هشتم : بلبل سرمست برای خدا |
72 |
|
نهم : باز این دل سرمستم دیوانهٔ آن بندست |
36 |
|
دهم : هست کسی کو چو من اشکار نیست |
53 |
|
یازدهم : بیا، که باز جانها را شهنشه باز میخواند |
63 |
|
دوازدهم : زان بادهٔ صوفی بود از جام، مجرد |
43 |
|
سیزدهم : پیکان آسمان که به اسرار ما درند |
57 |
|
چهاردهم : ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند |
70 |
|
پانزدهم : ای یار گرم دار، و دلارام گرم دار |
28 |
|
نوزدهم : ای خواب به روز همدمانم |
43 |
|
شانزدهم : بیار آن می که ما را تو بدان بفریفتی ز اول |
41 |
|
هفدهم : گر دلت گیرد و گر گردی مول |
52 |
|
هجدهم : نامه رسید زان جهان بهر مراجعت برم |
69 |
|
بیستم : هله درده می بگزیده که مهمان توم |
54 |
|
بیست و یکم : هله، رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم |
52 |
|
بیست و دوم : هله خیزید که تا خویش ز خود دور کنیم |
97 |
|
بیست و سوم : هرگز ندانستم که مه آید به صورت بر زمین |
57 |
|
بیست و چهارم : امروز به قونیه، میخندد صد مه رو |
61 |
|
بیست و پنجم : شب مست یار بودم و در های های او |
68 |
|
بیست و ششم : ای جان مرا از غم و اندیشه خریده |
56 |
|
بیست و هفتم : ای درد دهندهام دوا ده |
83 |
|
بیست و هشتم : ای آنک ما را از زمین بر چرخ اخضر میکشی |
62 |
|
بیست و نهم : با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی |
67 |
|
سیام : عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی |
64 |
|
سی و یکم : اگر سوزد درون تو چو عود خام، ای ساقی |
58 |
|
سیو دوم : شاهنشه مایی تو و به گلبرگ مایی |
61 |
|
سیو سوم : رها کن ناز، تا تنها نمانی |
109 |
|
سیوچهارم : جهان اندر گشاده شد جهانی |
35 |
|
سی و ششم : فتاد این دل به عشق پادشاهی |
55 |
|
سیپنجم : زهی دریا زهی بحر حیاتی |
65 |
|
سی و هفتم : ای بانگ و صلای آن جهانی |
40 |
|
سی و هشتم : هر روز بگه ز در درآیی |
65 |
|
سی و نهم : مستیان در عربده، رفتند و رفتم گوشهٔ |
47 |
|
چهلم : هله نوش کن شرابی، شده آتشی به تیزی |
123 |
|
چهل و یکم : تو برو، که من ازینجا بنمیروم به جایی |
62 |
|
چهل و دوم : ماییم و بخت خندان، تا تو امیر مایی |
43 |
|
چهل و چهارم : گر مه و گز زهره و گر فرقدی |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱ : آن دل که شد او قابل انوار خدا |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۲ : آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا |
67 |
|
چهل و سوم : زین دودناک خانه گشادند روزنی |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۳ : آن کس که ترا نقش کند او تنها |
653 |
|
رباعی شمارهٔ ۴ : آن لعل سخن که جان دهد مرجان را |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۵ : آن وقت که بحر کل شود ذات مرا |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶ : آواز ترا طبع دل ما بادا |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۷ : از آتش عشق در جهان گرمیها |
244 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۸ : از بادهٔ لعل ناب شد گوهر ما |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۹ : از حال ندیده تیره ایامان را |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰ : از ذکر بسی نور فزاید مه را |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱ : افسوس که بیگاه شد و ما تنها |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲ : انجیرفروش را چه بهتر جانا |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳ : اول به هزار لطف بنواخت مرا |
221 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴ : ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵ : ای آنکه نیافت ماه شب گرد ترا |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶ : ای اشک روان بگو دلافزای مرا |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷ : ای باد سحر خبر بده مر ما را |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸ : ای چرخ فلک به مکر و بدسازیها |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹ : ای خواجه به خواب درنبینی ما را |
127 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰ : ای داده بنان گوهر ایمانی را |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱ : ای در سر زلف تو پریشانیها |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲ : ای دریا دل تو گوهر و مرجان را |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳ : ای دل بچه زهره خواستی یاری را |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴ : ای دوست به دوستی قرینیم ترا |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵ : ای سبزی هر درخت و هر باغ و گیا |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶ : ای شب شادی همیشه بادی شادا |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷ : این آتش عشق میپزاند ما را |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸ : این روزه چو غربال به بیزد جان را |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹ : ای آنکه گرفت شربت از مشرب ما |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰ : با عشق روان شد از عدم مرکب ما |
154 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱ : بر رهگذر بلا نهادم دل را |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳ : بیگاه شده است لیک مر سیران را |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴ : تا از تو جدا شده است آغوش مرا |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵ : تا با تو بوم نخسبم از یاریها |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶ : تا چند از این غرور بسیار ترا |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷ : تا عشق ترا است این شکرخائیها |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸ : تا کی باشی ز دور نظارهٔ ما |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹ : تا نقش خیال دوست با ماست دلا |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰ : جانا به هلاک بنده مستیز و بیا |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱ : جز عشق نبود هیچ دمساز مرا |
589 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲ : چو نزود نبشته بود حق فرقت ما |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳ : خود را به خیل درافکنم مست آنجا |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴ : در جای تو جا نیست به جز آن جان را |
77 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵ : در چشم ببین دو چشم آن مفتون را |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶ : در سر دارم ز می پریشانیها |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷ : دستان کسی دست زنان کرد مرا |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸ : دل گفت به جان کای خلف هر دو سرا |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹ : دود دل ما نشان سوداست دلا |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰ : دیدم در خواب ساقی زیبا را |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱ : زنهار دلا به خود مده ره غم را |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲ : طنبور چو تن تن برآرد به نوا |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳ : عاشق شب خلوت از پی پی گم را |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴ : عاشق همه سال مست و رسوا بادا |
221 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵ : عشق تو بکشت ترکی و تازی را |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶ : عشقست طریق و راه پیغمبر ما |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷ : عمریست ندیدهایم گلزار ترا |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸ : غم خود که بود که یاد آریم او را |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹ : گر بوی نمیبری در این کوی میا |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰ : گر جان داری بیا و جان باز آنجا |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱ : گر در طلب خودی ز خود بیرونآ |
94 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲ : گر عمر بشد عمر دگر داد خدا |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳ : گر من میرم مرا بیارید شما |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴ : کوتاه کند زمانه این دمدمه را |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵ : گویم که کیست روحافزا مرا |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶ : گه میگفتم که من امیرم خود را |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷ : لاحول ولا دور کند آن غم را |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸ : ما اطیب ما الذما احلانا |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹ : من تجربه کردم صنم خوشخو را |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰ : من ذره و خورشید لقائی تو مرا |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱ : منصور بدآن خواجه که در راه خدا |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲ : مولای اناالتائب مما سلفا |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴ : نور فلکست این تن خاکی ما |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳ : میآمد یار مست و تنها تنها |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵ : هان ای سفری عزم کجایست کجا |
280 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶ : یک چند به تقلید گزیدم خود را |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷ : یک طرفه عصاست موسی این رمه را |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸ : آن لقمه که در دهان نگنجد به طلب |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹ : آنی که فلک با تو درآید به طرب |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰ : از بانگ سرافیل دمیده است رباب |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱ : امروز چو هر روز خرابیم خراب |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲ : امشب ز برای دل اصحاب مخسب |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳ : اندیشه مکن بکن تو خود را در خواب |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴ : اندیشه و غم را نبود هستی و تاب |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵ : ای آنکه تو دیر آمدهای در کتاب |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶ : ای آنکه تو یوسف منی من یعقوب |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷ : ای دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸ : ای روی ترا غلام گلنار مخسپ |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹ : ای ماه چنین شبی تو مهوار مخسب |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰ : این باد سحر محرم رازست مخسب |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱ : ای یار که نیست همچو تو یار مخسب |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲ : بردار حجابها به یکبار امشب |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳ : بیجام در این دور شرابست شراب |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴ : بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵ : بیکار مشین درآ درآمیز شتاب |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶ : حاجت نبود مستی ما را به شراب |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷ : خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸ : دانیکه چه میگوید این بانگ رباب |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹ : در چشم آمد خیال آن در خوشاب |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰ : دل در هوس تو چون ربابست رباب |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ : ساقی در ده برای دیدار صواب |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲ : سبحانالله من و تو ای در خوشاب |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳ : شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴ : شب گشت درین سینه چه سوز است عجب |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ : علمی که ترا گره گشاید به طلب |
251 |
2 |
رباعی شمارهٔ ۱۰۶ : گر آب حیات خوشگواری ای خواب |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷ : گرم آمد عاشقانه و چست شتاب |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ : گر میخواهی بقا و پیروز مخسب |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹ : مستند مجردان اسرار امشب |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰ : هستم به وصال دوست دلشاد امشب |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : یارب یارب به حق تسبیح رباب |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ : یاری کن و یار باش ای یار مخسب |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳ : آب حیوان در آب و گل پیدا نیست |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ : آری صنما بهانه خود کم بودت |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵ : آسوده کسی که در کم و بیشی نیست |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶ : آمد بر من چو در کفم زر پنداشت |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷ : آن آتش ساده که ترا خورد و بکاست |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸ : آن بت که جمال و زینت مجلس ماست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹ : آن پیش روی که جان او پیش صف است |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰ : آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است |
157 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱ : آنجا که توئی همه غم و جنگ و جفاست |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲ : آن جان که از او دلبر ما شادانست |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ : آن جاه و جمالی که جهانافروز است |
77 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ : آن چشم فراز از پی تاب شده است |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵ : آن چشم که خون گشت غم او را جفت است |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶ : آن چیست کز او سماعها را شرف است |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷ : آن چیست که لذتست از او در صورت |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸ : آن خواجه که بار او همه قند تر است |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹ : آن دم که مرا بگرد تو دورانست |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰ : آن را که بود کار نه زین یارانست |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱ : آن را که خدای چون تو یاری داده است |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲ : آن را که غمی باشد و بتواند گفت |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳ : آن روح که بسته بود در نقش صفات |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴ : آن روی ترش نیست چنینش فعل است |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵ : آن سایهٔ تو جایگه و خانهٔ ما است |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶ : آن شاه که خاک پای او تاج سر است |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷ : آن شب که ترا به خواب بینم پیداست |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ : آن شه که ز چاکران بدخو نگریخت |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹ : آن عشق مجرد سوی صحرا میتاخت |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ : آن قاضی ما چو دیگران قاضی نیست |
162 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱ : آنکس که امید یاری غم داده است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ : آنکس که بروی خواب او رشک پریست |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳ : آنکس که ترا به چشم ظاهر دیده است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴ : آنکس که درون سینه را دل پنداشت |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵ : آنکس که ز سر عاشقی باخبر است |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶ : آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷ : آنکو ز نهال هوست شبخیزانست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸ : آن نور مبین که در جبین ما هست |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹ : آواز تو ارمغان نفخ صور است |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰ : از بسکه دل تو دام حیلت افراخت |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱ : از بییاری ظریفتر یاری نیست |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲ : از جمله طمع بریدنم آسانست |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳ : از حلقهٔ گوش از دلم باخبر است |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴ : از دوستی دوست نگنجم در پوست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵ : از دیدن اغیار چو ما را مدد است |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶ : از عهد مگو که او نه بر پای منست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷ : از کفر و ز اسلام برون صحرائیست |
204 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸ : از نوح سفینه ایست میراث نجات |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹ : العین لفقدکم کثیرالعبرات |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰ : افغان کردم بر آن فغانم میسوخت |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱ : افکند مرا دلم به غوغا و گریخت |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ : امروز چه روز است که خورشید دوتاست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ : امروز در این خانه کسی رقصانست |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴ : امروز من و جام صبوحی در دست |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵ : امروز مهم دست زنان آمده است |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶ : امشب آمد خیال آن دلبر چست |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷ : امشب شب آن دولت بیپایانست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ : امشب شب آنست که جان شبهاست |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹ : امشب شب من بسی ضعیف و زار است |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ : امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ : امشب هردل که همچو مه در طلب است |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲ : اندر دل من درون و بیرون همه او است |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳ : اندر سر ما همت کاری دگر است |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴ : انصاف بده که عشق نیکوکار است |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵ : او پاک شده است و خام ار در حرم است |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶ : ای آب حیات قطره از آب رخت |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ : ای آمده بامداد شوریده و مست |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸ : ای آنکه درینجهان چو تو پاکی نیست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹ : ای بنده بدانکه خواجهٔ شرق اینست |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ : ای بیخبر از مغز شده غره بپوست |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱ : ای تن تو نمیری که چنان جان با تست |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲ : ای جان جهان جان و جهان باقی نیست |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳ : ای جان خبرت هست که جانان تو کیست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴ : ای جان ز دل تو بر دل من راهست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵ : ای حسرت خوبان جهان روی خوشت |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶ : ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷ : ای خواجه ترا غم جمال و جاهست |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸ : ای در دل من نشسته شد وقت نشست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹ : ای دل تا ریش و خسته میدارندت |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰ : ای دل تو و درد او که درمان اینست |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱ : ای دوست مکن که روزها را فرداست |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲ : ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳ : ای ساقی اگر سعادتی هست تراست |
369 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴ : ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵ : ای شب چه شبی که روزها چاکر تست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶ : ای شب ز می تو مر مرا مستی نیست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷ : ای طالب اگر ترا سر این راهست |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸ : ای عقل برو که عاقل اینجا نیست |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹ : ای فکر تو بر بسته نه پایت باز است |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۰ : ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۱ : ای لعل و عقیق و در و دریا و درست |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۲ : این بانگ خوش از جانب کیوان منست |
84 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۳ : این چرخ غلام طبع خود رایهٔ ماست |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۴ : این چرخ و فلکها که حد بینش ماست |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۵ : این جمله شرابهای بیجام کراست |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۶ : این جو که تراست هر کسی جویان نیست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۷ : این سینهٔ پرمشغله از مکتب اوست |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۸ : این شکل سفالین تنم جام دلست |
227 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۲۰۹ : این عشق شهست و رایتش پیدا نیست |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۰ : این غمزه که میرنی ز نوری دگر است |
88 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۱ : این فتنه که اندر دل تنگ است ز چیست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۲ : این فصل بهار نیست فصلی دگر است |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۳ : این گرمابه که خانهٔ دیوانست |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۴ : این مستی من ز بادهٔ حمرا نیست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۵ : این من نه منم آنکه منم گوئی کیست |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۶ : این نعره عاشقان ز شمع طرب است |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۷ : این همدم اندرون که دم میدهدت |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۸ : ای هر بیدار با خبرهای تو خفت |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۹ : ای هرچه صدف بستهٔ دریای لبت |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۰ : ای همچو خر و گاو که و جو طلبت |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۱ : با تو سخنان بیزبان خواهم گفت |
151 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۲ : با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۳ : باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۴ : با دشمن تو چو یار بسیار نشست |
166 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۵ : با دل گفتم که دل از او جیحونست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۶ : باران به سر گرم دلی بر میریخت |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۷ : با روز بجنگیم که چون روز گذشت |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۸ : بازآی که یار بر سر پیمانست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۹ : با شاه هر آنکسی که در خرگاهست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۰ : با شب گفتم گر بمهت ایمانست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۱ : تا شب میگو که روز ما را شب نیست |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۲ : با عشق کلاه بر کمر دوز خوش است |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۳ : با عشق نشین که گوهر کان تو است |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۴ : با ما ز ازل رفته قراری دگر است |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۵ : با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۶ : با هرکه نشستی و نشد جمع دلت |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۷ : با هستی و نیستیم بیگانگی است |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۸ : پای تو گرفتهام ندارم ز تو دست |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۹ : پائی که همی رفت به شبستان سر مست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۰ : برجه که سماع روح برپای شده است |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۱ : برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۲ : برکان شکر چند مگس را غوغاست |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۳ : بر ما رقم خطا پرستی همه هست |
169 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۴ : بر من در وصل بسته میدارد دوست |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۵ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۶ : بر هر جائیکه سرنهم مسجود او است |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۷ : بر جزوم نشان معشوق منست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۸ : بستم سر خم باده و بوی برفت |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۹ : بگذشت سوار غیب و گردی برخاست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۰ : بگرفت دلت زانکه ترا دل نگرفت |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۱ : پس بر به جهانی که چو خون در رگ ماست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۲ : بیچارهتر از عاشق بیصبر کجاست |
314 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۳ : بیدیده اگر راه روی عین خطاست |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۴ : بیرون ز تن و جان و روان درویش است |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۵ : بیرون ز جهان کفر و ایمان جائیست |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۶ : بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۷ : بییار نماند هرکه با یار بساخت |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۸ : تا این فلک آینهگون بر کار است |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۹ : تا با تو ز هستی تو هستی باقیست |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۰ : تا چهرهٔ آفتاب جان رخشانست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۱ : تا حاصل دردم سبب درمان گشت |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۲ : تا در دل من صورت آن رشک پریست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۳ : تا تن نبری دور زمانم کشته است |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۴ : تا ظن نبری که این زمین بیهوشست |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۵ : تا عرش ز سودای رخش ولولههاست |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۶ : تا من بزیم پیشه و کارم اینست |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۷ : تا مهر نگار باوفایم بگرفت |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۸ : تنها نه همین خنده و سیماش خوشست |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۹ : توبه چکنم که توبهام سایهٔ تست |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۰ : توبه کردم که تا جانم برجاست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۱ : توبه که دل خویش چو آهن کرده است |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۲ : تو سیر شدی من نشدم درمان چیست |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۳ : تو کان جهانی و جهان نیم جو است |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۴ : تهدید عدو چه بشنود عاشق راست |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۵ : جانا غم تو ز هرچه گویی بتر است |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۶ : جانم بر آن جان جهان رو کرده است |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۷ : جان و سر آن یار که او پردهدر است |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۸ : جانی که به راه عشق تو در خطر است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۹ : جانی که حریف بود بیگانه شده است |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۰ : جانی که شراب عشق ز آن سو خورده است |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۱ : جانی و جهانی و جهان با تو خوش است |
235 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۲ : حسنت که همه جهان فسونش بگرفت |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۳ : چشم تو ز روزگار خونریزتر است |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۴ : چشمی دارم همه پر از صورت دوست |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۵ : چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۶ : چون دانستم که عشق پیوست منست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۷ : خون دلبر من میان دلداران نیست |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۸ : چون دید مرا مست بهم برزد دست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۹ : چونی که ترش مگر شکربارت نیست |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۰ : چیزیست که در تو بیتو جویان ویست |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۱ : حاشا که به عالم از تو خوشتر یاریست |
137 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۲ : حاشا که دلم ز شبنشینی سیر است |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۳ : خاک قدمت سعادت جان من است |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۴ : خواهی که ترا کشف شود هستی دوست |
90 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۵ : خویی به جهان خوبتر از خوی تو نیست |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۶ : خورشید رخت ز آسمان بیرونست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۷ : خورشید و ستارگان و بدرما اوست |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۸ : خیزید که آن یار سعادت برخاست |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۹ : دایم ز ولایت علی برخواهم گفت |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۰ : در باغ من ار سرو و اگر گلزار است |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۱ : در بتکده تا خیال معشوهٔ ما است |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۲ : در خواب مهی دوش روانم دیده است |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۳ : در دایرهٔ وجود موجود علیست |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۴ : در دیدهٔ صورت ار ترا دامی هست |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۵ : در راه طلب عاقل و دیوانه یکیست |
225 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۶ : در صورت تست آنچه معنا همه اوست |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۷ : در ظاهر و باطن آنچه خیر است و شر است |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۸ : در عشق اگرچه که قدم بر قدم است |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۹ : در عشق تو هر حیله که کردم هیچست |
307 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۰ : در عشق که جز می بقا خوردن نیست |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۱ : در عهد و وفا چنانکه دلدار منست |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۲ : در کوی غم تو صبر بیفرمانست |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۳ : در مجلس عشاق قراری دگر است |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۴ : در مرگ حیات اهل داد و دین است |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۵ : در من غم شبکور چرا پیچیده است |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۶ : درنه قدم ار چه راه بیپایانست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۷ : درنه قدمی که چشمه حیوانست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۸ : در وصل جمالش گل خندان منست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۹ : درویشی و عاشقی به هم سلطانیست |
157 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۰ : دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۱ : دلتنگم و دیدار تو درمان منست |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۲ : دلدار اگر مرا بدراند پوست |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۳ : دلدار ز پردهای کز آن سوسو نیست |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۴ : دلدار ظریف است و گناهنش اینست |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۵ : دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۶ : دل در بر من زنده برای غم تست |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۷ : دل در بر هر که هست از دلبر ماست |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۸ : دل رفت بر کسیکه بیماش خوش است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۹ : دل رفت و سر راه دل استان بگرفت |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۰ : دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۱ : دل یاد تو کرد چون طرب می انگیخت |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۲ : دور است ز تو نظر بهانه اینست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۳ : دوش از سر لطف یار در من نگریست |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۴ : دی آنکه ز سوی بام بر ما نگریست |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۵ : دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطا است |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۶ : راهی ز زبان ما بدل پیوسته است |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۷ : روزی ترش است و دیدهٔ ابرتر است |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۸ : روزی که ترا ببینم آدینهٔ ماست |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۹ : روزیکه مرا به نزد تو دورانست |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۰ : زانروز که چشم من برویت نگریست |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۱ : زان روی که دل بستهٔ آنزنجیر است |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۲ : زان رونق هر سماع آواز دف است |
90 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۶ : سر سخن دوست نمیرم گفت |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۳ : زان می خوردم که روح پیمانه اوست |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۴ : زان می مستم که نقش جامش عشق است |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۵ : سرسبز بود خاک که آتش یار است |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۷ : سرگشته چو آسیای گردان کنمت |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۸ : سرگشته دلا به دوست از جان راهست |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۹ : سرمایهٔ عقل سر دیوانگیست |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۰ : سلطان ملاحت مه موزون منست |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۱ : سنبل چو سر عقاب زلف تو نداشت |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۲ : شاگرد توست دل که عشق آموز است |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۳ : شاهی که شفیع هر گنه بود برفت |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۴ : شب رو که شبت راهبر اسرار است |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۵ : شمشیر ازل بدست مردان خداست |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۶ : شمعی که در اینخانه بدی خانه کجاست |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۷ : صدربار بگفتمت چه هشیار و چه مست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۸ : عاشق نبود آنکه سبک چون جان نیست |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۹ : عشق آمد و توبه را چو شیشه بشکست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۰ : عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۱ : عشقت به دلم درآمد و شاد برفت |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۲ : عشق تو چنین حکیم و استاد چراست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۳ : عشق تو در اطراف گیائی میتاخت |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۴ : عشقی که از او وجود بیجان میزیست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۵ : عشقی نه به اندازهٔ ما در سر ماست |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۶ : عقل آمد و پند عاشقان پیش گرفت |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۷ : عمریست که جان بنده بیخویشتن است |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۸ : قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶۹ : گر آتش دل نیست پس این دود چراست |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۰ : گر آه کنم آه بدین قانع نیست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۱ : گر باد بر آن زلف پریشان زندت |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۲ : گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۳ : گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۴ : گر دامن وصل تو کشم جنگی نیست |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۵ : گر در وصلی بهشت یا باغ اینست |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۶ : گر دف نبود نیشکر او دف ماست |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۷ : گر شرم همی از آن و این باید داشت |
130 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۸ : گرمای تموز از دل پردرد شماست |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷۹ : گر حلقهٔ آن زلف چو شستت نگرفت |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۰ : کس دل ندهد بدو که خونخوار منست |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۱ : کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۲ : گفتار تو زر و فعلت ارزیزین است |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۳ : گفتا که بیا سماع در کار شدهاست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۴ : گفتا که شکست توبه بازآمد مست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۵ : گفتا بجهم همچو کبوتر ز کفت |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۶ : گفتم چشمم که هست خاک کویت |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۷ : گفتم دلم از تو بوسهای خواهانست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۸ : گفتم عشقت قرابت و خویش منست |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸۹ : گفتم که بیا بچشم من درنگریست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۰ : گفتند که دل دگر هوائی میپخت |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۱ : گفتم که دلم آلت و انگاز مست |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۲ : گفتند که شش جهت همه نور خداست |
131 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۳ : گفتی چونی بنده چنانست که هست |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۴ : گفتی گشتم ملول و سودام گرفت |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۵ : گم باد سریکه سروران را پا نیست |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۶ : کوچک بودن بزرگ را کوچک نیست |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۷ : گویند بیا به باغ کانجا لاغ است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۸ : گویند که صاحب فنون عقل کل است |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹۹ : گویند که عشق عاقبت تسکین است |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۰ : گویند مرا که این همه درد چراست |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۱ : لطف تو جهانی و قرانی افراشت |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۲ : ما را به جز این زبان زبانی دگر است |
143 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۳ : ما را بدم پیر نگه نتوان داشت |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۴ : ما عاشق عشقیم که عشق است نجات |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۵ : ما عاشق عشقیم و مسلمان دگر است |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۶ : ماه عید است و خلق زیر و زبر است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۷ : ماهی تو که فتنهای نداری ز تو دست |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۸ : ماهی که نه زیر و نی به بالاست کجاست |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰۹ : مرغ جان را میل سوی بالا نیست |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۰ : مرغ دل من چو ترک این دانه گرفت |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۱ : مر وصل ترا هزار صاحب هوس است |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۲ : مست است دو چشم از دو چشم مستت |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۳ : مستم ز خمار عبهر جادویت |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۴ : مستی ز ره آمد و بما در پیوست |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۵ : معشوق شرابخوار و بیسامانست |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۶ : من آن توام کام منت باید جست |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۷ : من بندهٔ آن کسم که بیماش خوش است |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۸ : من زان جانم که جانها را جانست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱۹ : منصور حلاجی که اناالحق میگفت |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۰ : من کوهم و قال من صدای یار است |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۱ : من محو خدایم و خدا آن منست |
189 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۲ : میدان که در درون تو مثال غاریست |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۳ : میگرییم زار و یار گوید زرقست |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۴ : میگفت یکی پری که او ناپیداست |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۵ : مینال که آن ناله شنو همسایه است |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۶ : ناگاه بروئید یکی شاخ نبات |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۷ : ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۸ : نه چرخ غلام طبع خود رایهٔ ماست |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲۹ : نی با تو دمی نشستنم سامانست |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۰ : نی بیزر و زور شه سپه بتوان داشت |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۱ : هان ای دل خسته روز مردانگیست |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۲ : هجران خواهی طریق عشاقانست |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۳ : هر جان عزیز کو شناسای رهست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۴ : هر جان که از او دلبر ما شادانست |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۵ : هر چند به حلم یار ما جورکش است |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۶ : هرچند شکر لذت جان و جگر است |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۷ : هرچند فراق پشت امید شکست |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۸ : هرچند که بار آن شترها شکر است |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳۹ : هر درویشی که در شکست خویش است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۰ : هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۱ : هر ذره که در هوا و در کیوانست |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۲ : هر ذره که در هوا و در هامونست |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۳ : هر ذره و هر خیال چون بیداریست |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۴ : هر روز به نو برآید آن دلبر مست |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۵ : هر روز حجاب بیقراران بیش است |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۶ : هر روز دلم در غم تو زارتر است |
181 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۷ : هر روز دل مرا سماع و طربیست |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۸ : هر صورت کاید به از او امکان هست |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴۹ : هر کز ز دماغ بنده بوی تو نرفت |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۰ : هشیار اگر زر و گر زرین است |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۱ : هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۲ : یاری که به حسن از صفت افزونست |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۳ : یاری که به نزد او گل و خار یکیست |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۴ : یاری که غمش دوای هر بیمار است |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۵ : یکبار به مردم و مرا کس نگریست |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۶ : یک چشم من از روز جدائی بگریست |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۷ : ای آنکه کنی کون و مکانرا محدث |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۸ : ما را چو ز عشق میشود راست مزاج |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵۹ : اندر سر من نبود جز رای صلاح |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۰ : آبی که از این دیده چو خون میریزد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۱ : آنان که محققان این درگاهند |
84 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۲ : آن تازه تنی که در بلای تو بود |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۳ : آنجا بنشین که همنشین مردانند |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۴ : آنجا که بهر سخن دل ما گردد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۵ : آن خوبانی که فتنهٔ بتکدهاند |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۶ : آن دشمن دوست روی دیدی که چه کرد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۷ : آن دل که به شاهد نهان درنگرد |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۸ : آندم که ز افلاک گهر ریز کند |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶۹ : آن ذره که جز همدم خورشید نشد |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۰ : آن راحت جان گرد دلم میگردد |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۱ : آنرا که به ضاعت قناعت باشد |
64 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۴۷۲ : آن را که به علم و عقل افراشتهاند |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۳ : آن را که خدای ناف بر عشق برید |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۴ : آنرا که ز عشق دوست بیداد رسد |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۵ : آن را منگر که ذوفنون آید مرد |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۶ : آن رفت که بودمی من از عشق تو شاد |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۷ : آن روز که جان خرقهٔ قالب پوشید |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۸ : آن روز که جانم ره کیوان گیرد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷۹ : آن روز که چشم تو ز من برگردد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۰ : آن روز که روز ابر و باران باشد |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۱ : آن روز که عشق با دلم بستیزد |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۲ : آن روز که کار وصل را ساز آید |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۳ : آن روز که مهرگان گردون زدهاند |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۴ : آن سر که بود بیخبر از وی خسبد |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۵ : آن طرفه جماعتی که جانشان بکشد |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۶ : آن عشق که برق و بوش تا فرق رسید |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۷ : آن کان نبات و تنگ شکر نامد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۸ : آن کز تو خدای این گدا میخواهد |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸۹ : آن کس که بر آتش جهانم بنهاد |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۰ : آن کس که ترا بیند و خندان نشود |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۱ : آن کس که ترا شناخت جان را چه کند |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۲ : آن کس که از آب و گل نگاری دارد |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۳ : آن کس که ز چرخ نیم نانی دارد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۴ : آن کس که ز دل دم اناالحق میزد |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۵ : آن کس که مرا به صدق اقرار کند |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۶ : آن کیست که بیرون درون مینگرد |
123 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۷ : آن لحظه که آن سرو روانم برسید |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۸ : آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹۹ : آن نزدیکی که دلستان را باشد |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۰ : آن وسوسهای که شرمها را ببرد |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۱ : آنها که بتش خزان سوختهاند |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۲ : آنها که به کوی عارفان افتادند |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۳ : آنها که چو آب صافی و ساده روند |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۴ : آنها که دل از الست مست آوردند |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۵ : آنها که شب و روز ترا بر اثرند |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۶ : آن یار که از طبیب دل برباید |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۷ : آن یار که عقلها شکارش میشد |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۸ : آهو بدود چو در پیش سگ بیند |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰۹ : اجری ده ارواحی و سلطان ابد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۰ : از آب حیات دوست بیمار نماند |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۱ : از آتش سودای توام تابی بود |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۵ : از آدمیی دمی بجائی ارزد |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۲ : از آتش عشق تو جوانی خیزد |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۳ : از آتش عشق دوست تفها بزنید |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۴ : از آتش عشق سردها گرم شود |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۶ : از تاب تو نی یار و عدو میماند |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۷ : از خاک کف پات سران حیرانند |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۸ : از درد چو جان تو به فریاد آید |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱۹ : از دیدن روئیکه ترا دیده بود |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۰ : از شبنم عشق خاک آدم گل شد |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۱ : از شربت سودای تو هر جان که مزید |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۲ : از عشق تو دریا همه شور انگیزد |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۳ : از عشق خدا نه بر زیان خواهی شد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۴ : از لشکر صبرم علمی بیش نماند |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۵ : از لطف تو هیچ بنده نومید نشد |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۶ : از ما بت عیار گریزان باشد |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۷ : از نیکی تو طبع بداندیش نماند |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۸ : از یاد خدای مرد مطلق خیزد |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲۹ : افسوس که طبع دلفروزیت نبود |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۰ : اکنون که رخت جان جهانی بربود |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۱ : امروز خوش است هر که او جان دارد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۲ : امروز ما یار جنون میخواهد |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۳ : امشب چه لطیف و با نوا میگردد |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۴ : امشب ساقی به مشک می گردان کرد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۵ : امشب شب آن نیست که از خانه روند |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۶ : اندر دل بیوفا غم و ماتم باد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۷ : اندر رمضان خاک تو زر میگردد |
123 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۸ : اندر ره فقر دیده نادیده کنند |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳۹ : اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۰ : اندیشهٔ هشیار تو هشیار کشد |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۱ : انوار صلاح دین برانگیخته باد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۲ : اول که رخم زرد و دلم پرخون بود |
77 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۳ : ای آنکه ز تو مشکلم آسان گردد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۴ : ای آنکه نخست بر سحر چشم تو زد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۵ : ای از قدمت خاک زمین خرم و شاد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۶ : ای اطلس دعوی ترا معنی برد |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۷ : ایام وصال یار گوئی که نبود |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۸ : ای اهل صفا که در جهان گردانید |
125 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴۹ : ای اهل مناجات که در محرابید |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۰ : ای دل اثر صبح گه شام که دید |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۱ : ای دل اگرت رضای دلبر باید |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۲ : ای دل این ره به قیل و قالت ندهند |
77 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۳ : ای دل سر آرزو به پای اندر بند |
178 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۴ : ای دوست مگو تو بندهای یا آزاد |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۵ : ای روز برآ که ذرهها رقص کنند |
198 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۶ : ای سر روان باد خزانت مرساد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۷ : ای عشق ترا پری و انسان دانند |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۸ : ای عشق توم ان عذابی لشدید |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵۹ : ای عشق که جانها اثر جان تواند |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۰ : ای قوم که برتر از مه و مهتابید |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۱ : ای لشکر عشق اگرچه بس جبارید |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۲ : ای مرغ عجب که صید تو شیرانند |
230 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۳ : این پردهٔ دل دگر مکن تا نرود |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۴ : این تنهائی هزار جان بیش ارزد |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۵ : ای نرم دلانیکه وفا میکارید |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۶ : این سر که در این سینهٔ ما میگردد |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۷ : این صورت آدمی که درهم بستند |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۸ : این طرفه که یار در دامن گنجد |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶۹ : این عشق به جانب دلیران گردد |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۰ : این مست به بادهای دگر میگردد |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۱ : این واقعه را سخت بگیری شاید |
65 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۵۷۲ : بار دگر این خسته جگر باز آمد |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۳ : با روی تو هیچکس ز باغ اندیشد |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۴ : با سود وصال تو زیانت نرسد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۵ : با هرکه دمی عشق تو آمیخته شد |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۶ : بخشای بر آن بنده که خوابش نبود |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۷ : بر بنده بخند تا ثوابت باشد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۸ : بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷۹ : پرسیدم از آن کسی که برهان داند |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۰ : پرسید مهم که چشم تو مه را دید |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۱ : برقی که ز میغ آن جهان روی نمود |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۲ : بر گور من آن کو گذرد مست شود |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۳ : بر یار نظر کنم خجل میگردد |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۴ : بس درمانها کان مدد درد شود |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۵ : بسیار ترا خسته روان باید شد |
136 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۶ : بشنو اگرت تاب شنیدن باشد |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۷ : بعضی به صفات حیدر کرارند |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۸ : بویت آمد گریز را روی نماند |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸۹ : بوی دم مقبلان چو گل خوش باشد |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۰ : بیبحر صفا گوهر ما سنگ آمد |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۱ : بیتو جانا قرار نتوانم کرد |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۲ : بیت و غزل و شعر مرا آب ببرد |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۳ : بیدار شو ای دل که جهان میگذرد |
21 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۴ : پیران خرابات غمت بسیارند |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۵ : بیزارم از آن آب که آتش نشود |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۶ : بیزارم از آن لعل که پیروزه بود |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۷ : بیعشق نشاط و طرب افزون نشود |
155 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۸ : بیمارم و غم در امتحانم دارد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹۹ : بیمن به زبان من سخن میآید |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۰ : پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۱ : بییاری تو دل بسوی یار نشد |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۲ : تا با غم عشق تو مرا کار افتاد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۳ : تا بنده ز خود فانی مطلق نشود |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۴ : تا تو بخودی ترا به خود ره ندهد |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۵ : تا در دل من عشق تو اندوخته شد |
125 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۶ : تا در طلب مات همی کام بود |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۷ : تا رهبر تو طبع بدآموز بود |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۸ : تا سر نشود یقین که سرکش نشود |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰۹ : تا گوهر جان در این طبایع افتاد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۰ : تا مدرسه و مناره ویران نشود |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۱ : نایی ببرید از نیستان استاد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۲ : بانگ مستی ز آسمان میآید |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۳ : تنها بمرو که رهزنان بسیارند |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۴ : تو جانی و هر زنده غم جان بکشد |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۵ : تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۶ : تیری ز کمانچهٔ ربابی بجهید |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۷ : جامی که بگیرم میش انوار بود |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۸ : جانا تبش عشق به غایت برسید |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱۹ : جان باز که وصل او به دستان ندهند |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۰ : جان چو سمندرم نگاری دارد |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۱ : جان را جستم ببحر مرجان آمد |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۲ : جان روی به عالم همایون آورد |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۳ : جان کیست که او بدیده کار تو کند |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۴ : جان محرم درگاه همی باید برد |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۵ : جانم ز هواهای تو یادی دارد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۶ : جانیکه در او از تو خیالی باشد |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۷ : جائیکه در او چون نگاری باشد |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۸ : جز دمدمهٔ عشق تو در گوش نماند |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲۹ : جز صحبت عاشقان و مستان مپسند |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۰ : چشمت صنما هزار دلدار کشد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۱ : چشم تو هزار سحر مطلق دارد |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۲ : چشمی که نظر بدان گل و لاله کند |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۳ : جودت همه آن کند که دریا نکند |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۴ : جوزی که درونش مغز شیرین باشد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۵ : چون بدنامی بروزگاری افتد |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۶ : چون خمر تو در ساغر ما در ریزند |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۷ : چون دیده بر آن عارض چون سیم افتاد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۸ : چون دیده برفت توتیای تو چه سود |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳۹ : چون روز وصال یار ما نیست پدید |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۰ : چون زیر افکند در عراق آمیزد |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۱ : چون شاهد پوشیده خرامان گردد |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۲ : چون صبح ولای حق دمیدن گیرد |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۳ : چون صورت تو در دل ما بازآید |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۴ : چون نیستی تو محض اقرار بود |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۵ : حاشا که دل از عشق جهانرا نگرد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۶ : خاک توام و خدای حق میداند |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۷ : خاموش مراز گفت و گفتار تو کرد |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۸ : خوابم ز خیال روی تو پشت بداد |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴۹ : خواهم گردی که از هوای تو رسد |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۰ : خواهم که دلم با غم همخو باشد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۱ : خورشید که باشد که بروی تو رسد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۲ : خورشید که در خانه بقا می نکند |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۳ : خورشید مگر بسته به پیشت میرد |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۴ : خوش عادت خوش خو که محمد دارد |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۵ : خون دل عاشقان چو جیحون گردد |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۶ : دامان جلال تو ز دستم نشود |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۷ : دانی صوفی بهر چه بسیار خورد |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۸ : در باغ آیید و سبز پوشان نگرید |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵۹ : در باغ هزار شاهد مهرو بود |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۰ : در بندم از آن دو زلف بند اندر بند |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۱ : در حضرت حق ستوده درویشانند |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۲ : در خدمتت ای جان چو بدن میافتد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۳ : درد و زخم ار زلف تو در چنگ آید |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۴ : در راه طلب رسیدهای میباید |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۵ : در سلسلهات هر آنکه پا بست شود |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۶ : در سینهٔ هر که ذرهای دل باشد |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۷ : در صحبت حق خموش میباید بود |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۸ : در عشق اگرچه خرده بینم کردند |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶۹ : در عشق توام نصیحت و پند چه سود |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۰ : در عشق توام وفا قرین میباید |
21 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۱ : در عشق تو عقل ذوفنون میخسبد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۲ : در عشق اگر دمی قرارت باشد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۳ : در عشق نه پستی نه بلندی باشد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۴ : در عشق هزار جان و دل بس نکند |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۵ : در کام دل آنچه بود نفسم همه راند |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۶ : در گریهٔ خون مرا شکر خند تو کرد |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۷ : در کوی خرابات تکبر نخرند |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۸ : در لشکر عشق چونکه خونریز کنند |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷۹ : در مدرسهٔ عشق اگر قال بود |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۰ : در میطلبی ز چشمه در بر ناید |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۱ : در معنی هست و در عیان نیست که دید |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۲ : در مغز فلک چو عشق تو جا گیرد |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۳ : ای دل، اثر صبح، گه شام که دید |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۴ : در نفی تو عقل را امان نتوان دید |
81 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۵ : درویش که اسرار جهان میبخشد |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۶ : در عشق توم وفا قرین میباید |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۷ : دریا نکند سیر مرا جو چه کند |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۸ : دردی داری که بحر را پر دارد |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸۹ : دست تو به جود طعنه بر میغ زند |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۰ : دشنام که از لب تو مهوش باشد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۱ : دل با هوس تو زاد و بودی دارد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۲ : دلتنگ مشو که دلگشائی آمد |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۳ : دل جمله حکایت از بهار تو کند |
449 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۴ : دل داد مرا که دلستان را بزدم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۵ : دلدار ابد گرد دلم میگردد |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۶ : دل در پی دلدار بسی تاخت و نشد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۷ : دل دوش در این عشق حریف ما بود |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۸ : دل را بدهم پند که عمدا نرود |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹۹ : دلها به سماع بیقرار افتادند |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۰ : دل هرچه در آشکار و پنهان گوید |
22 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۱ : دوش آن بت من همچو مه گردون بود |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۲ : دوش از قمر تو آسمان مینوشید |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۳ : دو کون خیال خانهای بیش نبود |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۴ : دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۵ : دی بنده بر آن قمر جانی شد |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۶ : دی چشم تو رای سحر مطلق میزد |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۷ : دیدم رخت از غم سر موئیم نماند |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۸ : دی میرفتی بر تو تو نظر میکردند |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰۹ : دیوانه میان خلق پیدا باشد |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۰ : رفتم بدر خانهٔ آنخوش پیوند |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۱ : رو دیده بدوز تا دلت دیده شود |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۲ : روز آمد و غوغای تو در بردارد |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۳ : روز شادیست غم چرا باید خورد |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۴ : روز محک محتشم و دون آمد |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۵ : روزیکه بود دلت ز جان پر از درد |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۶ : روزی که جمال آن صنم دیده شود |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۷ : روزی که خیال دلستان رقص کند |
124 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۸ : روزی که ز کار کمترک میآید |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱۹ : روزیکه مرا عشق تو دیوانه کند |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۰ : روزیکه وجودها تولد گیرد |
296 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۱ : رو نیکی کن که دهر نیکی داند |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۲ : زان آب که چرخ از آن بسر میگردد |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۳ : زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۴ : ز اول که مرا عشق نگارم بربود |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۵ : زلفت چو بر آن لعل شکرخای زند |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۶ : زلف تو به حسن ذوفنونها برزد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۷ : زندان تو از نجات خوشتر باشد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۸ : زنهار مگو که رهروان نیز نیند |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲۹ : سر دل عاشقان ز مطرب شنوید |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۰ : سر مستان را ز محتسب ترسانند |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۱ : سرویکه ز باغ پاکبازان باشد |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۲ : سرهای درختان گل تر میچینند |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۵ : سوز دل عاشقان شررها دارد |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۳ : سرهای درختان گل رعنا چیدند |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۴ : سودای ترا بهانهای بس باشد |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۶ : شاد آنکه جمال ماهتابش ببرد |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۷ : شاد آنکه ز دور ما یار ما بنماید |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۸ : شادی همه طالبان که مطلوب رسید |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳۹ : شادم که غم تو در دل من گنجد |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۰ : شادی زمانه با غمم برنامد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۱ : شاهیست که تو هرچه بپوشی داند |
153 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۷۴۲ : شب چون دل عاشقان پر از سودا شد |
280 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۳ : شب رفت کجا رفت همانجای که بود |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۴ : شب گشت که خلقان همه در خواب روند |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۵ : شور آوردم که گاو گردون نکشد |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۶ : شور عجبی در سر ما میگردد |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۷ : شیرین سخنی در دل ما میخندد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۸ : صافی صفت و پاک نظر باید بود |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴۹ : صبح آمد و وقت روشنائی آمد |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۰ : صبح است و صبا مشک فشان میگذرد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۱ : صد بار ز سر برفت عقلم و آمد |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۲ : صد سال بقای آن بت مهوش باد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۳ : صد مرحله زانسوی خرد خواهم شد |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۴ : طاوس نهای که بر جمالت نگرند |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۵ : عارف چو گل و جز گل خندان نبود |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۶ : هر دل که درو مهر تو پنهان نبود |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۷ : عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۸ : عاشق که بناز و ناز کی فرد بود |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵۹ : عاشق که تواضع ننماید چکند |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۰ : عشاق به یک دم دو جهان در بازند |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۱ : عشق آن باشد که خلق را دارد شاد |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۲ : عشق آن خوشتر کز او بلاها خیزد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۳ : عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود |
77 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۴ : عشق تو بهر صومعه مستی دارد |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۵ : عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۶ : عشق تو سلامت ز جهان میببرد |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۷ : عشقی آمد که عشقها سودا شد |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۸ : عقل و دل من چه عیشها میداند |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶۹ : علم فقها ز شرع و سنت باشد |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۰ : عید آمده کز تو عید عیدانه برد |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۱ : غم را بر او گزیده میباید کرد |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۲ : غم کیست که گرد دل مردان گردد |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۳ : فردا که به محشر اندر آید زن و مرد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۴ : قاصد پی اینکه بنده خندان نشود |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۵ : قد الفم ز مشق چون جیم افتاد |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۶ : قومی به خرابات تو اندر بندند |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۷ : کاری ز درون جان میباید |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۸ : کامل صفتی راه فنا میپیمود |
132 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷۹ : گر با دل و دنده هیچ کارم افتد |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۰ : گر چرخ ترا خدمت پیوست کند |
87 |
2 |
رباعی شمارهٔ ۷۸۱ : گر خواب ترا خواجه گرفتار کند |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۲ : گر در طلبی ز چشمه در بر ناید |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۳ : گر دریا را همه نهنگان گیرند |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۴ : گر صبر کنم جامعهٔ جان میسوزد |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۵ : گر صبر کنم دل از غمت تنگ آید |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۶ : اگر عاشق را فنا و مردن باشد |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۷ : گر ما نه همه تنور سوزان باشد |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۸ : گر مرده شود تن بر خود جاش کنند |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸۹ : گر نگریزی ز ما بنازی چه شود |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۰ : گر هر دو جهان ز خار غم پر باشد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۱ : کس از خم چوگان تو گوئی نبرد |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۲ : کس واقف آن حضرت شاهانه نشد |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۳ : کشتی چو به دریای روان میگذرد |
162 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۴ : گفتم بیتی نگار از من رنجید |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۵ : گفتم جانی به ترک جان نتوان کرد |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۶ : گفتم که به من رسید دردت بمزید |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۷ : گفتم که ز خردی دل من نیست پدید |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۸ : گفتی که بگو زبان چه محرم باشد |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹۹ : کو پای که او باغ و چمن را شاید |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۰ : گوید چونی خوشی و در خنده شود |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۱ : گویند که فردوس برین خواهد بود |
270 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۲ : کی باشد کین نبش بنوش تو رسد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۳ : کی غم خورد آنکه با تو خرم باشد |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۴ : کی غم خورد آنکه شاد مطلق باشد |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۵ : کی گفت که آن زندهٔ جاوید بمرد |
217 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۶ : لبهای تو آنگه که با ستیز بود |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۸ : ما بسته بدیم بند دیگر آمد |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۷ : لعلیست که او شکر فروشی داند |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰۹ : هر لحظه میی به جان سرمست دهد |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۰ : ما میخواهیم و دیگران میخواهند |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۱ : ماهی که کمر گرد قمر میبندد |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۲ : مائیم ز عشق یافته مرهم خود |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۳ : مردان رهت که سر معنی دانند |
128 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۴ : مردان رهش زنده به جان دگرند |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۵ : مردیکه بهست و نیست قانع گردد |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۶ : مرغ دل من ز بسکه پرواز آورد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۷ : مرغی که ز باغ پاکبازان باشد |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۸ : مرغی ملکی زانسوی گردون بپرد |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱۹ : مستان غمت بار دگر شوریدند |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۰ : مشکین رسنت چو پردهٔ ماه شود |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۱ : مطرب خواهم که عاشق مست بود |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۲ : معشوقه چو آفتاب تابان گردد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۳ : معشوقه خانگی بکاری ناید |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۴ : مگذار که غصه در میانت گیرد |
493 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۵ : مگذار که وسوسه زبونت گیرد |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۶ : من بندهٔ آن قوم که خود را دانند |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۷ : من بندهٔ یاری که ملالش نبود |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۸ : من بیخبرم خدای خود میداند |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲۹ : من چوب گرفتم به کفم عود آمد |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۰ : مه را طرفی بماه رو میماند |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۱ : مهرویان را یکان یکان برشمرید |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۲ : میآ ید یار و چون شکر میخندد |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۳ : میجوشد دل که تا به جوش تو رسد |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۴ : میگوید عشق هرکه جان پیش کشد |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۵ : نی آب روان ز ماهیان سیر شود |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۶ : گر راه روی راه برت بگشایند |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۷ : و هو معکم از او خبر میآید |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۸ : هان ای دل خسته وقت مرهم آمد |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳۹ : هر جا به جهان تخم وفا برکارند |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۰ : هر چند دلم رضا او میجوید |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۱ : هرچیز که بسیار شود خوار شود |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۲ : هر دل که بسوی دلربائی نرود |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۳ : هر روز دلم نو شکری نوش کند |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۴ : هر شب که دل سپهر گلشن گردد |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۵ : هر شب که ز سودای تو نوبت بزنند |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۶ : هر عمر که بیدیدن اصحاب بود |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۷ : هر عمر که بیدیدن اصحاب بود |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۸ : هر قبض اثر علت اولی باشد |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴۹ : هرگز حق صحبت قدیمت نبود |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۰ : هر کو بگشاده گرهی میبندد |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۱ : هر لحظه همی خوانمش از راه بعید |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۲ : هر لقمهٔ خوش که بر دهان میگردد |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۳ : هر موی زلف او یکی جان دارد |
127 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۴ : هستی اثری ز نرگس مست تو بود |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۵ : هشدار که فضل حق بناگاه آید |
144 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۶ : هل تا برود سرش به دیوار آید |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۷ : هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۸ : همواره خوشی و دلکشی نامیزد |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵۹ : یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۰ : یاران یاران ز هم جدائی مکنید |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۱ : یار خواهم که فتنهانگیز بود |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۲ : یاریکه مرا در غم خود میبندد |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۳ : یک سو مشکوة امر پیغام نهاد |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۴ : یک لحظه اگر نفس تو محکوم شود |
86 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۵ : آن جمع کن جان پراکنده بیار |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۶ : آن زلف سیاه و قد رعناش نگر |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۷ : آن ساقی روح دردهد جام آخر |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۸ : آن کس که ترا دیده بود ای دلبر |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶۹ : از عاشق بدنام بیا ننگ مدار |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۰ : امروز من از تشنه دهانی و خمار |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۱ : اندیشهٔ دهرت ز چه بگداخت جگر |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۲ : ای آمده ز آسمان درین عالم دیر |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۶ : ای دلبر عیار دل نیکوفر |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۳ : ای آنکه دلت باید در وی منگر |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۴ : ای بوده سماع آسمانرا ره و در |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۵ : ای خاک درت ز آب کوثر خوشتر |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۷ : ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۸ : ای زادهٔ ساقی هله از غم بگذر |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷۹ : ای ظل تو از سایهٔ طوبی خوشتر |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۰ : ای عشق خوشی چه خوش که از خوش خوشتر |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۱ : ای مرد سماع معده را خالی دار |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۲ : این صورت باغست و در او نیست ثمر |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۳ : بالا بنگر دو چشم را بالا دار |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۴ : بالا منشین که هست پستی خوشتر |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۵ : با همت باز باش و یا هیبت شیر |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۶ : بسیار بخواندهام دستان و سمر |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۷ : تا بتوانی مدام میباش به ذکر |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۸ : تا چند کشی سخرهٔ نفس بیکار |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸۹ : چون از رخ یار دور گشتم به بهار |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۰ : چون بت رخ تست بتپرستی خوشتر |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۱ : چون دید رخ زرد من آن شهره نگار |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۲ : خواهی بستان حلقهٔ مستان بنگر |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۳ : خورشید همی زرد شود بر دیوار |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۴ : در باغ در نیامدم گرد آور |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۵ : در خاک در وفای آن سیمین بر |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۶ : در مصطبهها گر دو خرابات نگر |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۷ : در نوبت عشق چشم باشد در بار |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۸ : دست و دل ما هرچه تهیتر خوشتر |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹۹ : دوری ز برادر منافق بهتر |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۰ : رفتم به سر گور کریم دلدار |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۱ : روی چو مهت پیش چراغ اولیتر |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۲ : زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۳ : ساقی گفتم ترا می ساده بیار |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۴ : سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۵ : طبعم چو حیات یافت از جلوهٔ فکر |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۶ : فرمود خدا به وحی کای پیغمبر |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۷ : گر جان داری بیار جان باز آخر |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۸ : گر در سر و چشم عقل داری و صبر |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰۹ : گر گل کارم بیتو نروید جز خار |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۰ : گفتم بنما که چون کنم بمیر |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۱ : گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۲ : گر رنگ خزان دارم و گر رنگ بهار |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۳ : گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۴ : گوش ما را بیدم اسرار مدار |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۵ : ای بسته حجاب، پردها را بردار |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۶ : مائیم چو حال عاشقان زیر و زبر |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۷ : مجموع تن و قالب خود را بنگر |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۸ : مجنون و پریشان توام دستم گیر |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱۹ : من دم نزنم از این جهان دمگیر |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۰ : من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۱ : من مسخرهٔ تو نیسستم ای فاجر |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۲ : میآید گرگ نزد ما وقت سحر |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۳ : هر دم دل جمع را برنجاند یار |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۴ : هر دم دل خستهام برنجاند یار |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۵ : هین وقت صبوحست می ناب بیار |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۶ : آمد آمد آنکه نرفت او هرگز |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۷ : آمد بر من دوش نگاری سر تیز |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۸ : آمد دی دیوانه و شبهای دراز |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲۹ : آن تاب که من دانم و تو ای دل سوز |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۰ : آن یار نهان کشید باز دستم امروز |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۱ : ای تنگ شکر از ترشان چشم بدوز |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۲ : ای جان سماع و روزه و حج و نماز |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۳ : ای جان لطیف بیغم عشق مساز |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۴ : ای دل ز جفای دلستانان مگریز |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۵ : ای دل همه رخت را در این کوی انداز |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۶ : ای ذره ز خورشید توانی بگریز |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۷ : ای صلح تو با بنده همه جنگ آمیز |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۸ : ای عشق تو داده باز جان را پرواز |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳۹ : ای عشق نخسبی و نخفتی هرگز |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۰ : ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۱ : ای لاله بیا و از رخم رنگ آموز |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۲ : امروز خوشم به جان تو فردا نیز |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۳ : امروز مرو از برم ای یار بساز |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۴ : امشب که گشاده است صنم با ما راز |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۵ : بازآمدم اینک که زنم آتش نیز |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۶ : بازی بودم پریده از عالم راز |
145 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۷ : بنمای بمن رخ ای شمع طراز |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۸ : جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴۹ : زنها مشو غره به بیباکی باز |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۰ : درد تو علاج کس پذیرد هرگز |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۱ : در سر هوس عشق تو دارم همه روز |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۲ : دل آمد و گفت هست سوداش دراز |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۳ : دل بر سر تو بدل نجوید هرگز |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۴ : زین سنگدلان نشد دلی نرم هنوز |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۵ : شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۶ : صد بار بگفتمت ز مستان مگریز |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۷ : صد بار بگفت یار هرجا مگریز |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۸ : گر بکشندم نگردم از عشق توباز |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵۹ : گر در ره عشق او نباشی سرباز |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۰ : گر گوهر طاعتی نسفتم هرگز |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۱ : مائیم و توئی و خانه خالی برخیز |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۲ : مائیم و دمی کوته و سودای دراز |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۳ : مائیم و هوای یار مه رو شب و روز |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۴ : مردانه بیا که نیست کار تو مجاز |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۵ : معشوقهٔ ما کران نگیرد هرگز |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۶ : من بودم و دوش آن بت بنده نواز |
224 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۷ : من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۸ : من همتیم کجا بود چون من باز |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶۹ : میگوید مرمرا نگار دلسوز |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۰ : نی چارهٔ آنکه با تو باشم همراز |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۱ : هین وقت صبوحست میان شب و روز |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۲ : یاری خواهی ز یار با یار بساز |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۳ : یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۴ : آمد آمد ترش ترش یعنی بس |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۵ : احوال دلم هر سحر از باد بپرس |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۶ : از حادثهٔ جهان زاینده مترس |
575 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۷ : از روز قیامت جهانسوز بترس |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۸ : ای یوسف جان ز حال یعقوب بپرس |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷۹ : جانا صفت قدم ز ابروت بپرس |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۰ : چون روبه من شدی تو از شیر مترس |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۱ : دارد به قدح می حرامی که مپرس |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۲ : دلدار چنان مشوش آمد که مپرس |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۳ : رو در صف بندگان ما باش و مترس |
169 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۴ : رو مرکب عشق را قوی ران و مترس |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۵ : رویم چو زر زمانه میبین و مپرس |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۶ : زین عشق پر از فعل جهانسوز بترس |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۷ : عاشق چو نمیشوی برو پشم بریس |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۸ : مر تشنهٔ عشق را شرابیست مترس |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸۹ : هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۰ : آتش در زن بگیر پا در کویش |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۱ : آن دل که من آن خویش پنداشتمش |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۲ : آن دم که حق بندهگزاری همه خوش |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۳ : آندیده که هست عاشق گلزارش |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۴ : آنرا که رسول دوست پنداشتمش |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۵ : آن رند و قلندر نهان آمد فاش |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۶ : آنکس که نظر کند به چشم مستش |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۷ : از آتش تو فتاده جانم در جوش |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۸ : امروز حریف عشق بانگی زد فاش |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹۹ : اندر بر خویشم بفشاری همه خوش |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۰ : ای باد صبا به کوی آن دلبر کش |
84 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۱ : ای جان جهان و روشنائی همه خوش |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۲ : ای چشم بیا دامن خود در خون کش |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۳ : گفتی چونی بیا که چون روزم خوش |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۴ : گه باده لقب نهادم و گه جامش |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۷ : ناگه بزدم دست بسوی جیبش |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۵ : مرغان رفتند بر سلیمان بخروش |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۶ : من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۸ : نیمی دف من به موش دادی همه خوش |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۹ : هان ای دل تشنه جوی را جویان باش |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۰ : هرچند ملولی نفسی با ما باش |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۱ : ای دل برو از عاقبت اندیشان باش |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۲ : ای روز نشاط روشنی وقت تو خوش |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۳ : ای روی چو آفتاب تو شادی کش |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۴ : ای زلف پر از مشک تتاری همه خوش |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۵ : ای سودائی برو پی سودا باش |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۶ : ای عشق بیا به تلخ خویان خو بخش |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۷ : ای کرده به پنج شمع روشن هر شش |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۸ : ای گنج بیا زود به ویرانهٔ خویش |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۹ : ای یار مرا موافقی وقتت خوش |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۰ : با دل گفتم ز دیگران بیش مباش |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۱ : با پیر خرد نهفته میگویم دوش |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۲ : با ما چه نهای مشو رفیق اوباش |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۳ : بر جان و دل و دیده سواری همه خوش |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۴ : بر دل چو شکفته گشت اسرار غمش |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۵ : بر من بگریست نرگس خمارش |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۶ : بیچاره دل سوختهٔ محنت کش |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۷ : پیوسته مرید حق شو و باقی باش |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۸ : تا بتوانی تو جامهٔ عشق مپوش |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۹ : تا در نزنی بهر چه داری آتش |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۰ : جان جانی بیا میان جان باش |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۱ : چون رنگ بدزدید گل از رخسارش |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۲ : خائیدن آن لب که چشیدی شکرش |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۳ : دانم که برای ما نخفتی همه دوش |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۴ : در انجمنی نشسته دیدم دوشش |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۵ : در حلقهٔ مستان تو ای دلبر دوش |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۶ : در مجلس سلطان بشکستم جامش |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۷ : دلدار مرا وعده دهد نشنومش |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۸ : دل یاد تو آرد برود هوش ز هوش |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۹ : رفت آنکه نبود کس به خوبی یارش |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۰ : سودای توام در جنون میزد دوش |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۱ : سوگند بدان دل که شده است او پستش |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۲ : شب چیست برای ما زمان نالش |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳ : کاری کردم نگاه نکردم پس و پیش |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۴ : گر میکشدم غم تو هر دم مکش |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۵ : گر ناله کنم گوید یعقوب مباش |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۶ : گفتم چشمم گفت که جیحون کنمش |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۷ : الجوهر فقر و سوی الفقر عرض |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۸ : امروز سماعست و سماعست و سماع |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۹ : عشقست زهر چه آن نشاید مانع |
81 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۰ : عاشق گردد بگرد اطلال و ربوع |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۱ : مهمان توایم ما و مهمان سماع |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۲ : هر روز بیاید آن سپهدار سماع |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۳ : ای بندهٔ سردی به زمستان چون زاغ |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۴ : بلبل آمد به باغ و رستیم ز زاغ |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۵ : گر با دیگری مجلس میسازم و لاغ |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۶ : گفتی مگری چو ابر در فرقت باغ |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۷ : گویند که عشق بانگ و نامست دروغ |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۸ : گویند که یار را وفا نیست دروغ |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۹ : از دل سوی دلدار شکافست شکاف |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۰ : امروز طوافست طوافست طواف |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۱ : با زنگی امشب چو شدستی به مصاف |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۲ : در فقر فقیر باش و در صفوت صاف |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۳ : گویند مرا چند بخندی ز گزاف |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۴ : مهمان تو نیست دو سه روز و گزاف |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۵ : آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۹ : لو کان اقل هذه الاشواق |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۶ : آنکس که ترا بدید ای خوب اخلاق |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۷ : ای داروی فربهی و جان عاشق |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۸ : تمکین و قرار من که دارد در عشق |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۰ : هر دل که طواف کرد گرد در عشق |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۱ : هر روز بنو برآید آن دلبر عشق |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۲ : چون گشت طلسم جسم آدم چالاک |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۳ : حاشا که شود سینهٔ عاشق غمناک |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۴ : خندید فرح تا بزنی انگشتک |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۵ : در بحر صفا گداختم همچو نمک |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۶ : آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۷ : با همت بازباش و با کبر پلنگ |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۸ : برزن به سبوی صحبت نادان سنگ |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۹ : چون چنگ خودت بگیرم اندر بر تنگ |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۰ : میگردد این روی جهان رنگ به رنگ |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۱ : یک چند میان خلق کردیم درنگ |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۲ : آنکس که ترا دید و نخندید چو گل |
344 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۳ : آن می که گشود مرغ جان را پر و بال |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۴ : آواز گرفته است خروشان مینال |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۵ : از عقل دلیل آید و از عشق خلیل |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۶ : از من زر و دل خواستی ای مهر گسل |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۷ : اسرار حقیقت نشود حل به سال |
81 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۸ : این عشق کمالست و کمالست و کمال |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۹ : این نکته شنو ز بنده ای نقش چگل |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۰ : پر از عیسی است این جهان مالامال |
25 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۱ : جانی دارم لجوج و سرمست و فضول |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۲ : چون آمدهای در این بیابان حاصل |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۳ : چون دم زدی از مهر رخ یار ای دل |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۴ : حاشا که کند دل به دگر جا منزل |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۵ : الخمر و منالزق ینادیک تعال |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۶ : در خاموشی چرا شوی کند و ملول |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۷ : در عشق نوا جزو زند آنگه کل |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۸ : عشقی به کمال و دلربائی به جمال |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۹ : عشقی دارم پاکتر از آب زلال |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۰ : عمری به هوس در تک و تاز آمد دل |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۱ : عندی جمل و من اشتیاق و فضول |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۲ : مردا منشین جز که به پهلوی رجال |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۳ : ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۴ : نومید مشو امید میدار ای دل |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۵ : هم شاهد دیدهای و هم شاهد دل |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۶ : کاچی سازی که روز برفست و وحل |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۷ : یا من هوب سیدی و اعلی و اجل |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۸ : آمد بت خوش عربدهٔ میکشیم |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۹ : آمد شد خود به کوی تو میبینم |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۰ : آن باده که بر جسم حرامست حرام |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۱ : آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۲ : آنکس که به آب دیدهاش میجویم |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۳ : آن کس که ببست خواب ما را بستم |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۴ : آنم که چو غمخوار شوم من شادم |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۵ : آن وقت آمد که ما به تو پردازیم |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۶ : آنها که به پیش دلستان میکردم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۷ : آواز تو بشنوم خوش آوازه شوم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۸ : آواز سرافیل طرب میرسدم |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۹ : از باد همه پیام او میشنوم |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۱ : از بلبل سرمست نوائی شنوم |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۰ : از بسکه به نزدیک توام من دورم |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۲ : از بهر تو صد بار ملامت بکشم |
152 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۳ : از بهر تو گر جان بدهم خوش میرم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۴ : از ثور فلک شیر وفا میدوشم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۵ : از چشم تو سحر مطلق آموختهام |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۶ : از جوی خوشاب دوست آبی خوردم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۷ : از خاک در تو چون جدا میباشم |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۸ : از خویشتن بجستن آرزو میکندم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۹ : از خویش خوشم نی نباشد خوشیم |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۰ : از درد همیشه من دوا میبینم |
90 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۱ : از روی تو من همیشه گلشن بودم |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۲ : از سوز غم تو آتش میطلبم |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۳ : از شور و جنون رشک جنان را بزدم |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۴ : از صنع برآیم بر صانع باشم |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۵ : از طبع ملول دوست ما میدانیم |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۶ : از عشق تو گشتم ارغنون عالم |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۷ : از عشق تو من بلند قد میگردم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۸ : از مطبخ غمهاش بلا میرسدم |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۹ : از هرچه که آن خوشست نهی است مدام |
498 |
2 |
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۰ : اسرار ز دست دادمی نتوانم |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۱ : افتاده مرا عجب شکاری چکنم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۲ : المنةالله که به تو پیوستم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۳ : امروز چو حلقه مانده بیرون دریم |
23 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۴ : امروز همه روز به پیش نظرم |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۵ : امروز یکی گردش مستانه کنم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۶ : امشب که حریف دلبر دلداریم |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۷ : امشب که حریف مشتری و ماهم |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۸ : امشب که شراب جان مدامست مدام |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۹ : امشب که غم عشق مدامست مدام |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۰ : امشب که مه عشق تمامست تمام |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۱ : امشب که همی رسد ز دلدار سلام |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۲ : امشب همه شب نشسته اندر حزنم |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۳ : اندر طلب دوست همی بشتابم |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۴ : انگورم و در زیر لگد میگردم |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۵ : از دوستیت خون جگر را بخورم |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۶ : ای از تو برون ز خانهها جای دلم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۷ : ای بانگ رباب از تو تابی دارم |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۸ : ای جان و جهان، جان و جهان گم کردم |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۹ : ای دوست شکارم و شکاری دارم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۰ : ای دل چو بهر خسی نشینی چکنم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۲ : ای راحت و آرامگه پیوستم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۱ : ای دل ز جهانپان چرا داری بیم |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۳ : ای عشق که هستی به یقین معشوقم |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۴ : ای نرگس پر خواب ربودی خوابم |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۵ : این گردش را ز جان خود دزدیدم |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۶ : با تو قصص درد و فغان میگویم |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۷ : با درد بساز چون دوای تو منم |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۸ : باز آمدم و برابرت بنشستم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۹ : بازآمد و بازآمد ره بگشائیم |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۰ : با سرکشی عشق اگر سرد آرم |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۱ : باغی که من از بهار او بشکفتم |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۲ : بالای سر ار دست زند دو دستم |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۳ : با ملک غمت چرا تکبر نکنم |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۴ : بخروشیدم گفت خموشت خواهم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۵ : بر بوی تو هر کجا گلی دیدستم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۶ : بر بوی وفا دست زنانت باشم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۷ : بر زلف تو گر دست درازی کردم |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۸ : بر شاه حبش زنیم و بر قیصر روم |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۹ : بر میکده وقف است دلم سرمستم |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۰ : بر یاد لبت لعل نگین میبوسم |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۱ : بوی دهن تو از چمن میشنوم |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۲ : بهر تو زنم نوا چو نی برگیرم |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۳ : بیدف بر ما میا که ما در سوریم |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۴ : بیرون ز دو کون من مرادی دارم |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۵ : بیکار شدم ای غم عشقت کارم |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶ : بیگانه مگیرید مرا زین کویم |
76 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۷ : بیگاه شد وز بیگهی من شادم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۸ : تا آتش و آب عشق بشناختهام |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۹ : تا ترک دل خویش نگیری ندهم |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۰ : تا جان دارم بندهٔ مرجان توام |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۱ : تا چند بهر زه چون غباری گردم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۲ : تا چند چو دف دست ستمهات خورم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۳ : تا خواستهام از تو ترا خواستهام |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۴ : تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۵ : تا زلف ترا به جان و دل بنده شدیم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۶ : تا شمع تو افروخت پروانه شدم |
353 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۷ : تا ظن نبری که از تو بگریختهام |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۸ : تا ظن نبری که از غمانت رستم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۹ : تا ظن نبری که من دوئی میبینم |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۰ : تا ظن نبری که من کمت میبینم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۱ : تا کاسهٔ دوغ خویش باشد پیشم |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۲ : تا پردهٔ عاشقانه بشناختهایم |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۳ : تا میرود آن نگار ما میرانیم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۴ : تو بحر لطافتی و ما همچو کفیم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۵ : جانرا که در این خانه وثاقش دادم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۶ : جانی که در او دو صد جهان میدانم |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۷ : چندانکه به کار خود فرو میبینم |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۸ : چون تاج منی ز فرق خود افکندیم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۹ : چون مار ز افسون کسی میپیچم |
19 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۰ : چون میدانی که از نکوئی دورم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۱ : حاشا که ز زخم تیر و خنجر ترسیم |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۲ : خواهم که به عشق تو ز جان برخیزم |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۳ : خود راز چنین لطف چه مانع باشیم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۴ : خیزید که تا بر شب مهتاب زنیم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۵ : در آتش خویش چون دمی جوش کنم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۶ : در باغ شدم صبوح و گل میچیدم |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۷ : در بحر خیال غرقهٔ گردابم |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۸ : در چنگ توام بتا در آن چنگ خوشم |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۹ : در دور سپهر و مهر ساقی مائیم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۰ : در چشمهٔ دل مهی بدیدیم به چشم |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۱ : در عالم گل گنج نهانی مائیم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۲ : در عشق تو گر دل بدهم جان ببرم |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۳ : در عشق تو معرفت خطا دانستیم |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۴ : در کوی خرابات گذر میکردم |
150 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۵ : در کوی خرابات نگاری دیدم |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۶ : در هر فلکی مردمکی میبینم |
564 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۷ : دستارم و جبه و سرم هر سه به هم |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۸ : دشنامم ده که مست دشنام توام |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۹ : دلدار چو دید خسته و غمگینم |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۰ : دل زار وثاق سینه آواره کنم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۱ : دل میگوید که نقد این باغ دریم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۲ : دوش آمده بود از سر لطفی یارم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۳ : دوش از سر مستی بخراشید رخم |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۴ : دوش از طربی بسوی اصحاب شدیم |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۵ : دوش ارچه هزار نام بر ننگ زدم |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۶ : دل داد مرا که دلستان را بزدم |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۷ : دیوانهام نیم ولیک همی خوانندم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۸ : ذات تو ز عیبها جدا دانستم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۹ : رازیکه بگفتی ای بت بدخویم |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۰ : رفتی و ز رفتن تو من خون گریم |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۱ : روزت بستودم و نمیدانستم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۲ : روزی به خرابات تو می میخوردم |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۳ : رویت بینم بدر من آن را دانم |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۴ : زان دم که ترا به عشق بشناختهام |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۵ : ز اول که حدیث عاشقی بشنودم |
180 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۶ : زاهد بودی ترانه گویت کردم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۷ : زنبور نیم که من بدودی بروم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۸ : زین پیش اگر دم از جنون میزدهام |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۹ : زینگونه که من به نیستی خرسندم |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۰ : ساقی امروز در خمارت بودم |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۱ : ساقی چو دهد بادهٔ حمرا چکنم |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۲ : سر در خاک آستان تو نهم |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۳ : شادم که ز شادی جهان آزادم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۴ : شادی کردم چو آن گهر شد جفتم |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۵ : شاعر نیم و ز شاعری نان نخورم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۶ : شب رفت و هنوز ما به خمار خودیم |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۷ : شب گوید من انیس میخوارانم |
20 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۸ : شد گلشن روی تو تماشای دلم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۹ : صد نام زیاد دوست بر ننگ زدیم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۰ : عالم جسم است و نور جانی مائیم |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۱ : عشق آمد و گفت تا بر او باشم |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۲ : عشق از بنه بیبنست و بحریست عظیم |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۳ : عشق است صبوح و من بدو بیدارم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۴ : عشق است قدح وز قدحش خوشحالم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۵ : عشق تو گرفته آستین میکشدم |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۶ : عمری رخ یکدگر بدیدم به چشم |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۷ : فانی شدم و برید اجزای تنم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۸ : فرمود که دست و پا بکاری بزنیم |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۹ : قد صبحنا اللله به عیش و مدام |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۰ : قاشانیم و لاابالی حالیم |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۱ : قومیکه چو آفتاب دارند قدوم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۲ : گاه از غم دلبران بر آتش باشم |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۳ : گاهی ز هوس دست زنان میباشم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۴ : گر باده نهان کنیم بو را چه کنیم |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۵ : گر چرخ پر از ناله کنم معذورم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۶ : گر چرخ زنم گرد تو خورشید زنم |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۷ : گر جنگ کند به جای چنگش گیرم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۸ : گر خوب کنی روی مرا خوب توام |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۹ : گردان به هوای یار چون گردونیم |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۰ : گر دریائی ماهی دریای توام |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۱ : گر دل دهم و از سر جان برخیزم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۲ : گر دل طلبم در خم مویت بینم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۳ : کردیم قبول و من زرد میترسم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۴ : گر رنج دهد بجای بختش گیرم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۵ : گر شاد ببینمت بر این دیده نهم |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۶ : گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۷ : گر کبر بخوردهام که سرمست توام |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۸ : گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۹ : گر من بدر سرای تو کم گذری |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۰ : گر یار کنی خصم تواش گردانیم |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۱ : گفتم به فراق مدتی بگزارم |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۲ : گویی تو که من ز هر هنر باخبرم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۳ : گفتم دل و دین بر سر کارت کردم |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۴ : گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۵ : گفتم که دل از تو برکنم نتوانم |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۶ : گفتم که ز چشم خلق با دردسریم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۷ : گفتم که مگر غمت بود درمانم |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۸ : گنجینهٔ اسرار الهی مائیم |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۹ : گوئیکه به تن دور و به دل با یارم |
216 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۰ : گه در طلب وصل مشوش باشیم |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۱ : لا الفجر بقینة و لا شرب مدام |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۲ : لب بستم و صد نکته خموشت گفتم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۳ : لیلم که نهاری نکند من چکنم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۴ : ما از دو صفت ز کار بیکار شویم |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۵ : ما بادهٔ ز خون دل خود مینوشیم |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۶ : ما باده ز یار دلفروز آوردیم |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۷ : ما برزگران این کهن دشت نویم |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۸ : ما جان لطیفیم و نظر در نائیم |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۹ : ما خاک ترا به آب زمزم ندهیم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۰ : ما خواجهٔ ده نهایم ما قلاشیم |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۱ : ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم |
74 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۲ : ما رخت وجود بر عدم بربندیم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۳ : ما عاشق خود را به عدو بسپاریم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۴ : ما کار و دکان و پیشه را سوختهایم |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۵ : ما مذهب چشم شوخ مستش داریم |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۶ : مانند قلم سپید کار سیهم |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۷ : ماهی فارغ ز چارده میبینم |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۸ : مائیم که از بادهٔ بیجام خوشیم |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۹ : مائیم که پوستین بگازر دادیم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۰ : مائیم که بیقماش و بیسیم خوشیم |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۱ : مائیم که تا مهر تو آموختهایم |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۲ : مائیم که دل ز جسم و جوهر کندیم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۳ : مائیم که دوست خویش دشمن داریم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۴ : مائیم که گه نهان و گه پیدائیم |
159 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۵ : مردم رغم عشق دمی در من دم |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۶ : مصنوع حقیم و صید صانع باشیم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۷ : مگریز ز من که من خریدار توام |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۸ : من بحر تمامم و یکی قطره نیم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۹ : من بر سر کویت آستین گردانم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۰ : من بندهٔ قرآنم اگر جان دارم |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۱ : من پیر شدم پیر نه ز ایام شدم |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۲ : من چشم ترا بسته به کین میبینم |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۳ : من خاک ترا به چرخ اعظم ندهم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴ : من درد ترا ز دست آسان ندهم |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۵ : من دوش فراق را جفا میگفتم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۶ : من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم |
1962 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۷ : من سر بنهم در رهت ای کان کرم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۸ : من سیر نیم سیر نیم سیر نیم |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۹ : من سیر نیم ولی ز سیران سیرم |
151 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۰ : من عادت و خوی آن صنم میدانم |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۱ : من عاشق روی تو نگارم چکنم |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۲ : من عاشقی از کمال تو آموزم |
342 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۳ : من عشق ترا به جای ایمان دارم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۴ : من عهد شکسته بر شکستی بزنم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۵ : من غیر ترا گزین ندارم چکنم |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۶ : من قاعدهٔ درد و دوا میشکنم |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۷ : من کاستهٔ وفای آن مهرویم |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۸ : من گردانم مطرب گردان خواهم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۹ : من گرسنهام نشاط سیری دارم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۰ : من مالک ملک لامکانی شدهام |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۱ : من مهر تو بر تارک افلاک نهم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۲ : من نای توام از لب تو مینوشم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۳ : من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۴ : من همچو کسی نشسته بر اسب خام |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۵ : من یک جانم که صد هزار است تنم |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۶ : مهتاب بلند گشت و ما پست شدیم |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷ : میپنداری که از غمانت رستم |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۸ : میپنداری که من به فرمان خودم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۹ : میگوید دف که هان بزن بر رویم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۰ : ناساز از آنیم که سازی داریم |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۱ : نی از پی کسب سوی بازار شویم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۲ : نی دست که در مصاف خونریز کنم |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۳ : نی سخرهٔ آسمان پیروزه شوم |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۴ : هر گه که دل از خلق جدا میبینم |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۵ : همچون سر زلف تو پریشان توایم |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۶ : هم خوان توایم و نیز مهمان توایم |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۷ : هم مستم و هم بادهٔ مستان توام |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۸ : هم منزل عشق و هم رهت میبینم |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۹ : هوش عاشق کجا بود سوی نسیم |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۰ : یار آمده یار آمده ره بگشائیم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۱ : یا صورت خودنمای تا نقش کنیم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۲ : یرغوش بک و قیر بک و سالارم |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۳ : یک بار دگر قبول کن بندگیم |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۴ : یک جرعه ز جام تو تمامست تمام |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۵ : یک چند به کودکی به استاد شدیم |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۶ : یک دم که ز دیدار تو یک سو افتم |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۷ : آشفته همی روی بکوئی ای جان |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۸ : آمد دل من بهر نشانم گفتن |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۹ : آمد شب و غمهای تو همچون عسسان |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۰ : آن حلوائی که کم رسد زو به دهن |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۱ : آن صورت غیبی که شندیش دشمن |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۲ : آن کس که نساخت با لقای یاران |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۳ : آنکو طمع وفا برد بر شکران |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۴ : آن کیست کز این تیر نشد همچو کمان |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۵ : احرام درش گیرد لافرمان کن |
81 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۶ : از بسکه برآورد غمت آه از من |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۷ : از بسکه فساد و ابلهی زاد از من |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۸ : از حاصل کار این جهانی کردن |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۹ : از روز شریفتر شد از وی شب من |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۰ : از عمر که پربار شود هردم من |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۱ : اسرار مرا نهانی اندر جان کن |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۲ : امروز مراست روز میدان منشین |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۳ : امشب منم و هزار صوفی پنهان |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۴ : ای آنکه گرفتهای به دستان دستان |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۵ : ای بیتو حرام زندگانی ای جان |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۶ : ای بیتو حرام زندگانی کردن |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۷ : ای جانب عشاق به خیره نگران |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۸ : ای جان منزه ز غم پالودن |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۹ : ای جمله جهان بروی خوبت نگران |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۰ : ای خورده مرا جگر برای دگران |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۱ : ای خوی تو در جهان می و شیر ای جان |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۲ : ای داد که هست جمله بیدار از من |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۳ : ای در دو جهان یگانه تعجیل مکن |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۴ : ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۵ : ای دل تو در این واقعه دمسازی کن |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۶ : ای دل چه شدی ز دست دستی میزن |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۷ : ای دوست قبولم کن و جانم بستان |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۸ : ای رفته ز یاران تو به یک گوشه کران |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۹ : ای روی تو باغ و چمن هر دو جهان |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۰ : ای روی تو کعبهٔ دل و قبلهٔ جان |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۱ : ای زخم تو خوشتر از دوای دگران |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۲ : ای زخم زننده بر رباب دل من |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۳ : ای سنگ ز سودای لبت آبستان |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۴ : ای شاه تو مات گشته را مات مکن |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۵ : ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۶ : ای عادت عشق عین ایمان خوردن |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۷ : ای عاشق گفتار و تفاصیل سخن |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۸ : ای عالم دل از تو شده قابل جان |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۹ : ای عشق تو در جان کسی و آن کس من |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۰ : ای کرده ز گل دستک من پایک من |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۱ : ای گرسنهٔ وصل تو سیران جهان |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۲ : ای لعل لبت معدن شکر چیدن |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۳ : ای ماه لطیف جانفزا خرمن من |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۴ : ای مجمع دل راه پراکنده مزن |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۵ : ای مفخر و سلطان همه دلداران |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۶ : ای مونس روزگار چونی بی من |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷ : ای نالهٔ عشق تو رباب دل من |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸ : این بنده مراعات نداند کردن |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۹ : این دیدهٔ من کز نگرد دور از من |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۰ : ای یار به انکار سوی ما نگران |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۱ : ای یار بیا و بر دلم بر میزان |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۲ : ای یک قدح از درد تو دریای جهان |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۳ : با دل گفتم اگر بود جای سخن |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۴ : با دل گفتم عشق تو آغاز مکن |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۵ : باغست و بهار و سر و عالی ای جان |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶ : بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۷ : با هر دو جهان چو رنگ باید بودن |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۸ : بر خسته دلان راه ملامت میزن |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۹ : بر گرد جهان این دل آوارهٔ من |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۰ : بر گردن ما بهانهای خواهی بستن |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۱ : بسیار علاقهها بباید ای جان |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۲ : پالوده شوی در طلب پالودن |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۳ : پیموده شدم ز راه تو پیمودن |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۴ : تا با خودی دوری ارچه هستی با من |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۵ : تا روی تو قبلهام شد ای جان جهان |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۶ : توبه کردم ز توبه کردن ای جان |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۷ : تو شاه دل منی و شاهی میکن |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۸ : جانم بر آن قوم که جانند ایشان |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۹ : جانهاست همه جانوران را جز جان |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۰ : جز بادهٔ لعل لامکان یاد مکن |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۱ : جز جام جلالت اجل نوش مکن |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۲ : چون شاه جهان نیست کسی در دو جهان |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۳ : چندین به تو بر مهر و وفا بستهٔ من |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۴ : چون آتش میشود عذارش به سخن |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۵ : چون بنده نهای ندای شاهی میزن |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۶ : چون جوشش خنب عشق دیدم ز تو من |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۷ : حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۸ : چون زرد و نزار دید او رو یک من |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۹ : خود حال دلی بود پریشانتر از این |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۰ : در بادهکشی تو خویش را ریشه مکن |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۱ : در بحر کرم حرص و حسد پیمودن |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۲ : در پوش سلاح وقت جنگ است ای جان |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۳ : در چشم منست ابروی همچو کمان |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۴ : در حضرت توحید پس و پیش مدان |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۵ : در دیدهٔ ما نگر جمال حق بین |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۶ : در راه نیاز فرد باید بودن |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۷ : در عشق تو شوخ و شنگ باید بودن |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۶ : در راه نیاز فرد باید بودن |
|
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۸ : دل از طلب خوبی بیچون گشتن |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۹ : دل باغ نهانست و درختان پنهان |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۰ : دل برد ز من دوش به صد عشق و فسون |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۱ : دل گرسنهٔ عید تو شد چون رمضان |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۲ : دلها مثل رباب و عشق تو کمان |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۳ : دوش آنچه برفت در میان تو و من |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۴ : دوشست دیدم یار جدائی جویان |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۵ : دی از تو چنان بدم که گل در بستان |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۶ : دیدم رویت بتا تو روپوش مکن |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۷ : رفتم به طبیب و گفتم ای زینالدین |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۸ : رفتی و نرفت ای بت بگزیدهٔ من |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹ : رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۰ : رو درد گزین درد گزین درد گزین |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۱ : روزیکه گذر کنی به خر پشتهٔ من |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۲ : زان خسرو جان تو مهر شاهی بستان |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۳ : سرمست توام نه از می و نز افیون |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۴ : سرمست شدم در هوس سرمستان |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۵ : شاخ گل تر بر سر عنبر میزن |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۶ : شب رفت و نرفت ای بت سیمین برمن |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷ : شد کودکی و رفت جوانی ز جوان |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۸ : شمع ازلست عالم افروزی من |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۹ : شوری دارم که برنتابد گردون |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۰ : صورت همه مقبول هیولا میدان |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۱ : طبع تو چو سنگست و دلت چون آهن |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۲ : طبعی نه که با دوست در آمیزم من |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۳ : عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۴ : عید آمد و عیدانه جمال سلطان |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۵ : فرخ باشد جمال سلطان دیدن |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۶ : گر تیغ اجل مرا کند بیسر و جان |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۷ : گر دست بشد ز کار پائی میزن |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۸ : گر شادم و گر عراق و گر لورستان |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۹ : گر کشته شوم به نزد و پیکار تو من |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۰ : گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۱ : کس نیست به غیر از او در این جمله جهان |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۲ : گفتم که بر حریف غمگین منشین |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۳ : گفتم مکن ایروت حسن خوت حسن |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۴ : گلباغ نهانست و درختان پنهان |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۵ : ما زیبائیم خویش را زیبا کن |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۶ : ما کاهگلان عشق و پهلو به زمین |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۷ : ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۸ : مجموع جهان عاشق یک پارهٔ من |
22 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۹ : معشوق من از همه نهانست بدان |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۰ : من بندهٔ مستی که بود دست زنان |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۱ : من بیرخ تو باده ندانم خوردن |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۲ : من بینم آنرا که نمیبینم من |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۳ : من کاغذهای مصر و بغداد ای جان |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۴ : من عاشق عشق و عشق هم عاشق من |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۵ : من کی خندم تات نبینم خندان |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۶ : مردان تو در دایرهٔ کن فیکون |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۷ : نزدیک منی مرا مبین چون دوران |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۸ : هر خانه که بیچراغ باشد ای جان |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۹ : هر روز خوش است منزلی بسپردن |
77 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۰ : هر روز نو برآئی ای دلبر جان |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۱ : هر مطرب کو نیست ز دل دفتر خوان |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۲ : هشدار که میروند هر سو غولان |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۳ : هم خانه از آن اوست و هم جامه و نان |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۴ : هم نور دل منی و هم راحت جان |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۵ : هنگام اجل چو جان بپردازد تن |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۶ : یا دلبر من باید و یا دل بر من |
183 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۷ : یارب چه دلست این و چه خو دارد این |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۸ : یا اوحد بالجمال یا جانمسن |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۹ : آن رهزن دل که پای کوبانم از او |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۰ : آن شاه که هست عقل دیوانهٔ او |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۱ : آن شخص که رشک برد بر جامهٔ تو |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۲ : آن کس که همیشه دل پر از دردم از او |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۳ : آن لاله رخی که با رخ زردم از او |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۴ : از جان بشنیدهام نوای غم تو |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۵ : از گنج قدم شدیم ویرانهٔ او |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۴ : از جان بشنیدهام نوای غم تو |
|
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۶ : ای آب از این دیدهٔ بیخواب برو |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۷ : ای از دل و جان لطیفتر قالب تو |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۸ : ای پردهٔ پندار پسندیدهٔ تو |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۹ : ای بسته تو خواب من به چشم جادو |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۰ : ای بلبل مست بوستانی برگو |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۱ : ای جان جهان به حق احسانت مرو |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۲ : ای جان جهان جان و جهان بندهٔ تو |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۳ : ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۴ : ای چرخ فلک پایهٔ پیروزهٔ تو |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۵ : ای در دل من میل و تمنا همه تو |
129 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۶ : ای دل اگرت طاقت غم نیست برو |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۷ : ای دل تو بهر خیال مغرور مشو |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۱ : ای ظلمت شب مانع خورشید مشو |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۸ : ای دل گر ازین حدیث آگاهی تو |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۹ : ای زندگی تن و توانم همه تو |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۰ : ای ساقی جان برین خوش آواز برو |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۲ : ای عارف گوینده نوائی برگو |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳ : ای عشرت نزدیک ز ما دور مشو |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۴ : ای ماه چو ابر بس گرستم بیتو |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۵ : ای مشفق فرزند دو بیتی میگو |
25 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۶ : با تست مراد از چه روی هر سو تو |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۷ : با نامحرم حدیث اسرار مگو |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۸ : بر آتش چو دیک تو خود را میجو |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۹ : بر تختهٔ دل که من نگهبانم و تو |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۰ : ترکی که دلم شاد کند خندهٔ او |
22 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۱ : چون پاک شد از رنگ خودی سینهٔ تو |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۲ : خواهی که مقیم و خوش شوی با ما تو |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۳ : داروی ملولی رخ و رخسارهٔ تو |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۴ : در اصل یکی بد است جان من و تو |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۵ : در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو |
25 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۶ : در کوی خیال خود چه میپوئی تو |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۷ : درها همه بستهاند الا در تو |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۸ : دل در تو گمان بد بر دور از تو |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۹ : رشک آیدم از شانه و سنگ ای دلجو |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۰ : زاندم که شنیدهام نوای غم تو |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۱ : سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو |
559 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۲ : سوگند بدان روی تو و هستی تو |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۳ : صد داد همی رسد ز بیدادی تو |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۴ : عشقست که کیمیای شرقست در او |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۵ : عمرم به کنار زد کناری با تو |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۶ : فرزانهٔ عشق را تو دیوانه مگو |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۷ : گر جمله برفتند نگارا تو مرو |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۸ : گر عاشق عشق ما شدی، ای مهرو |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۹ : گر عاقل و عالمی به عشق ابله شو |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۰ : گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۱ : گفتم روزی که من به جانم با تو |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۲ : گفتم که کجا بود مها خانهٔ تو |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۳ : گه در دل ما نشین چو اسرار و مرو |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۴ : ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۵ : مردی یارا که بوی فقر آید از او |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۶ : مستم ز دو لعل شکرت ای مهرو |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۷ : من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۸ : نی هرکه کند رقص و جهد بالا او |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۹ : هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۰ : هرچند در این هوس بسی باشی تو |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۱ : هرچند که قد بیبدل دارد سرو |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۲ : آمد بر من خیال جانان ز پگه |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۳ : آن دم که رسی به گوهر ناسفته |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۴ : آنکس که ز دست شد بر او دست منه |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۵ : آنی که وجود و عدمت اوست همه |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۶ : از دیدهٔ کژ دلبر رعنا را چه |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۷ : السکر صار کاسدا من شفتیه |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۸ : ای کان العباد ما اهواه |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۹ : آهوی قمرا سهامه عیناه |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۰ : ای آنکه به جان این جهانی زنده |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۱ : ای پارسی و تازی تو پوشیده |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۲ : ای بر نمک تو خلق نانی بزده |
23 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۳ : ای بیادبانه من ز تو نالیده |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۴ : ای جان تو بر مقصران آشفته |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۵ : ای با تو جهان ظریف و شادی باره |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۶ : ای خواب مرا بسته و مدفون کرده |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۷ : ای در طلب گرهگشائی مرده |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۸ : ای دوست مرا دمدمه بسیار مده |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۹ : ای روز الست ملک و دولت رانده |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۰ : ای سرو ز قامت تو قد دزدیده |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۱ : ای کوران را به لطف ره بین کرده |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۲ : ای میر ملیحان و مهان شیی الله |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۳ : باز آمد یار با دلی چون خاره |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۴ : بازچیهٔ قدرت خدائیم همه |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۵ : بفروخت مرا یار به یک دسته تره |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۶ : بیگانه شوی ز صحبت بیگانه |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۷ : بیگاه شد و دل نرهید از ناله |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۸ : تا روی ترا بدیدم ای بت ناآگاه |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۹ : تو آبی و ما جمله گیاهیم همه |
22 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۰ : تو توبه مکن که من شکستم توبه |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۱ : جانیست غذای او غم و اندیشه |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۲ : دانی شب چیست بشنو ای فرزانه |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۳ : در راه یگانگی چه طاعت چه گناه |
81 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۴ : در بندگیت حلقه بگوشم ای شاه |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۵ : در عشق خلاصهٔ جنون از من خواه |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۶ : دی از سر سودای تو من شوریده |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۷ : روی تو نماز آمد و چشمت روزه |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۸ : زلف تو که یکروزم از او روشن نه |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۹ : سه چیز ز من ربودهای بگزیده |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۰ : صاحبنظران راست تحیر پیشه |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۱ : صحت که کشد به سقم و رنجوری به |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۲ : صوفی نشوی به فوطه و پشمینه |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۳ : عشق غلب القلب و قد صار به |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۴ : فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۵ : گفتم چکنم گفت که ای بیچاره |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۶ : گفتم که توئی می و منم پیمانه |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۷ : گفتم که ز عشقت شدهام دیوانه |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۸ : گنجیست نهانه در زمین پوشیده |
19 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۹ : گیر ایدل من عنان آن شاهنشاه |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۰ : ما را می کهنه باید و دیرینه |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۱ : ما مردانیم شسته بر تنگ دره |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۲ : مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۳ : مستم ز می عشق خراب افتاده |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴ : من میگویم که گشت بیگاه ایماه |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۵ : میخوردم باده بابت آشفته |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۶ : میدان فراخ و مرد میدانی نه |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۷ : وه وه که به دیدار تو چونم تشنه |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۸ : هین نوبت صبر آمد و ماه روزه |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۹ : هر چند در این پرده اسیرید همه |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۰ : هم آینهایم و هم لقائیم همه |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۱ : یارب تو مرا به نفس طناز مده |
1313 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۲ : یارب تو یکی یار جفا کارش ده |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳ : آمد بر من دوش مه یغمائی |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۴ : آن چیز که هست در سبد میدانی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۵ : آن خوش باشد که صاحب تمییزی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۶ : آن دل که به یاد خود صبورش کردی |
731 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۷ : آن را که نکرد ز هر سود ایساقی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۸ : آن رطل گران را اگر ارزان کنیی |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۹ : آن روز که دیوانه سر و سودائی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۰ : آن روی ترش نگر چو قندستانی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۱ : آن ظلم رسیدهای که دادش دادی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۲ : آن میوه توئی که نادر ایامی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۳ : آنی تو که در صومعه مستم داری |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۴ : آنی که بر دلشدگان دیر آئی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۵ : آنی که به صد شفاعت و صد زاری |
25 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۶ : احوال من زار حزین میپرسی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۷ : از آب و گلی نیست بنای چو توئی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۸ : از جان بگریزم ار ز جان بگریزی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۹ : از چهرهٔ آفتاب مهوش گردی |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۰ : از خلق ز راه تیزهوشی نرهی |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۱ : از رنج و ملال ما چه فریاد کنی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۲ : از سایهٔ عاشقان اگر دور شوی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۳ : از شادی تو پر است شهر و وادی |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۴ : از عشق ازل ترانهگویان گشتی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۵ : از عشق تو هر طرف یکی شبخیزی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۶ : از گل قفس هدهد جانها تو کنی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۷ : از کم خوردن زیرک و هشیار شوی |
72 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۸ : استاد مرا بگفتم اندر مستی |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۹ : اسرار شنو ز طوطی ربانی |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۰ : افتاد مرا با لب او گفتاری |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۱ : امروز مرا سخت پریشان کردی |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۲ : امشب برو ای خواب اگر بنشینی |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۳ : امشب که فتادهای به چنگال رهی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۴ : امشب منم و یکی حریف چو منی |
21 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۵ : اندر دل من مها دلافروز توئی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۶ : اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۷ : اندر ره حق چو چست و چالاک شوی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۸ : اندر سرم ار عقل و تمیز است توئی |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۹ : ای آتش بخت سوی گردون رفتی |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۰ : ای آنکه به کوی یار ما افتادی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۱ : ای آنکه تو از دوش بیادم دادی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۲ : ای آنکه تو خون عاشقان آشامی |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۳ : ای آنکه ره گریز میاندیشی |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۴ : ای آنکه ز حد برون جانافزایی |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۵ : ای آنکه ز حال بندگان میدانی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۶ : ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۷ : ای آنکه صلیب دار و هم ترسائی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۸ : ای آنکه طبیب دردهای مائی |
425 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۹ : ای آنکه غلام خسرو شیرینی |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۰ : ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنی |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۱ : ای آنکه مرا دهر زبان میدانی |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۲ : ای آنکه نظر به طعنه میاندازی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۳ : ای ابر که تو جهان خورشیدانی |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۴ : ای از تو مرا گوش پرودیده بهی |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۵ : ای باد سحر به کوی آن سلسله موی |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۶ : ای باد سحر تو از سر نیکوئی |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۷ : ای باده تو باشی که همه داد کنی |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۸ : ای باطل اگر ز حق گریزی چکنی |
18 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۹ : ای باغ خدا که پر بت و پر حوری |
21 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۰ : ای بانگ رباب از کجا میآئی |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۱ : ای پر ز جفا چند از این طراری |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۲ : ای بر سر ره نشسته ره میطلبی |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۳ : ای بنده اگر تو خواجه بشناختیی |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۴ : ای پیر اگر تو روی با حق داری |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۵ : ای ترک چرا به زلف چون هندوئی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۶ : ای چون علم بلند در صحرائی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷ : ای چون علم سپید در صحرائی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۸ : ای خواجه چرا بیپر و بالم کردی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹ : ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۰ : ای خواجه گنه مکن که بدنام شوی |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۱ : ای داده مرا به خواب در بیداری |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۲ : ای داده مرا چو عشق خود بیداری |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۳ : ای دام هزار فتنه و طراری |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۴ : ای در دل من نشسته بگشاده دری |
175 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۵ : ای در دل هر کسی ز مهرت تابی |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۶ : ای دشمن جان و جان شیرین که توئی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۷ : ای دل تو اگر هزار دلبر داری |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۸ : ای دل تو بدین مفلسی و رسوائی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۹ : ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۰ : ای دل تو و درد او اگر خود مردی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۱ : ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۲ : ای دل چو وصال یار دیدی حالی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۳ : ای دل چه حدیث ماجرا میجوئی |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۴ : ای دوست به حق آنکه جان را جانی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۵ : ای دوست بهر سخن در جنگ زنی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۶ : ای دوست ترا رسد اگر ناز کنی |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۷ : ای دوست ز من طمع مکن غمخواری |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۸ : ای دیده تو از گریه زبون مینشوی |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۹ : ای روی ترا پیشه جهانآرائی |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۰ : ای ساقی از آن باده که اول دادی |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۱ : ای ساقی جان که سرده ایامی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۲ : ای سر سبب اندر سبب اندر سببی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۳ : ای شاخ گلی که از صبا میرنجی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۶ : ای صاف که می شور و چنین میگردی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۴ : ای شادی راز تو هزاران شادی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۵ : ای شمع تو صوفی صفتی پنداری |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۷ : ای طالب دنیا تو یکی مزدوری |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۸ : ای عشق تو عین عالم حیرانی |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۹ : ای قاصد جان من به جان میارزی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۰ : ای کاش که من بدانمی کیستمی |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۱ : ای گل تو ز لطف گلستان میخندی |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۲ : ای کمتر مهمانیت آب گرمی |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۳ : ای گوی زنخ زلف چو چوگان داری |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۴ : ای ماه اگرچه روشن و پرنوری |
22 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۵ : ای ماه برآمدی و تابان گشتی |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۶ : ای موسی ما به طور سینا رفتی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۷ : این شاخ شکوفه بارگیرد روزی |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۸ : ای نرگس بیچشم و دهن حیرانی |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹ : ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۰ : این عرصه که عرض آن ندارد طولی |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۱ : ای نفس عجب که با دلم همنفسی |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۲ : ای نور دل و دیده و جانم چونی |
665 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۳ : ای هیزم تو خشک نگردد روزی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۴ : ای یار گرفتهٔ شراب آمیزی |
23 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۵ : امروز بیا که سخت آراستهای |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۶ : امروز ندانم بچه دست آمدهای |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۷ : ای آنکه به جز شادی و جز نور نهای |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۸ : ای آنکه به لطف دلستان همهای |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۹ : ای آنکه تو بر فلک وطن داشتهای |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۰ : ای آنکه تو جان بنده را جان شدهای |
84 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۱ : ای آنکه حریف بازی ما بدهای |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۲ : ای آنکه رخت چو آتش افروختهای |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۳ : ای آنکه مرا به لطف بنواختهای |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۴ : ای خورشیدی که چهره افروختهای |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۵ : ای دوست که دل ز دوست برداشتهای |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۶ : ای عشرت نیست گشته هستک شدهای |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۷ : این نیست ره وصل که پنداشتهای |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۸ : با بیخبران اگر نشستی بردی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۹ : با خندهٔ بر بسته چرا خرسندی |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۰ : با دل گفتم که ای دل از نادانی |
78 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۱ : بازآی که تا به خود نیازم بینی |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۲ : با زهره و با ماه اگر انبازی |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۳ : با صورت دین صورت زردشت کشی |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۴ : با قلاشان چو رد نهادی پائی |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۵ : بالا شجری لب شکر و دل حجری |
25 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۶ : تو میخندی بهانهای یافتهای |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۷ : جانم ز طرب چون شکر انباشتهای |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۸ : خوش خوش صنما تازه رخان آمدهای |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۹ : در باغ درآب با گل اگر خار نهای |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۰ : گر آب دهی نهال خود کاشتهای |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۱ : گر با همهای چو بی منی بیهمهای |
729 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۲ : لطفی که مرا شبانه اندوختهای |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۳ : با من ترش است روی یار قدری |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۴ : با نااهلان اگر چو جانی باشی |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۵ : با یار به گلزار شدم رهگذری |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶ : بد میکنی و نیک طمع میداری |
149 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۷ : پران باشی چو در صف یارانی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۸ : برخیز و به نزد آن نکونام درآی |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۹ : بر ظلمت شب خیمهٔ مهتاب زدی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۰ : بر کار گذشته بین که حسرت نخوری |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۱ : بر گلشن یارم گذرت بایستی |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۲ : بنمای به من رخت بکن مردمی |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۳ : بوئی ز تو و گل معطر نی نی |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۴ : بیآتش عشق تو تو نخوردم آبی |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۵ : بیچاره دلا که آینهٔ هر اثری |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۶ : بیجهد به عالم معانی نرسی |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۷ : بیخود باشی هزار رحمت بینی |
327 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۸ : بیرون نگری صورت انسان بینی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۹ : پیش آی خیال او که شوری داری |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۰ : بینام و نشان چون دل و جانم کردی |
21 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۱ : پیوسته مها عزم سفر میداری |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۲ : تا چند ز جان مستمند اندیشی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۳ : تا خاک قدوم هر مقدم نشوی |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۴ : تا درد نیابی تو به درمان نرسی |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵ : تا در طلب گوهر کانی کانی |
226 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۶ : تا عشق آن روی پریزاد شوی |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۷ : تا هشیاری به طعم مستی نرسی |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۸ : تقصیر نکرد عشق در خماری |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۹ : تو آب نی خاک نی تو دگری |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۰ : توبه کردم ز شور و بیخویشتنی |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۱ : تو دوش چه خواب دیدهای میدانی |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۲ : تو سیر شدی من نشدم زین مستی |
26 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۳ : جانا ز تو بیزار شوم نی نی نی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۴ : جان بگریزد اگر ز جان بگریزی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۵ : جان در ره ما بباز اگر مرد دلی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۶ : جان دید ز جانان ازل دمسازی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۷ : جان روز چو مار است به شب چون ماهی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۸ : جانم دارد ز عشق جانافزائی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۹ : چشمان خمار و روی رخشان داری |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۰ : چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۱ : چشم مستت ز عادت خماری |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۲ : چندان گفتی که از بیان بگذشتی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۳ : چون جمله خطا کنم صوابم تو بسی |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۴ : چون خار بکاری رخ گل میخاری |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵ : چون ساز کند عدم حیات افزائی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۶ : چونست به درد دیگران درمانی |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۷ : چون شب بر من زنان و گویان آئی |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۸ : چون کار مسافران دینم کردی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۹ : چون مست شوی قرابه بر پای زنی |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۰ : چون ممکن آن نیست اینکه از بر ما برهی |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۱ : چونی ای آنکه از جمال فردی |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۲ : چون نیشکر است این نیت ای نائی |
20 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۳ : حاشا که به ماه گویمت میمانی |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۴ : حیف است که پیش کر زنی طنبوری |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۵ : خواهی که حیات جاودانه بینی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۶ : خواهی که در این زمانه فردی گردی |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۷ : خود را چو دمی ز یار محرم یابی |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۸ : خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۹ : خوش باش که خوش نهاد باشد صوفی |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۰ : خوش میسازی مرا و خوش میسوزی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۱ : خیری بنمودی و ولیکن شری |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۲ : در بادیهٔ عشق تو کردم سفری |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۳ : در بیخبری خبر نبودی چه بدی |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۴ : در چشم منست این زمان ناز کسی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۵ : در چشم منی و گرنه بینا کیمی |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۶ : در خاک اگر رفت تن بیجانی |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷ : در دست اجل چو درنهم من پائی |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۸ : در دل نگذشت کز دلم بگذاری |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۹ : در دل نگذارمت که افگار شوی |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۰ : در روزه چو از طبع دمی پاک شوی |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۱ : در زهد اگر موسی و هارون آئی |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۲ : در زیر غزلها و نفیر و زاری |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۳ : در عالم حسن اینت سلطان که توئی |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۴ : در عشق تو خون دیده بارید بسی |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۵ : در عشق تو خون دیده بارید بسی |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۶ : در عشق موافقت بود چون جانی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۷ : در عشق هر آن که برگزیند چیزی |
42 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۸ : درویشان را عار بود محتشمی |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۹ : در هر دو جهان دلبر و یارم تو بسی |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۰ : دستار نهادهای به مطرب ندهی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۱ : دل از می عشق مست میپنداری |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۲ : دلدار به زیر لب بخواند چیزی |
60 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۳ : دلدار مرا گفت ز هر دلداری |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۴ : دل گفت مرا بگو کرا میجوئی |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۵ : دل کیست همه کار و گیائیش توئی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۶ : دوش آمد آن خیال تو رهگذری |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۷ : دوش از سر عاشقی و از مشتاقی |
57 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۸ : دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۹ : دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۰ : دی بود چنان دولت و جان افروزی |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۱ : دیروز فسون سرد برخواند کسی |
24 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۲ : دی عاقل و هشیار شدم در کاری |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۳ : دی مست بدی دلا و چست و سفری |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۴ : رفتم بر یار از سر سر دستی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵ : رفتم به طبیب گفتم ای بینائی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۶ : رقص آن نبود که هر زمان برخیزی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۷ : رو ای غم و اندیشه خطا میگوئی |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۸ : روزی به خرابات گذر میکردی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۹ : زان ماه چهارده که بود اشراقی |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۰ : زاهد بودم ترانه گویم کردی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۱ : زاهد که نبرد هیچ سود ای ساقی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۲ : سرسبزتر از تو من ندیدم شجری |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۳ : سرسبزی باغ و گلشن و شمشادی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۴ : سرمستم و سرمستم و سرمست کسی |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۵ : سوگند همی خورد پریر آن ساقی |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۶ : شادی شادی و ای حریفان شادی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۷ : شب رفت و دلت نگشت سیر، ای ایچی |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۸ : شمشیر اگر گردن جان ببریدی |
37 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۹ : شمعی است دل مراد افروختنی |
171 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۰ : صد روز دراز گر به هم پیوندی |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۱ : عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی |
63 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۲ : عالم سبز است و هر طرف بستانی |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۳ : عاینت حمامة تحاکی حالی |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۴ : عشق آن نبود که هر زمان برخیزی |
417 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۵ : عشقت صنما چه دلبریها کردی |
230 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۶ : عید آمد و عید بس مبارک عیدی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷ : عید آمد و هرکس قدری مقداری |
61 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۸ : غم را دیدم گرفته جام دردی |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۹ : غمهای مرا همه بناغم داری |
65 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۰ : کافر نشدی حدیث ایمان چکنی |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۱ : گاه از غم او دست ز جان میشوئی |
73 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۲ : گر آنکه امین و محرم این رازی |
23 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۳ : گر بگریزی چو آهوان بگریزی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۴ : گر تو نکنی سلام ما را در پی |
27 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۵ : گر خار بدین دیدهٔ چون جوی زنی |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۶ : گر خوب نیم خوب پرستم باری |
30 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۷ : گر داد کنی درخور خود داد کنی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۸ : گر درد دلم به نقش پیدا بودی |
45 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۹ : گر سوزش سینه را به کس میداری |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۰ : گر صید خدا شوی ز غم رسته شوی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۱ : گر عاشق روی قیصر روم شوی |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۲ : گر عاشق زار روی تو نیستمی |
48 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۳ : گر عقل به کوی دوست رهبر نبدی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۴ : گر قدر کمال خویش بشناختمی |
23 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۵ : گر گفتن اسرار تو امکان بودی |
23 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۶ : گر مجلس انس را به کار آمدمی |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۷ : گر من مستم ز روی بدکرداری |
49 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۸ : گر نقل و کباب و بادهٔ ناب خوری |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۹ : گرنه حذر از غیرت مردان کنمی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۰ : گرنه کشش یار مرا یار بدی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۱ : گر هیچ نشانه نیست اندر وادی |
481 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۲ : گر یک نفسی واقف اسرار شوی |
79 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۳ : گر یک ورق از کتاب ما برخوانی |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۴ : گفتم به طبیب داروئی فرمائی |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۵ : گفتم صنما مگر که جانان منی |
66 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۶ : گفتم صنمی شدی که جان را وطنی |
51 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۷ : گفتم که چونی مها خوشی محزونی |
52 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۸ : گفتم که دلا تو در بلا افتادی |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۹ : گفتم که کدامست طریق هستی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۰ : گفتند که هست یار را شور وشری |
35 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۱ : گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی |
164 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۲ : گوهر چه بود به بحر او جز سنگی |
34 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۳ : گوئی که مگر به باغ رز رشتهامی |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۴ : کی پست شود آنکه بلندش تو کنی |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۵ : کیوان گردی چو گرد مردان گردی |
53 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۶ : لب بر لب هر بوسه ربائی بنهی |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۷ : مادام که در راه هوا و هوسی |
47 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۸ : ما را ز هوای خویش دف زن کردی |
62 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۹ : مانندهٔ گل ز اصل خندان زادی |
29 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۰ : ماه آمد پیش او که تو جان منی |
50 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۱ : مائیم در این زمان زمین پیمائی |
33 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۲ : مائیم و هوای روی شاهنشاهی |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۳ : مردی که فلک رخنه کند از دردی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۴ : مرغان ز قفس قفس ز مرغان خالی |
70 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۵ : مست است خبر از تو و یا خود خبری |
28 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۶ : من با تو چنین سوخته خرمن تا کی |
44 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۷ : من بادم و تو برگ نلرزی چکنی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۸ : من بیدلم ای نگار و تو دلداری |
41 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۹ : من پیر فنا بدم جوانم کردی |
577 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۰ : من جان تو نیستم مگو جان غلطی |
43 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۱ : من جمله خطا کنم صوابم تو بسی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۲ : من خشک لب ار با تو دم تر زدمی |
22 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۳ : من دوش به خواب در بدیدم قمری |
46 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۴ : من دوش به کاسهٔ رباب سحری |
40 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۵ : من ذره بدم ز کوه بیشم کردی |
241 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۶ : من من نیم و اگر دمی من منمی |
71 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۷ : مه دوش به بالین تو آمد به سرای |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۸ : مهمان دو دیده شد خیالت گذری |
88 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۹ : میدان و مگو تا نشود رسوائی |
58 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰ : میفرماید خدا که ای هرجائی |
31 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۱ : ناخوانده به هرجا که روی غم باشی |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۲ : نقاش رخت اگر نه یزدان بودی |
54 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۳ : نومید نیم گرچه ز من ببریدی |
55 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۴ : نی گفت که پای من به گل بود بسی |
56 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵ : نی من منم و نی تو توئی نی تو منی |
59 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۶ : واپس مانی ز یار واپس باشی |
36 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۷ : وقف است مرا عمر در این مشتاقی |
67 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۸ : هر پارهٔ خاک را چو ماهی کردی |
38 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۹ : هر روز پگاه خیمه بر جوی زنی |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰ : هر روز ز عاشقی و شیرین رائی |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۱ : هر روز یکی شور بر این جمع زنی |
32 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۲ : هر شب که ببنده همنشین میافتی |
39 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۳ : هرگز به مزاج خود یکی دم نزنی |
69 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۴ : هرگز نبود میل تو کافراشت کنی |
64 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۵ : هرکس کسکی دارد و هرکس یاری |
81 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۶ : هرکس کسکی دارد و هرکس یاری |
153 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۷ : هر لحظه مها پیش خودم میخوانی |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۸ : همدست همه دست زنانم کردی |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۹ : هم دل به دلستانت رساند روزی |
90 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۰ : همسایگی مست فزاید مستی |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۱ : یاد تو کنم میان یادم باشی |
147 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۲ : یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی |
68 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۳ : یکدم غم جان دار غم نان تا کی |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۴ : یک شفتالو از آن لب عنابی |
90 |
|