🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴۸ : دیده در کار لب و خالش کنم

(ثبت: 162810)

دیده در کار لب و خالش کنم

پیشکش هم جان و هم مالش کنم

کعبهٔ جان او و عید دل هم اوست

جان و دل قربان همه سالش کنم

چون مرا از راه کعبه است این فتوح

بس طواف شکر کامسالش کنم

ماه من کاشتر سوار آید به راه

دیده سقا، سینه حمالش کنم

ناقه‌را چون ماه بر کوهان بود

نام چرخ مشتری فالش کنم

ناقه ای کو پای بر یالش نهد

بوسه گه هم پای و هم یالش کنم

گه مهار از رشتهٔ جان سازمش

گه زر رخسار خلخالش کنم

گر دلم سوزد سموم بادیه

بس مفرح کز لب و خالش کنم

کمترین هندوی او خاقانی است

گر پذیرد نام مثقالش کنم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا