غزل شمارهٔ ۱ : ای آتش سودای تو خون کرده جگرها |
130 |
1 |
غزل شمارهٔ ۲ : طبع تو دمساز نیست عاشق دلسوز را |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۳ : خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا |
492 |
|
غزل شمارهٔ ۴ : رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۵ : ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۶ : به زبان چرب جانا بنواز جان ما را |
242 |
|
غزل شمارهٔ ۷ : بر سر کرشمه از دل خبری فرست ما را |
86 |
1 |
غزل شمارهٔ ۸ : گرنه عشق او قضای آسمانستی مرا |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۹ : ای پار دوست بوده و امسال آشنا |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰ : اری فیالنوم ما طالت نواها |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲ : درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱ : جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳ : سر به عدم درنه و یاران طلب |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴ : گر مدعی نهای غم جانان به جان طلب |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵ : مست تمام آمده است بر در من نیم شب |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶ : به یکی نامهٔ خودم دریاب |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷ : ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸ : رویم ز گریه بین چو گلین کاه زیر آب |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹ : کار عشق از وصل و هجران درگذشت |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰ : انصاف در جبلت عالم نیامده است |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱ : پای گریز نیست که گردون کمانکش است |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲ : تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳ : دل پیشکش تو جان نهاده است |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴ : کار گیتی را نوائی مانده نیست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵ : اهل بر روی زمین جستیم نیست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶ : آگه نهای که بر دلم از غم چه درد خاست |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷ : در این عهد از وفا بوئی نمانده است |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸ : از کف ایام امان کس نیافت |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹ : زآتش اندیشه جانم سوخته است |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰ : زخم زمانه را در مرهم پدید نیست |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱ : چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲ : حصن جان ساز در جهان خلوت |
135 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳ : بخت بدرنگ من امروز گم است |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴ : طره مفشان که غرامت بر ماست |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵ : در جهان هیچ سینه بیغم نیست |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶ : مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷ : من ندانستم که عشق این رنگ داشت |
132 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸ : چه نشینم که فتنه بر پای است |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹ : آن کز می خواجگی است سرمست |
138 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰ : فرمان ملک چه ساحری ساخت |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱ : ای قول دل به رفیعالدرجات |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲ : عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳ : دست قبا در جهان نافه گشای آمده است |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴ : ای باد صبح بین که کجا میفرستمت |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵ : لعل او بازار جان خواهد شکست |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶ : دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷ : رخ تو رونق قمر بشکست |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸ : از حال خود شکسته دلان را خبر فرست |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹ : زان زلف مشک رنگ نسیمی به ما فرست |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰ : روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱ : به باغ وصل تو خاری، رقیب صد ورد است |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲ : تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳ : دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴ : شمع شبها بجز خیال تو نیست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵ : سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶ : ما به غم خو کردهایم ای دوست ما را غم فرست |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷ : بس لابه که بنمودم و دلدار نپذرفت |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸ : شوری ز دو عشق در سر ماست |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹ : دل شد از دست و نه جای سخن است |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰ : آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱ : عیسی لبی و مرده دلم در برابرت |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲ : گر هیچ شبی وصل دلارام توان یافت |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳ : چه گویی ز لب دوست شکر وام توان خواست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴ : کیست که در کوی تو فتنهٔ روی نیست |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵ : عشق تو قضای آسمانی است |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶ : میخور که جهان حریف جوی است |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷ : دل را ز دم تو دام روزی است |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸ : ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹ : خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰ : خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱ : به دو میگون لب و پسته دهنت |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲ : هر که در عاشقی قدم نزده است |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳ : جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴ : سر و زر کو که منت یارم جست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵ : یارب آن خال بر آن لب چه خوش است |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶ : در عشق تو عافیت حرام است |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷ : به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸ : چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت |
135 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹ : هر که به سودای چون تو یار بپرداخت |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰ : دلم در بحر سودای تو غرق است |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱ : بگشا نقاب رخ که ز ره بر در آیمت |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲ : علم عشق عالی افتاده است |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳ : فلک در نیکوئی انصاف دادت |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴ : بتی کز طرف شب مه را وطن ساخت |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵ : آنها که محققان راهند |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶ : با او دلم به مهر و محبت نشانه بود |
136 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷ : طریق عشق رهبر برنتابد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸ : عقل در عشق تو سرگردان بماند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹ : دل کشید آخر عنان چون مرد میدانت نبود |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰ : دولت عشق تو آمد عالم جان تازه کرد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱ : دل پیش خیال تو صد دیده برافشاند |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲ : صد یک حسن تو نوبهار ندارد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳ : تب دوشین در آن بت چون اثر کرد |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴ : هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵ : عذر از که توان خواست که دلبر نپذیرد |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶ : عشق تو چون درآید شور از جهان برآید |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷ : عشق تو به گرد هر که برگردد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸ : آن زمان کو زلف را سر میبرد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹ : سر نیست کز تو بر سر خنجر نمیشود |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : هر زمانی بر دلم باری رسد |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : عشاق بجز یار سر انداز نخواهند |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : عشق تو به هر دلی فرو ناید |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : فروغ جمالت نظر برنتابد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : خوی او از خامکاری کم نکرد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : با یاد تو زهر بر شکر خندد |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : مهر تو بر دیگران نتوان نهاد |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : پردهٔ نو ساخت عشق، زخمهٔ نو در فزود |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : مرا وصلت به جانی برنیاید |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : دل که در دام تو افتاد غم جان نبرد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : دل زخم تو را سپر ندارد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : بوسه گه آسمان نعل سمند تو باد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : با کفر زلفت ای جان ایمان چه کار دارد |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : وصل تو به وهم در نمیآید |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : چشم ما بر دوخت عشق و پردهٔ ما بردرید |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : دل رفت و میندانم حالش که خود کجا شد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : لعلت اندر سخن شکر خاید |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : دل از آن راحت جان نشکیبد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : لب جانان دوای جان بخشد |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : اول از خود بری توانم شد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : دل عاشق به جان فرو ناید |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : دل از آن دلستان به کس نرسد |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : عشق تو دست از میان کار برآورد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : ازین ده رنگتر یاری نپندارم که کس دارد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : می وقت صبوح راوقی باید |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمیتابد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : چه روح افزا و راحت باری ای باد |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : باغ جان را صبوحی آب دهید |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : دل نام تو بر نگین نویسد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : فراقت ز خونریز من در نماند |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : آتش عشق تو دید صبرم و سیماب شد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : دل بستهٔ زلف تو شد از من چه نویسد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : آتش عیارهای آب عیارم ببرد |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : خاکی دلم به گرد وصالش کجا رسد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : سخن با او به موئی درنگیرد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : دلم آخر به وصالش برسد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : سر زلفت چو در جولان بیاید |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : دل دادم و کار برنیامد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : مرا غم تو به خمار خانه باز آورد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : مکن کز چشم من بر خاک سیل آتشین خیزد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : بر دل غم فراقت آسان چگونه باشد |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : شور عشق تو در جهان افتاد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : عقل ز دست غمت دست به سر میرود |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : روی تو را در رکاب شمس و قمر میرود |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : دل سکهٔ عشق می نگرداند |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : تا مرا عشق یار غار افتاد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : دلبر آن به که کسش نشناسد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : نقش تو خیال برنتابد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : زین وجودت به جان خلاص دهند |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : روزم به نیابت شب آمد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : ماه را با نور رویش بیش مقداری نماند |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : ز خوبان جز جفاکاری نیاید |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : خار غم تو گل طرب دارد |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : زهر با یاد تو شکر گردد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد |
132 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : آن را که غمگسار تو باشی چه غم خورد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : رخ به زلف سیاه میپوشد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : آواز حسنت ای جان هفت آسمان بگیرد |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : آنچه عشق دوست با من میکند |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : مرد که با عشق دست در کمر آید |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : نی دست من به شاخ وصال تو بر رسید |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : این عشق آتشینم دود از جهان برآرد |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : دلم ز هوای تو بر نمیگردد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : صبح چون جیب آسمان بگشاد |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : آن دم که صبح بینش من بال برگشاد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : زان بخششی که بر در عالم شد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : عافیت کس نشان دهد؟ ندهد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : دل از گیتی وفاجویی ندارد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : آمد نفس صبح و سلامت نرسانید |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : آن کو چو تو دلربای دارد |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : با درد تو کس منت مرهم نپذیرد |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : آوازهٔ جمالت اندر جهان فتاد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : در خوشاب را لبت سخت خوش آب میدهد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : عشقت آتش ز جان برانگیزد |
73 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشهوار |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : پیش صبا نثار کنم جان شکوفهوار |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : دل پردهٔ عشق توست برگیر |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : خونریزی و نندیشی، عیار چنین خوشتر |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : خیز و به ایام گل بادهٔ گلگون بیار |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : رحم کن رحم، نظر باز مگیر |
68 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : حدیث توبه رها کن سبوی باده بیار |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : سرهای سراندازان در پای تو اولیتر |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : فتادهام به طلسم کشاکش تقدیر |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : روز عمرم در شب افتاده است باز |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : ای دل آن زنار نگسستی هنوز |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : از این ده رنگتر یاری نپندارم که دارد کس |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : مه نجویم، مه مرا روی تو بس |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : کشد مو بر تن نخجیر تیر از شوق پیکانش |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : هر دل که غم تو داغ کردش |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : عقل ما سلطان جان میخواندش |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : خستهام نیک از بد ایام خویش |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : بس سفالین لب و خاکین رخ و سنگین جانم |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : از دو عالم دامن جان درکشم هر صبحدم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : کو صبح که بار شب کشیدم |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : نه رای آنکه ز عشق تو روی برتابم |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : از دهر غدر پیشه وفائی نیافتم |
474 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : از گشت چرخ کار به سامان نیافتم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : بر سریر نیاز میغلطم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : با بخت در عتابم و با روزگار هم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : در سایهٔ غم شکست روزم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : در سینه نفس چنان شکستم |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : گر به عیار کسان از همه کس کمتریم |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : تا چند ستم رسیده باشم |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : نماند اهل رنگی که من داشتم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : از هستی خود که یاد دارم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : منم آن کز طرب غمین باشم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : دردی که مرا هست به مرهم نفروشم |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : خون دلم مخور که غمان تو میخورم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : ما از عراق جان غم آلود میبریم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : الصبوح ای دل که ما بزم قلندر ساختیم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : به کوی عشق تو جان در میان راه نهم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : ای قوم الغیاث که کار اوفتادهایم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیدهام |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : دل بشد از دست دوست را به چه جویم |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : زنگ دل از آب روی شستیم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : این خود چه صورت است که من پایبست اویم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : نام تو چون بر زبان میآیدم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : از تف دل آتشین دهانم |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : کفر است راز عشقت پنهان چرا ندارم |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : به میدان وفا یارم چنان آمد که من خواهم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : گفتم به ری مراد دل آسان برآورم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : چون تلخ سخن رانی تنگ شکرت خوانم |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : گر رحم کنی جانا جان بر سرت افشانم |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : ما پیشکش تو جان فرستیم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : دیده در کار لب و خالش کنم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : دل به سودای بتان دربستهام |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : جانا ز سر مهر تو گشتن نتوانم |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : به صفت، عاشق جمال توایم |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : امروز دو هفته است که روی تو ندیدم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : طبع تو دمساز نیست چاره چه سازم |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : ای جفت دل من از تو فردم |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : خوش خوش از عشق تو جانی میکنم |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : من در طلب یارم ز اغیار نیندیشم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : دل را به غم تو باز بستیم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : خیز تا رخت دل براندازیم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : یارب از عشق چه سرمستم و بیخویشتنم |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : نزل عشقت جان شیرین آورم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : در عشق ز تیغ و سر نیندیشم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : ما دل به دست مهر تو زان باز دادهایم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : تا من پی آن زلف سرافکنده همی دارم |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : تو را در دوستی رائی نمیبینم، نمیبینم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : دست از دو جهان کشیده خواهم |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : ز باغت بجز بوی و رنگی نبینم |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : ز باغ عافیت بوئی ندارم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : طاقتی کو که به سر منزل جانان برسم |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : دارم سر آنکه سر برآرم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : از گلستان وصل نسیمی شنیدهام |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : دلا زارت برون نتوان نهادن |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : خرمی کان فلک دهد غم دان |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : برون از جهان تکیه جایی طلب کن |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : سوختم چون بوی برناید ز من |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : ای صبح مرا حدیث آن مه کن |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : غصهٔ آسمان خورم دم نزنم، دریغ من |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : دلا با عشق پیمان تازه گردان |
62 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : دلم دردمند است باری برافکن |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من |
138 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : از عشق دوست بین که چه آمد به روی من |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : ای لعل تو پردهدار پروین |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : روی است بنامیزد یا ماه تمام است آن |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : در یک سخن آن همه عتیبش بین |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : درد دل گویم از نهان بشنو |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : تو چه دانی که من از وفا چه نمودم به جای تو |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : سینه پر آتشم چو میغ از تو |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : شد آبروی عاشقان از خوی آتشناک تو |
148 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : گرچه جانی از نظر پنهان مشو |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : چه کردهام بجای تو که نیستم سزای تو |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : پشت پایی زد خرد را روی تو |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : در عشق داستانم و بر تو به نیم جو |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : بستهٔ زلف اوست دل، ای دل از آن کیست او |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : ای تماشاگه جان بر طرف لالهستان تو |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : رخت تمنای دل بر در عشاق نه |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : خیال روی توام غمگسار و روی تو نه |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶ : هست به دور تو عقل نام شکسته |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷ : در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸ : ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹ : سرمستم و تشنه، آب در ده |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰ : در صبوح آن راح ریحانی بخواه |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱ : ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲ : ای دل به جفات جان نهاده |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳ : ای زیر نقاب مه نموده |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴ : ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵ : درا تا سیل بنشانم ز دیده |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶ : ماه نو و صبح بین پیاله و باده |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷ : از زلف هر کجا گرهی برگشادهای |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸ : روی درکش ز دهر دشمن روی |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹ : زین تنگنای وحشت اگر باز رستمی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰ : غم بنیاد آب و گل چه خوری |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱ : روز دانش به ازین بایستی |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۲ : ای دل ای دل هلاک تن کردی |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۳ : خاک بغداد در آب بصرم بایستی |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۴ : شوریده کرد ما را عشق پری جمالی |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۵ : ای راحت جانها به تو، آرام جان کیستی |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۶ : ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۷ : ای ترک دلستان ز شبستان کیستی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۸ : کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۹ : یکی بخرام در بستان که تا سرو روان بینی |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۰ : زرهٔ زلف بر قبا شکنی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۱ : این چه شور است آخر ای جان کز جهان انگیختی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۲ : جان بخشمت آن ساعت کز لب شکرم بخشی |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۳ : تا بیش دل خراب داری |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۴ : تبها کشم از هجر تو شبهای جدائی |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۵ : گلی از باغ وفا آمدهای |
67 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۶ : باز از کرشمه زخمهٔ نو در فزودهای |
63 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۷ : تا حلقههای زلف به هم برشکستهای |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۸ : چه کردهام که مرا پایمال غم کردی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳۹ : آن لعل شکر خنده گر از هم بگشایی |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۰ : تاطرف کلاه برشکستی |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۱ : یا وصل تو را نشانه بایستی |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۲ : بر دیده ره خیال بستی |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۳ : عالم افروز بهارا که تویی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۴ : گر زیر زلف بند او باد صبا جا یافتی |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۵ : چه کردم کاستین بر من فشاندی |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۶ : جان از تنم برآید چون از درم درآئی |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۷ : هر زمان بر جان من باری نهی |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۸ : دیدی که هیچگونه مراعات من نکردی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴۹ : ز بدخوئی دمی خو وانکردی |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۰ : کاشکی جز تو کسی داشتمی |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۱ : درآ کز یک نظر جان تازه کردی |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۲ : دوست داری که دوستدار کشی |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۳ : تا لوح جفا درست کردی |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۴ : ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۵ : خاک توام مرا چه خوری خون به دوستی |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۶ : دل نداند تو را چنان که توئی |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۷ : بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۸ : دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵۹ : به خرد راه عشق میپوئی |
76 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۰ : خود لطف بود چندان ای جان که تو داری |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۱ : صید توام فکندی و در خون گذاشتی |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۲ : به رخت چه چشم دارم که نظر دریغ داری |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۳ : زین نیم جان که دارم جانان چه خواست گوئی |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۴ : مرا روزی نپرسی کآخر ای غمخوار من چونی |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۵ : هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۶ : گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۷ : خطی بر سوسن از عنبر کشیدی |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۸ : هدیهٔ پای تو زر بایستی |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶۹ : ناز جنگآمیز جانان برنتابد هر دلی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۰ : دشوار عشق بر دلم آسان نمیکنی |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۱ : گرنه تو ای زود سیر تشنهٔ خون منی |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۲ : چه کرد این بنده جز آزاد مردی |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۳ : مرا تا جان بود جانان تو باشی |
160 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۴ : گر بر در وصالت امید بار بودی |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۵ : با هیچ دوست دست به پیمان نمیدهی |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۶ : دلم غارتیدی ز بس ترکتازی |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۷ : خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۸ : هر روز به هر دستی رنگی دگر آمیزی |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷۹ : از بوالعجبی هردم رنگ دگر آمیزی |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۰ : ای دیده ره ز ظلمت غم چون برون بری |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۱ : عتاب رنگ به من نامهای فرستادی |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۲ : ز من گسستی و با دیگران بپیوستی |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۳ : یک زبان داری و صد عشوهگری |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۴ : تو را افتد که با ما سر برآری |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۵ : در عشق، فتوح چیست؟ دانی |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۶ : گویم همه دل منی و جانی |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۷ : خاکم که مرا منی نیابی |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۸ : ماهی که مه از قفای او بینی |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸۹ : داور جانی، پس این فریاد جان چون نشنوی |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۰ : ای رخ نورپاش تو پیشه گرفته دلبری |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۱ : دلم خاک تو شد گو باش من خون میخورم باری |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۲ : اذا ما الطیر غنت فیالصباح |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۳ : تعاطی الکاس من شان الصبوح |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۴ : ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۵ : یارب لیل مظلم قد قلت یارب ارحم |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۶ : قم بکرة و خذها با کورة الحیات |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۷ : از روی تو فروزد شمع سرای عیسی |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۸ : چو عمر رفته تو کس را به هیچ کار نیایی |
140 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹۹ : دیوانه شوم چون تو پریوار نمایی |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۰ : لاله رخا سمن برا سرو روان کیستی |
153 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰۱ : باز از نوای دلبری سازی دگرگون میزنی |
133 |
|