🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود جناب حجت زیباست با آرزوی توفیق الهی 🌷🌷
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26662
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146855
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
گر روی بگردانی تو پشت قوی داری
کان روی چو خورشیدت صد گون کندت یاری
من بیرخ چون ماهت گر روی به ماه آرم
مه بیتو ز من گیرد صد دوری و بیزاری
جان بیتو یتیم آمد مه بیتو دو نیم آمد
گلزار جفا گردد چون تخم جفا کاری
چون سرکشی آغازی یا اسب جفا تازی
دست کی رسد در تو گر پای نیفشاری
مهمان توام ای جان ای شادی هر مهمان
شاید که ز بخشایش این دم سر من خاری
رو ای دل بیچاره با تیغ و کفن پیشش
کی پیش رود با او بدفعلی و طراری
ای جان نه ز باغ تو رستهست درخت من
پرورده و خو کرده با عشرت و خماری
اجزای وجود من مستان تواند ای جان
مستان مرا مفکن در نوحه و در زاری
آن ساغر پنهانی خواهم که بگردانی
مستانه به پیش آیی بینخوت و جباری
ای ساغر پنهانی تو جامی و یا جانی
یا چشمه حیوانی یا صحت بیماری
یا آب حیاتی تو یا خط نجاتی تو
یا کان نباتی تو یا ابر شکرباری
آن ساغر و آن کوزه کو نشکندم روزه
اما نهلد در سر نی عقل نی هشیاری
هم عقلی و هم جانی هم اینی و هم آنی
هم آبی و هم نانی هم یاری و هم غاری
خاموش شدم حاصل تا برنپرد این دل
نی زان که سخن کم شد از غایت بسیاری
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم