🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵۴ : به نیازی که با خدا داری

(ثبت: 166984)

به نیازی که با خدا داری

که دلم بیش ازین نیازاری

من نیاز آرم ار تو ناز آری

من نیاز آرم ار تو ناز آری

دل من برده‌ای ز دست مده

چه شود گر دلی به دست آری

ای ز زاری عاشقان بیزار

عاشقان چون کنند بی‌زاری

زارم از بی زری و می‌ترسم

که کشد بی زری به بیزاری

چاره کار من زرست چو نیست

زاریی می‌کنم به ناچاری

بخت خود را به خواب می‌بینم

کاشکی دیدمی به بیداری

من افتاده بر توانم خواست

از سر جان اگر کنی یاری

ما نیاریم کرد در تو نظر

نظری کن به ما اگر یاری

بوی زلفت اگر مدد ندهد

برنخیزد صبا ز بیماری

بار دل بس نبود سلمان را

عشق در می‌خورد به سر، باری

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا