🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۷۸۷ : آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند

(ثبت: 193224)

آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند

و آنچ عشق تو کند شورش محشر نکند

هر کی بیند رخ تو جانب گلشن نرود

هر کی داند لب تو قصه ساغر نکند

چون رسد طره تو مشک دگر دم نزند

چون رسد پرتو تو عقل دگر سر نکند

مالک الملک چنان سنجق عشاق فراشت

که کسی را هوس ملکت سنجر نکند

تاب آن حسن که در هفت فلک گنجا نیست

جز که آهنگ دل خسته لاغر نکند

دل ویران که در و گنج هوای ابدیست

رخ عاشق ز چه رو همچو رخ زر نکند

من ندانم تو بگو آه چه باشد آن چیز

که دلارام به یک غمزه میسر نکند

توبه کردم که نگویم من از آن توبه شکن

هر کی بیند شکنش توبه دیگر نکند

یا رب ار صبر نیابد ز تو دل ز آتش عشق

تا ابد قصه کند قصه مکرر نکند

گر چه با خاک برابر کند او قالب ما

خاک ما را به دو صد روح برابر نکند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا