🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۸۶۱ : لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد

(ثبت: 193371)

لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد

ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد

تشنیع می‌زنی که جفا کرد آن نگار

خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد

عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد

حسنش همه وفاست اگر او وفا نکرد

بنمای خانه‌ای که از او نیست پرچراغ

بنمای صفه‌ای که رخش پرصفا نکرد

این چشم و آن چراغ دو نورند هر یکی

چون آن به هم رسید کسیشان جدا نکرد

چون روح در نظاره فنا گشت این بگفت

نظاره جمال خدا جز خدا نکرد

هر یک از این مثال بیانست و مغلطه است

حق جز ز رشک نام رخش والضحی نکرد

خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین

بر فانیی نتافت که آن را بقا نکرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا