🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۵۸۰ : گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی

(ثبت: 165439)

گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی

چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی

ای که انصاف دل سوختگان می‌ندهی

خود چنین روی نبایست نمودن به کسی

روزی اندر قدمت افتم و گر سر برود

به ز من در سر این واقعه رفتند بسی

دامن دوست به دنیا نتوان داد از دست

حیف باشد که دهی دامن گوهر به خسی

تا به امروز مرا در سخن این سوز نبود

که گرفتار نبودم به کمند هوسی

چون سراییدن بلبل که خوش آید بر شاخ

لیکن آن سوز ندارد که بود در قفسی

سعدیا گر ز دل آتش به قلم درنزدی

پس چرا دود به سر می‌رودش هر نفسی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا