🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۶۷ : فریاد من از فراق یارست

(ثبت: 164926)

فریاد من از فراق یارست

و افغان من از غم نگارست

بی روی چو ماه آن نگارین

رخساره من به خون نگارست

خون جگرم ز فرقت تو

از دیده روانه در کنارست

درد دل من ز حد گذشتست

جانم ز فراق بی‌قرارست

کس را ز غم من آگهی نیست

آوخ که جهان نه پایدارست

از دست زمانه در عذابم

زان جان و دلم همی فکارست

سعدی چه کنی شکایت از دوست

چون شادی و غم نه برقرارست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا