🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

مثنوی : آن پری، بعد از آنکه تیر انداخت

(ثبت: 180162)

آن پری، بعد از آنکه تیر انداخت

گلخنی زخم خورده را بشناخت

اندر آمد ز اسب پیشش شد

مرهم اندورن ریشش شد

نفسی راه لطف پیش گرفت

سر او برکنار خویش گرفت

عاشقان را به لطف بنوازند

دلبران، بعد از آنکه اندازند

تا خدنگی ندوختش بر جان

نگرفتش به ناز بر سر ران

تاب وصلش نداشت آن پر درد

جان بداد و وداع جانان کرد

گر تو از عاشقان قلاشی

کم از آن گلخنی چرا باشی؟

عاشقی با بلاکشی باشد

کار مجنون مشوشی باشد

چون که توی تو شد بدل به صفا

خواه تیر جفا و خواه وفا

هدفی را که بیم سر نبود

خوردن تیر را خطر نبود

تیر معشوق را هدف شایی

از دل و جان اگر برون آیی

همگی روی تا نیارد دوست

به تو تیری نمی‌زند بر پوست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا