🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 این بار دیگه نرو…

(ثبت: 216807) آبان 2, 1398 
این بار دیگه نرو…

هوا بد جوری بوی ماندنت را میداد
و من برای‌ حال و هوای آینده ات
بین آرامشت و گریه های آینده ات
آرامشت را میخواستم
شاید یک روز پشیمان شوم از نداشتنت
از روزهای بی تو بودن
از جانم گفتنت
از لبخند زدنت
از ببخشید گفتنات
از اینکه نیستی و کارهای روز مره ات را بهم نگفتی
از حال و هوای اتاقت…
از بانوی تشابه چهره ات
از عشق بلاتکلیفی که داشت
مراقبش هستی…؟
اگر برگشتی این بار دیگه نرو
قرص کن دلت را برای ماندنت
بمان و بمان و بمان
من که چیزی نخواستم
باور کن چیزی نخواستم
یه فاصله است با بغضهای شبانه ام برطرف خواهد شد
یه ندیدن است کور میکنم چشمهای دلم را تا بهانه نکند
تا مبادا دوباره آره مبادا دوباره بی اختیار تو را بهانه کند…
بله من بین عشق و دوست داشتنت
آرامشت را به هر چیزی ترجیح میدهم
شاید کسی دیگر جای من باشد زبانم لال…
میخورم
شده هزاران بار حرفهایم رو میخورم و قورت میدهم
تا تو نرجی
نرجی که من میرنجم
میدانم میرنجی با رنجیدنم
این رنجیدنها ، خود شعرها دارد و عاشقانه هایی بسیار…
بگذریم مثل همیشه که میگفتیم بگذریم
راستی نگفتی حال آنکه سر زده گهگاهی به اتاقت می آمد چطور است جای من بوسیده ای او را؟

محمدرضانعمت پور
1397.12.13

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (4):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا