🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آشنایی

(ثبت: 256277) بهمن 25, 1401 
آشنایی

شده ام دیرزمانی است غریب سفری
خبراز خویشتنم نیست در این در به دری

کوچه گرد از غم خود، چندگذارم کم خود
کی شود سر برسد دوره ی بی پا و سری

چه قدر هرشب بی ماه، نشینم سر راه
چهره پنهان کنم از رهگذر دور و بری

زخم برداشته ام در خم دنیا سی رنگ
قهوه ای، تریاکی، زهری، شیری، شکری

بسکه دلتنگ از این دستم دیگر قدمی
یار برمن گذرد، جان بسپارم گذری

هست باران بهاراشک خداحافظی ام
عرق شرم منا با همه خشکی و تری

نبضم آنگونه تپد تند که گنجشکی مست
بعد دودو بزند کنج دلم بال و پری

راستی سنگ کج چرب زبانان محل
خلوتم را شکند گاه غروری جگری

طاقت کوه ندارم مگر از قدرت عشق
نشکنم نیز به شلیک سلاحی کمری

موج خاکستر و خون  است اگر عاقبتم
روح ققنوسی خود رو کنم از شعله وری

می تکانم تب خود را که شب از نیمه گذشت
بشکنم سحر زبان بند به آهی سحری

زمزمه بر لب و دلگیر غمش می گذرم
آشنایی است خدایی و جدایی بشری

هیچکس کارخدایی نگذارد برود
پی کار بشری گیرم أز بی هنری

در نمی گیرد و می گیرد اگر درد یکی است
دم سرد تبری،  ناله ی گرم شجری

محمدیزدانی”جوینده

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    بهمن 25, 1401

    هیچکس کار خدایی نگذارد برود
    پی کار بشری گیرم أز بی هنری

    در نمی گیرد و می گیرد اگر درد یکی است
    دم سرد تبری، ناله ی گرم شجری

    سلام و درود بر امیر سخن پاک
    حضرت استاد محمد یزدانی”جوینده”

    بسیار دلتنگ حضرتعالی بودم
    یعذ از آخرین مکالمه با حضزتعالی سانحه سقوط در دره برایم پیش آمد و متاسفانه شماره حضرتعالی را در گوشی ذخیره نکرده بودم.
    خوشحالم بعد از مدت ها با غزلی غراء و زیبا به پاک تشریف آورده اید.

    در پناه خدا شاد زی 🌱🌹👌👌👌👌👌👌👌🌹🌱

    • درود و احترام جناب استاد طارق گرانقدر.
      حضور گرم، نظر بلند و همت والایتان را پاس می دارم
      بسیار خوشحالم از خبر سلامتی شما شرح حادثه را برای دوستان بنویسیدبراین باورم معجزه ای روی داده است.پیروز و پاینده

      • طارق خراسانی

        اسفند 2, 1401

        سلام مجدد
        کارمندان سابق فرمانداری مشهد و شهرداری آن هم در پست های کلیدی مانند فرناندار و شهردار شرکت ساختمانی را در مشهد دایر کرده بودند و این افراد چون قانون را می دانستند و نیروهایی در شهرداری ها و ادارات داشتند ساختمان های متعددی ساخته و می سازند که یکی از آنان ساختمان پزشکان در میدان حجاب مشهد بود آن هم در چندین طبقه و در طبقه همکف ظاهرا مغازه های تجاری بود ولی برای آن که هزینه تجاری شدن را به شهرداری ندهند آن مغازه ها را T1و T2الی T14نام گذاری کرده بودند و بنده و امثال من فریب آنان را خورده ملک اداری را به قیمت تجاری خریذیم پس از 12 سال که برای فروش مغازه رفتم تازه فهنیدم چه کلاهی سر ما گذاشته اند به مبلغ ملک اداری آن را فروخته و عازم خلخال برای خرید زمین کشاورزی شدم.
        آبان ماه امسال به خلخال رفته بودم جهت کود دهی به گیاه عصر هنگام از جاده اسالم عازم شمال شدم دقیقا در 6 کیلومتری اسالم هوا تاریک و دارای مه بود بعد از گذشت از یک پیچ زیر لاسیک ابتدا خاک احساس کردم تا فرمان را به سمت چپ چرخاندم صدای ضربه ای شدید را شنیدم و سپس دو ضربه به سر و قفسه سینه ام وارد شد و به عقب اتومبیل پرتاپ شدم.
        ماشین در حین پرتاب در پرتگاه با سقف سقوط می کند که اگر با چرخ رفته بود دیگر نیروی ایستایی صفر می شد و حرکت ماشین قطعا فاجعه ای بزرگ زا رقم می زد.
        ریه من حدود 40 ثانیه خاموش شد و تجربه ی جالبی بود سکوت تنفسی خاص بود، نه دم بود و نه باز دم اگر ادامه می یافت پنج تا ده دقیقه بعد با بهترین وجه ممکن بدون هیچ دردی راحت میشدم اما ناگهان ریه شروع به کار کرد و درد ها را بهتر احساس کردم.
        سرم شکسته بود و خونریزی شدیدی داشت و دست چپم هم از کتف و ساق شکسته بود.
        هیچ کس نمی توانست در آن تاریکی بفهمد اتومبیلی به پرتگاه سقوط کرده است و چون اتومبیل واژگون شده بود نمی دانستم دستگیره های در کجا هستند چند دقیقه ای با لگد به شیشه ها کوبید شکسته نشدند و در عین ناا میدی و اشهدن گویان ذست به سمتی رفت که دستگیره درب عقب سمت راننده بود راحت در باز شد و بصورت خزیده از اتومبیل بیرون آمدم هنوز بدنم گرم بود و پاهایم شکر خدا سالم بودند و توانستم از کوه بالا آمده و خود را به جاده برسانم در عبور اولین اتومبیل جوانمردی به نام صُدَیف مرا سوار اتومبیل خود کرد و به بیمارستان شهرستان تالش رساند که اگر چنین اتفاقی رخ نمی داد از خونریزی شدید قطعا مرده بودم.
        در بیمارستان تالش سرم بخیه خورد و برای عمل جراحی دستم به رشت منتقل و با موفقیت عمل جراحی صورت پذیرفت پزشگ قانونی چهار ماه طول درمان داده است اکنون در منزل استراحت می کنم.
        این هم شرح ماجرا که امر فرموده بودید بیان کنم

        در پناه خدا 🌱🌹🙏🌱

  2. محمدعلی رضاپور

    بهمن 25, 1401

    سلام و درود و خدا قوت ❤️🙏

  3. غلامحسین جمعی

    بهمن 25, 1401

    درودو سپاس بزرگوار

    زیبا و دوست داشتنی و بود بخصوص قوافی شعر

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • درودها جناب دوست استادجمعی گرانقدر
      حضورتان رونق افزاست
      نظر بلندتان را پاس می دارم. پیروز و پاینده

  4. طلعت خیاط پیشه

    بهمن 27, 1401

    احسنت جناب یزدانی ارجمند
    بسیار زیبا سروده اید
    🙏🌺🙏🌺🙏🌿

    • درود و احترام اندیشمند ارجمند
      طلعت شعر و ادب، طلای کرمانی
      زیبا حضور و نظر شماست. سپاسگزارم