🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بازیچه

(ثبت: 252810) آبان 16, 1401 
بازیچه

 

زیبا نبودی چشم من زیبا تو را دید
عاشق شد و چشم و دلم یکباره لرزید

تو بی وفا بودی از اول مثل سایه
اما دلم با من سر عشق تو جنگید

گُفتی دروغین دوستم داری ولیکن
تنها دروغی شد که دل آنرا پسندید

با خنده ات ، با عشوه ات ، با دلربایی
دل بُردی از چشمان من وقتی تو را دید

یک شهر چون من ، دل به تو دادند و دیدم
آن شب دلم از دلبری های تو ترسید

بازیچه ای بودم برای دست هایت
مثل عروسک های جشن صبح هر عید

احساس من پاک و لطیف و بی ریا بود
احساس تو لبریز بود از شک و تردید

هر روز می بینم تفاوت هایمان را
والله باید بر من و عشق تو خندید

 

محمد رضا شرعی
شبگرد
آذر ماه 98

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها 14 
  1. سیاوش آزاد

    آبان 16, 1401

    سلام
    زیبا نبودی چشم من زیبا تو را دید
    معشوقه ای که این مصرع را بشنود طپانچه حواله خواهد کرد
    زیبا نبودم چشم تو زیبا مرا دید

    • م . مانا

      آبان 16, 1401

      سیاوش جان چطوری ؟
      منم یه دلنوشته دارم که اولش مثل شعر آقای شرعی ست :
      تو زیبا نبودی
      خود زیبایی بودی
      خاطره نبودی
      تاریخ بودی
      تاریخ منقوش و مصور عشق مردی از اقلیم رنج
      به زنی از تبار رمیده گان
      که سایه سار خویش را
      در هجوم بی دریغ خورشید
      از دست داده بود …
      اهواز سال ۹۳
      موقع جام جهانی ۲۰۱۴

    • سیاوش جان آزاد
      سلام
      سپاس از لطفی که به من داری
      سپاس از همراهیت در اصلاح دست نوشته هایم
      سپاس از دقت نظرت
      سپاس

      • سیاوش آزاد

        آبان 18, 1401

        سلام
        این قطار سپاس مرا در نقد جری تر خواهد کرد خلاصه از ما گفتن بود

        • بسیار عالی
          من به لحاظ ادبی بسیار ضعیف هستم
          قالبا دست نوشته هایم خارج از وزن می شود چون اشرافی به اوزان ندارم
          عروض و قافیه ابن معجم را خواندم ولی چاره سازم نشد
          نمی دانم چرا نمی توانم درک کنم
          به هر حال اگر کمکم کنید بسیار خرسند خواهم شد
          یک قطار سپاس

  2. زهرا آهن

    آبان 16, 1401

    درود بر شما

    با این شکواییه تند امیدی به بازگشت معشوق نیست😁

    شاد و پیروز باشید🌷🌺🌸

    • م . مانا

      آبان 16, 1401

      من اینو به گلاله بگم ، حداقل سه هفته توی کوچه باید بخوابم . بعدش با وساطت اکابر محل و دخالت متولی مسجد و گرو گذاشتن ریش و گیس بزرگترها که ” حالا یه چیزی گفته شما به دل نگیرید ” ممکنه برگردم خانه آن هم به این شرط که تا دوماه حق استفاده از دستشویی و حمام را ندارم 😐😐😐😐😐😐😐😐

      • خدا شما و گلاله جان نازنینم را در کنار هم حفظ کند و از شر بدی ها به دور نگهدارد .
        دوست مهربان و استاد ارجمندم
        مهرتان را به دل دارم
        سپاس از لطف شما

    • سلام گرم و صمیمانه
      بر ماه بانوی سرزمینم
      پیام های شما موجب دلگرمی من است
      سپاس از این همه لطف
      سپاس

  3. م . مانا

    آبان 16, 1401

    سلام رفیق
    کارت بیسته . دوستان دوست دارند سر به سرت بذارند 😅😅

  4. فریبا نوری

    آبان 16, 1401

    درود جناب شبگرد گرانقدر

    شعر خوش ساختی است با گلایه ای طناز

    🌷🌷🌷🌷