🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
امشب زِ جام چشم تو ، لبریز شد پیمانه ام
بِنگر که امشب زین سبو ، سر مست این میخانه ام
هر دم به گِرد روی تو ، می گردم و دِل می دهم
ای شمع هستی سوز من ، امشب تو را پروانه ام
با اشگ دیده می نهم ، مَرهَم به روی زخم دل
وقتی کِه ای گُل می نهی ، سَر را به روی شانه ام
ای ماه عالمتاب حُسن ، رو در نِقابِ غم مَکِش
کَز حُسن روی چون مَهَت ، روشن شُده کاشانه ام
رفتی و رَفت هوش از سرم ، دل بُردی دین از بَرَم
بی خود مَکُن از خود مرا ، ای دلبر یکدانه ام
مُطرب بِزَن آن ساز را ، آن مَحرَم هَمراز را
کَز سوز سازت نازنین ، شبگردم و دیوانه ام
محمد رضا شرعی
شبگرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بهمن 15, 1402
جناب شرعی ارجمند
کز سوز سازت نازنین شبگردم و دیوانه ام
احسنت بسیار شورانگیز سروده اید
👏🌺🌸👏🌺🌸🌿🍃
پاسخ
بهمن 18, 1402
مهر بانوی سرزمینم
استاد فرهیخته
سپاس از بذل محبت شما
پیام پر از مهرتان موجب شادی و سرورم شد
سپاس
پاسخ
بهمن 15, 1402
مُطرب بِزَن آن ساز را ، آن مَحرَم هَمراز را
کَز سوز سازت نازنین ، شبگردم و دیوانه ام
سلام و درود
بسیار زیباست
کز سوز وساز دلنشین ، شبگرد و هم دیوانه ام
در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏👏🌹🌱
پاسخ
بهمن 18, 1402
استاد بزرگوارم
ادیب فرزانه
سپاس از این همه لطف
نظرات ارشادی شما موجب تقویت بیان احساس من است
سپاس که مهرتان را دریغ نمی کنید .
سپاس
پاسخ
بستن فرم